مینا اکبری

خامی و سادگی است، قبول این حرف و نظر که احوال سینمای ایران در پرتو نتایج انتخاباتی که در راه است، دچار تغییرات عمیق و بنیادی شود. این سخن نه از روی نومیدی و نه به دلیل حساب و کتاب‌های درون گروهی و نه بی‌برنامگی نامزدهای مطرح کنونی نسبت به سینما بیان می‌شود. آنچه ما را به درون این رویکرد پرتاب می‌کند، شرایط فعلی سینمای کشورمان است. شرایطی که به شکل شفافی درون و انگیزه دست‌اندرکاران صنعت‌ فیلمسازی ایرانی را عریان می‌کند. کافی‌است به زخم‌ناسور و دردکهنه مشاجره تهیه‌کنندگان که در هفته‌های اخیر به اوج خود رسیده، نگاه‌کنیم. از میان مبارزطلبی‌ها و رفتار‌‌ها و کنش‌ها و منش‌ها موجود در این رویارویی چیزی که بیش از هر چیزی هویداست، تمامیت‌طلبی بی‌اندازه و تحقیر طرف روبه‌روست.

در پشت نامه‌های‌سرگشاده و اظهارات صریح و بیانیه‌های پی‌درپی تهیه‌کنندگان سینمای ایران که بزرگان و عوامل تأثیر‌گذار سینمای ایران محسوب می‌شوند، چهره‌ای خود را می‌نماید که با تغییر دولت که سهل است با تفاوت روز و شب هم تکان نخواهد خورد. چهره‌ واقعی شغل تهیه‌کنندگی در سینمای ایران این روزها از پس مناقشات جاه‌طلبانه و یارکشی‌های کودکانه و رجز‌خوانی‌ها عوام‌فریبانه پیداست. مهم‌ترین ویژگی این چهره فاصله‌اش به ابعاد فرسنگ‌ها از فرهنگ است. تهیه‌کنندگان سینمای ایران چه در جناح اتحادیه و چه در جناح کانون در این رودررویی به همه اهالی سینمای ایران ثابت کردند که هرچه هستند، از درون با فرهنگ میانه‌ای ندارند. ثروتمند و قدرتمند و یا هرچیز دیگری هستند باشند، اما فرهنگی و فرهنگ‌مدار نیستند. آدم اهل فرهنگ اصولی دارد. منشأ و منشی دارد. به سرانجام و نهایتی ‌پایبند ‌است. حد و حریمی می‌شناسد. هدف، وسیله را برایش توجیه نمی‌کند و در نهایت مرامش مرام سازگار با فرهنگ است.

تهیه​کننده​ای که برای منکوب کردن رقبا تیتر می‌خرد و تهیه‌کننده​ای که برای نابود کردن حریف شبنامه توزیع می‌کند، تهیه‌کننده‌ای که با هدف ساکت کردن رقبا شرخر و سیاهی‌لشگر استخدام می‌کند و تهیه‌کننده‌ای که کاری جز نوشتن بیانیه‌ ندارد، با همه کارهای بی‌نام و با نام خود نشان می‌دهد که ارتباط و تناسبی با فرهنگ ندارد.

وقتی تهیه‌کنندگان سینمای ایران به عنوان نماد‌های ثروت و صنعت در سینمای ایران تا این حد با فرهنگ غریبه‌اند، تغییر دولت چه تأثیری می‌تواند داشته‌ باشد؟ دولت بعدی باید با این قوم چه رفتاری داشته باشد؟ پروانه کسب همه را باطل کند؟ همه را تأدیب کند؟ نیرو‌های تازه به سینما بیاورد؟ وقتی مشکل سینمای ایران فاصله گرفتن آدم‌های مهم و تأثیر‌گذارش از فرهنگ است، آیا با تغییر دولت می‌توان ذات و درون آدم‌ها را به فرهنگ نزدیک کرد. سینمای ایران از درون آدم‌هایش نیاز به نوسازی دارد و تا وقتی آدم‌های این سینما با منش روزمرگی و با روش سنگر‌بندی بغض و کینه خود را منتشر می‌کنند، حاصل کار چیزی نیست جز همین اکران و همین تولید و همین چیزی که اسمش را گذاشته‌ایم: مشکلات سینمای ایران.

کد خبر 8952

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • اردوان وزيري IR ۱۶:۳۲ - ۱۳۸۸/۰۳/۰۶
    0 0
    متاسفانه بايد اعتراف كرد كه گذشته چراغ راه آينده است. البته اين ضرب المثل ، فطرتا معنايي پندآموز و مثبت دارد اما در كشوري كه معناي همه چيز ( به قول استاد كزازي ) باژگونه شده است ضرب المثل ها نيز نيز ارجاعي افلاطوني دارند
  • سهيلا واثقي IR ۰۸:۰۳ - ۱۳۸۸/۰۳/۱۱
    0 0
    مطللب دلسرد كننده اما متاسفانه واقعي و به جايي بود
  • بی نام GB ۰۹:۵۶ - ۱۳۸۸/۰۳/۱۱
    0 0
    خوب است که در چند سال اخیر یک حرکت هایی در سینما صورت گرفت که امروز می توانیم نقد کنیم و نامه ای برای یافتن مطالبات خود بنویسیم. چند سالی بود که وزارت فرهنگ و ارشاد به وزارت صدور مجوز تبدیل شده بود و پس از استعفای یکی از وزیرانش مدت ها از داشت یک فیلم خوب، یک جشنواره خوب، یک سالن خوب و ... بی بهره بود.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین