ماه گذشته میلادی بود که وزیر کشور افغانستان در دیدار با فرمانده ارتش ایالات متحده دریادار مایک مولن و ریچارد هولبروک نماینده اعزامی رئیسجمهوری این کشور نقشه استان هلمند را بر روی میز پهن کرد. دو سوم این نقشه سیاه شده بود. نقاط سیاه یعنی دو سوم این استان در اختیار نیروهای طالبان است. خبر چندان تازه نبود. همه میدانند که جنوب افغانستان در کنترل نیروهای طالبان است. 750 هزار افغان در این منطقه زندگی میکنند و البته کنترل امور هم در دست طالبان است. در جنوب افغانستان دولت در سایه در جریان است. اما مسئله اینجاست که چرا پس از هفت سال جنگ همچنان در افغانستان در بر یک پاشنه میچرخد؟ بیشک نیروهای خارجی و سربازان افغان بیکار ننشستهاند. اما همزمان هم نیروهای امنیتی دولتی تلاش میکنند و هم شبهنظامیان پیشروی.اما راز موفقیت طالبان در مدیریت ساختاری است که رهبران این گروه دیگر پس از چندین سال فعالیت در افغانستان و پاکستان در آن خبره شدهاند. حقیقت این است که ناتو و نیروهای امنیتی در کابل در هلمند شکست نخوردند بلکه دولتی جدید جای آنها را گرفت.
در این میانه اما ناتو برای مقابله با افزایش نفوذ طالبان در منطقه بر تعداد یگانهای خود در جنوب افغانستان افزود و البته افزایش حجم حملات نظامی را هم چاشنی آن کرد. اما همه این مقابله به مثل ها بخش آسان ماجرا است. چالش واقعی زمانی از راه خواهد رسید که منطقه دوباره به دست نیروهای دولتی بیفتد و این بار ناتو باید برای همراه کردن جمعیت غیرنظامی با خود تلاش کند. دعوا بر سر زمین در این مرحله به پایان خواهد رسید. در چنین مرحلهای از کار آنچه نیروهای ناتو باید انجام دهند یاد گرفتن از نیروهای طالبان است. طالبان دو سال گذشته در جنوب افغانستان حکمرانی کردهاست و این فرصتیست طلایی برای ناتو که از استراتژیهای این گروه استفاده کند. حالا زمان آموختن از دشمن فرا رسیده است. نیروهای ناتو باید بدانند که کدام بخش از فرمانروایی شبهنظامیان برای جمعیت غیرنظامی منطفه جذاب بوده است؟ حالا چگونه نیروهای ناتو باید از این استراتژی استفاده کنند و از آن برای مقابله با محبوبیت طالبان در منطقه استفاده کنند؟ اما بهترین مکان برای آغاز دادگاههای افغانستان است. در زمان سلطه طالبان بر جنوب فقهای مذهبی روی کار بودند که معیارهایشان برای قضاوت زمین بود و مالکیت افراد. دوازده دادگاه در جنوب افغانستان وجود دارد که وظیفه همگی رسیدگی به پرونده های جنایی و محاکمه جنایتکاران است. شاید رسیدگی با این شکل و شمایل به پرونده های قضایی در بسیاری از نقاط جهان غیرعادلانه و غیرمنطقی به نظر برسد اما در افغانستان این قبیل دادگاهها عین عدالت هستند. افغانها سالهاست به این شکل از دادرسی عادت کردهاند. البته آنچه افغانها را به این سبک از دادخواهی علاقه مند کرده است کارایی آن نیست بلکه نبود جایگزینی برای آن است. افغانها زمانی که از دادرسی پروندههای خود در دادگاههای معمول دولتی ناامید میشوند ترجیح میدهند به دادگاههای طالبان مراجعه کنند حتی اگر این دادگاهها را طالبان هدایت کنند. بیشک افغانها به دنبال حکمرانی کامل طالبان بر کشور نیستند اما برای رفع نیازهای روزمره چارهای ندارند جز اعتماد کردن به آنها به عنوان حاکمان محلی. طالبان به خوبی دست افغانها را خوانده است. بمب و عملیات انتحاری از محبوبیت طالبان میکاهد و در عوض دادگاههای قضایی به کار مردم میآید و نقش خریدار محبوبیت را بازی میکند.
اگر نیروهای ناتو و سربازان افغان میخواهند در جنوب افغانستان پیروزی را به نام خود سند بزنند باید برای سیستم قضایی پیاده شده توسط طالبان جایگزینی بیابند. پاسخ رسمی به این مطالبه اما همان سیستم قضایی جامعی است که باید مانند تمامی سیستمهای قضایی در دنیا مکتوب شود و به اجرا درآید. البته این امر زمان بر است. اما پاسخ فرعی به این نیاز هم منطقی تر است و هم سهل الوصول تر. دولت میتواند همان دادگاههای محلی را پذیرفته و از این سیستمهای قضایی محلی حمایت کند. راهکار دوم آسانتر است. چرا که نیازی به سیستم قضایی نیست که نه تنها کارآمد نیست بلکه متهم به فساد اداری هم هست.
اعتماد به دخالتهای قبیلهای و احکام مذهبی در افغانستان چندان هم که به نظر میرسد پرریسک نیست. ارتش ایالات متحده در عراق پنج سال است که همین سیستم را پیاده میکند. در کشورهایی مانند افغانستان و عراق که قوانین قبیلهای سالهاست جای خود را در میان مردم باز کرده است توسل به همین قانونها چندان هم دور از ذهن نیست. در افغانستان وجود دادگاههای محلی خود امتیاز بزرگی است. تنها سوال باقی مانده این است که چه کسی مسئولیت این دادگاهها را بر عهده خواهد داشت. طالبان یا ناتو؟ پاسخ صریح است: این نیروهای ناتو و سربازان ارتش هستند که باید سکاندار باشند اما آنها هم باید در این زمینه تخصص یابند.
در چند ماه آتی نیروهای ناتو به مناطقی وارد خواهند شد که ماههاست در اختیار شبهنظامیان است. اگر وعدههای آنها برای برقراری عدالت در منطقه پوچ و تو خالی باشد ،بیشک در این نبرد طالبان برنده خواهند شد . اما اگر ناتو بتواند آموزههای شبهنظامیان را عملی کند اینجاست که طالبان قربانی استراتژی خود خواهد شد.
فارین پالیسی 30 می / ترجمه : سارا معصومی
نظر شما