پس از پیروزی انقلاب و به نمایش درآمدن قدرت و نفوذ فرهنگی و ارزشهای برخاسته از قرآن کریم و ارزشهای الهی توجه بسیاری از ملت ها به ویژه جوانان و دختران و پسران جوان به سوی الهیات رهایی بخش و مکتب اسلام جلب شد. بطوریکه حتی در کشورهای اروپایی که با تمام توان عناد خودشان را نسبت به این گرایشات نشان می دهند،ما گرایشات زیادی را به آموزه های قرآنی مشاهده می کنیم.یکی از موضوعات مهم و ارزشمند که مورد توجه همه انسانها قرار می گیرد معنویات و گرایشات معنوی است. این مطالبه فطری همه انسانهاست که در مکتب حیات بخش اسلام و آموزه های قرآنی،جزءمتعالی ترین گرایشهای عرفانی است. سمبل همه این گرایشات عارفانه حضرت علی است که د رکنار شخصیت اجتماعیشان،مورد توجه بسیاری از جوامع است. این گرایش به عنوان یک ارزش دینی در معرض دید بیگانگان نیز قرار گرفته است که به دنبال آن غربیان سعی کردند وارد حوزه دینی-اسلامی ما شوند و گرایشهای انحرافی را ایجاد کنند و جوانان را به سوی بزه های اجتماعی هدایت کنند بطوریکه در بعضی از استانها و شهرستانها که در آنها هیچ مبنای دینی و اعتقادی مثل مراجع اصلی و یا حوزه های علمیه و... وجود ندارد،عده ای به تصمیم به تشکیل محافل عرفانی زدند و بنابر فطریات خداجوی انسانها سعی در جذب دختران و پسران دارند و به عنوان مجامع عرفانی،انحرافاتی وارد این عرصه شده اند. در کنار همه اینها جریان معنویت گرای راستین هم در غرب دارد شکل می گیرد که البته اینها را ما از حوزه معنویت های انحرافی و سکولار خارج می کنیم. یعنی به واقع عرفان ناب اسلامی، مسیحی و حتی یهودی در دنیای امروز دارد مورد توجه قرار می گیرد و آنهایی که محقق تر و اندیشمند تر هستند به سمت این جریان های معنوی پیش می روند. ولی به طور کلی آن چیزی را که ما به عنوان معنویت انحرافی می شناسیم و با این عنوان این جریان ها را دسته بندی می کنیم، طیف وسیعی را شامل می شوند که اینها شاید جوهره مشترکشان این باشد که می خواهند از عالم ماده فراروی داشته باشند و به این نظام شالوده تحکیم شده تمدن مدرن نه بگویند.
ما در اخلاق و معنویت و عرفانی که تاکنون داشته ایم کمتر نگاه و رویکرد پیامد گرانه داشته ایم، به این معنا که بیاییم پیامد های مثبت اخلاقی زیستن، معنوی زیستن و عرفانی زیستن و حتی دینی زندگی کردن را معرفی کنیم. بیشتر نگاهمان وظیفه گروانه و تکلیف گروانه بوده است. یعنی گفتمان تکلیفی داشته ایم نه نتیجه گرایانه.
عرفان های وارداتی یا عرفان های انحرافی یا عرفان هات ی سکولار، عناوین متفاوت و اسم هایی با معانی متنوع هستند که هر کدام می توانند به ویژگی ها و ابعادی از یک جریان تازه که شاید چهار دهه است در غرب شروع شده و کل دنیا را هم دربر گرفته، اشاره کنند.برای تولید این دین ها معمولابه سمت سنت های کهن معنوی رفتند؛ از سنت هایی که در بین قبایل سرخ پوستی آمریکا بود تا سنت های معنوی بودیسم و هندوئیسم در شرق دور. این دین ها تا حدودی می توانستند آسیب هایی که ساکنان تمدن غرب را آزرده می کرد و رنج می داد و آن ها را با مشکلات و بحران هایی مواجه می کرد ترمیم کنند. غربی ها حتی سراغ ادیان راستین هم آمده اند یعنی اکنون در غرب عرفان های اسلامی به خصوص بعضی از گرایش هایش که ما آنها را به اسم صوفیان می شناسیم، کمابیش طرفدار دارد. بعضی از بزرگان فرقه های تصوف در دنیای اسلام در غرب خیلی طرفدار دارند و به آنها خیلی بها داده می شود. هرچند که ما این فرقه ها را خیلی داخل چارچوب اسلام نمی بینیم. اما به هر حال با تمام انحراف هایی که دارند، تصوف اسلامی را نمایندگی می کنند که البته جای تاسف است. حتی بسیاری از معنویت های انحرافی اعتقاد به خدا را هم اما به صورت خیلی تحریف شده مطرح می کنند. مثلامکتب اکنکار صریحا خدا را مطرح می کند، اما این حرف ها هماهنگ با مبانی مستحکم دینی نیست. و نمی تواند واقعا زندگی انسان را تغییر دهد. ممکن است او را آرام یا سرگرم سازد تا دیگر مثل دهه های گذشته دست به جنبش های فراگیر اجتماعی نزند، و منافع سرمایه داری و نیروهای مسلط دنیا را به خطر نیندازند اما از این که به راستی روح انسان را به سرچشمه اصلی و الهی آن باز گرداند و به وصال با زیبایی و دانش و قدرت و شکوه و عشق مطلق برساند عاجز و ناتوان است.
گسترش این فرقه های ضاله و عرفانهای نوظهور و انحرافی این موضوع را امنیتی کرده است. این موضوع خبطی است که دشمنان دارند دنبال می کنند و به امنیت ملی خدشه وارد می کنند و به همین دلیل است که امنیت ملی تصمیم گرفته جلسه ای را با حضور مسئولان ذی ربط در این رابطه تشکیل دهند و به بحث و گفتگو در این زمینه بپردازند. این موضوع از آنجا برای اعضای کمیسیون ملی مهم است زیرا از موضوعی است در حوزه اعتقادات مردم و همانگونه که شرکتهای هرمی در حوزه اقتصادی شناخته شدند و با آنها برخورد شد باید با این فرقه ها نیز برخورد جدی شوند زیرا این فرقه ها در صدد ورود به حوزه اخلاق و ارزشهای مردم هستند. بنابراین نیاز جدی تری به حضور نیروی انتظامی و مقامات اطلاعاتی کشور برای برخورد با این فرقه ها ضروری است و به نظر می رسد کمی برخورد نیروی انتظامی با این فرقه های ضاله به دلیل کمبودهای قانونی در این زمینه است و همچنین اطلاعات کم و بیش ناقصی که در این زمینه وجود دارد ماجرا را سخت تر می کند.
عضو کمیسیون امنیت ملی
نظر شما