پس از جنگ یکی از کارهای خوبی که در ایران انجام شد، ثبت و ضبط و انتشار خاطرات شفاهی رزمندگان اسلام در جبهه های مختلف بود. البته مسئله مهمی که در بحث تولید کتابهای خاطرات شفاهی وجود دارد، این است که تا جایی که خاطرات مربوط به دیدهها و یافتههای خود گوینده است، مطالب بسیار مطمئن و درست است، اما هرگاه در مورد وقایعی صحبت میشود که برداشتهای افراد از مسائل جا افتاده و اطلاعات و شنیدههایی که خود فرد شاهد آنها نبوده، با تفسیر و تعبیرهایی روبرو میشویم که در بعضی موارد این احساس به وجود میآید که در مسائل اغراق شده و عین واقعیت ذکر نشده است.
یا اینکه یک واقعیت از زوایای مختلف و افراد مختلفی بیان شده که در اینجا هم ممکن است روایت های مختلفی از یک موضوع بیان شود. ولی به هرحال آنچه مهم است اینکه بیان خاطرات جنگ از هر زاویه و دیدی که باشد می تواند ادبیات مربوط به این حوزه در قالب رمان و داستان و .. را غنی کند. باید یادمان باشد که به تعداد رزمندگان میتوان کتابهای خاطره نوشت و مسائل جنگ را از دید آنها تجزیه و تحلیل کرد.
از طرف دیگر در ادبیات مربوط به جنگ با توجه به گذشت زمان، خاطراتی که الان نوشته میشود یک مقداری بعد زمانی نسبت به وقوع وقایع باعث میشود بخشی از خاطرات نامفهوم باشد. مثلا بعضی از افراد تاریخ را به خوبی به یاد نیاورند و یا حتی شرایط زمانی را فراموش کنند و حتی تاریخها را اشتباه ذکر کنند.
در چنین شرایطی اگر میزگردهایی برای تدوین خاطرات برگزار شود که افراد مختلف درحوزه مشترک دور هم جمع شوند و یک خاطره را با هم بیان کنند و با تعاطی خاطرات روایتهای صحیحتری بیان کرد و حتی به بهتر نوشتن زوایایی که ممکن است از ذهن بعضی از عزیزان دور شده یا فراموش شده باشند کمک میکند.
نکته مهمتر این است که این خاطرات در بحث نشر ارزشهای دفاع مقدس، جای خودش را دارد. نوشتن تاریخ تحلیلی جنگ چیز دیگری است. خاطرات، وقایع اتفاق افتاده را با زبان عاطفی بیان می کند، اما نمی تواند همه مسائل مربوط به جنگ را نشان بدهد. بخش زیادی از جنگ به تفسیرها بر میگردد. مثلا چرا جنگ اتفاق افتاده است؟ چرا جنگ طولانی شد؟ آیا زمانی بهتر از زمان پذیرش قطعنامه ی 598 برای پایان دادن به جنگ وجود نداشت؟ آیا تمام اعمالی که ما انجام دادیم براساس تدبیر و منطق بوده است؟ دلایل شکست بعضی از عملیات ها و دلایل موفقیت آن ها چیست؟
این ها را خیلی در خاطرات نمیشود دریافت کرد، گرچه بخش های ظریفی از آن ها را نشان می دهد، اما بسیاری از مسائل هست که نیاز به تدوین تاریخ تحلیلی جنگ دارد. جنگ را باید فراتر از خاطرات و بعد عاطفی و احساسی ارزیابی کرد؛ این تصور اشتباهی است که خاطرهنویسی میتواند جای مطالب و مسائل اساسی و اصولی جنگ را پرکند.
حسین علایی
کد خبر 92590
نظر شما