بحران خاورمیانه که به تلخیص میتوان از آن با عنوان مناقشه اعراب و اسرائیل یاد کرد، یکی از موضوعاتی است که با تاریخ عجین شده و حل یک چنین موضوع تاریخی و ریشهداری به همان میزان زمان نیاز دارد.
اکنون بیش از شش دهه است که مخالفت٬ کدورت٬ اختلاف و کینه میان اعراب و اسرائیل انباشته شده است و مشکلات را در هم تنیده و در هر مقطعی به یک بعد از این مشکل پرداخته شده است.
در هم تنیدگی موضوعات مختلف باعث شده است بخشی از این موضوعات با اثرگذاری متفاوتی عمل کنند. شاهد بودیم گاهی اراده بینالمللی متفاوت از اراده منطقهای بوده است و هر یک سدی برای دیگری بودهاند.
بر همین اساس روی کار آمدن باراک اوباما نیز سمت سوی تازهای به این تحولات و تحرکات بخشیده است. اوباما در آمریکا ٬ نوع سیاست وی در خاورمیانه و در عین حال تلاش ضمنی او برای تأمین نظر کشورهای دوست خود در این منطقه گروههای مختلف اثرگذار در این بحث را برای حل این مشکل دور هم نشانده تا برای حل معضل فلسطین چارهاندیشی کنند.
با این همه حل این بحران مستلزم انجام و پشت سر گذاشتن چند فرآیند نه چندان ساده است. نخست اینکه فشار بر کابینه تند روی اسرائیل میتواند دستاوردهای چند ساله ایالات متحده آمریکا در منطقه را به باد دهد چرا که نگاه امنیتی اسرائیل به منطقه باید جایگزین نگاه صلح شود.
از سوی دیگر باید بحران داخلی فلسطین حل شده و میان گروههای داخلی توافق صورت گیرد. آنگاه شاهد دو کشور مستقل در فلسطین خواهیم بود که هدف مشترک صلح را دنبال میکنند و در نهایت رایزنیهای کشورهای تأثیرگذار بینالمللی از جمله اروپا و روسیه با حماس است که میتواند موضع تند این گروه نسبت به منطقه را معتدل کند.
در چنین شرایطی اگر توافق حماس و ابومازن تداوم داشته باشد٬ نتانیاهو نیز به تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل تن میدهد. از این رو تنها با طی این مراحل میتوان به تشکیل کشور فلسطینی و برقراری آرامش در خاورمیانه امیدوار بود والا این بحران همچنان ادامه خواهد داشت.
کارشناس امور خاورمیانه
نظر شما