نزهت بادی: فیلم هفته گذشته «باشگاه مشتزنی» ساخته دیوید فینچر بود که خودش آن را از فیلمهای دیگرش بیشتر دوست دارد و از آن فیلمهایی است که دیدنش با تماشای ده فیلم برابری میکند.
اگر موافقید این هفته بازیمان را به یک فیلم علمی تخیلی اختصاص دهیم. غالبا همه ما در کودکی دوستی خیالی داشتهایم که با او بیشتر از دوستان واقعیمان راحت بودهایم. شاید فکر کنیم با گذر از مرحله کودکی آن دوست خیالی نیز محو شده، اما اتفاقا هرچه بزرگتر میشویم و از رابطه با آدمهای واقعی اطرافمان ناامیدتر میشویم نیازمان به ارتباط با آن دوست غیرواقعی بیشتر میشود. همه کسانی که هرگز دست از انتظارشان برای دوست خیالی که از آسمان خواهد آمد برنداشتهاند، باید برای این فیلم از کارگردان خیالپردازش بخاطر واقعی کردن رویایشان تشکر کنند.
فقط کسی چون او که بیش از آنکه یک تکنسین خوشذوق به حساب آید، یک داستانگوی بلندپرواز و ماجراجوست میتواند چنین دوست ماندگاری برای انسانهای بیرویای این روزها بسازد. نمیدانم این را شنیدهاید یا نه که او از همان دوران نوجوانی اش شیفته بشقاب پرندهها و موجودات فضایی بوده و بیشتر از آنکه روی زمین راه برود در آسمانها سیر میکرده است. به همین دلیل با وجودی که فیلمهای او آغازگر سینمای علمی تخیلی به حساب نمیآیند ولی آن را وارد مسیر تازهای کردهاند.
این فیلم بر خلاف فیلمهای مشابهش درباره پیشگویی وقایع آینده و یا حمله موجودات فضایی به عنوان بیگانههایی خطرناک و یا موضوعات آخرالزمانی نیست . آنچه آن را به یکی از محبوبترین فیلمهای سینمادوستان تبدیل میکند ستایش دوستی و عشق ورزیدن به یکدیگر است که در قالب رابطهای نامتعارف میان یک پسربچه و یک موجود فضایی نشان داده میشود.
حتما تا بحال متوجه شدهاید منظورمان کدام فیلم است، پس برویم سراغ سکانس طلایی فیلم که امیدوارم شما هم آن را دوست داشته باشید. پراحساس ترین صحنه فیلم که هنوز هر بار آن را میبینیم دلمان میلرزد لحظه خداحافظی پسربچه و دوست عجیب و غریبش است. آن دو یکدیگر را در آغوش میگیرند و انگشت بوسه برای هم میفرستند و میگریند.
هر وقت خواستید بفهمید علاقه میان شما و دوستانتان چقدر واقعی است، نوک انگشتهایتان را به هم نزدیک کنید و اگر نور کوچکی را سر آن احساس کردید، بدانید رابطه عمیق و پایداری خواهید داشت. باور کنید حتما جواب میدهد، فقط کافی است که امتحان کنید.
یک چیز دیگر هم یادتان نرود، اگر شبی که دلتان خیلی گرفته بود در میان خرت و پرتهای انبار خانهتان با موجودی که کله گنده و انگشتهای دراز داشت روبرو شدید، بدانید این بار این مهمان ناخوانده از فضا برای دوستی با شما به زمین آمده، پس بهتر است همه مان در خانه به اندازه کافی بادام زمینی داشته باشیم.
منتظر نظرات شما هستم.
نظر شما