در مطلب آغداشلو می خوانید : " بخش عمدهای از تصویرگری مذهبی قصهگویی است اما از آغاز قرن بیستم به بعد هنرمندان با دور شدن از قصهها در تصویرگری خود به جایی عمیقتر و نهانیتر میرسد. برای جستجوی تصویرگری در هنر دینی باید خیلی به عقب برگشت یعنی به زمانی که انسان عبادتش را با بهرهگیری از هنرهای تجسمی انجام میدهد. تاریخ هنر با نقاشی روی دیوارههای غارها شروع میشود و نکته جالب در این خصوص، این است که این تصاویر در دورترین، تاریکترین و غیرقابل دسترسترین جاهای غارها نقاشی شده درحالیکه مهمترین نکته برای یک هنرمند دیدهشدن هنرش است. "
وی همچنین نوشته است : " عبادت میتواند خیلی خصوصی و شخصی باشد. انسان آن زمان با نقاشی دیواره غارها در حقیقت به بیان نوعی آیین (Cult) میرسد با این تصور که با تصویرسازی چیزی، خود آن چیز به دست خواهد آمد. بنابراین آغازگر هنرهای تجسمی آیین بوده است و رابطه خیلی نزدیک مردم با این آیینها در طول زمان باقی میماند.
یک خاطره و یک آیین قدیمی تا درون دنیای معاصر ما ادامه پیدا میکند. مثلا وقتی چراغ روشن میشود همه صلوات میفرستند، این مساله از آیینهای پیش از اسلام میآید که نور فیض و فضیلت بود و نمود این آیینها در هنرهای تجسمی هم یافت میشود. کتاب «ارژنگ» یا «ارتنگ» مانی نوعی از بیان آیینهای اولیه مانویت است. اما هرچه جلوتر میرویم این مساله گستردهتر شده و شاخههای بیشتری پیدا میکند. "
آغداشلو درباره آیین ها در هنر ادامه داده است : " آیینهای اولیه بر اساس شر و امید در هر ناحیه و منطقهای دچار انشعاب میشود. جایی این آیینها به صورت موسیقی و جایی به صورت رقص خود را نشان میدهد. مثلا در یهودیت از خوانندگی و آواز استفاده میشود و موسیقی در کلیسا که نمونه آن یوهان سباستین باخ است که بیشتر کارهایش صرف پیشبرد موسیقی کلیسایی شده و این مساله در اسلام شکل دیگری به خود گرفته و به صورت قرائت قرآن با صدای خوش نمود مییابد. هنرهای تجسمی در طول تاریخ یهودیت انکار شده و این مساله به خودی خود مبحثی مستقل و دنبال کردنی است. یا مثلا خوشنویسی در اسلام هنر بسیار مهمی به حساب میآید و به رقص در برخی از آیینها به عنوان یک وسیله ارتباطی مقدس نگاه میشود در حالیکه در جای دیگر کاملا حذف میشود. "
متن کامل مطلب وی را اینجا بخوانید.
نظر شما