پورمحبی، فرزینطبعا حضور دوباره یک مجری ممنوعالتصویر مورددار آنهم وقتی که مجری فوق، ارزشی باشد با حواشی بسیار همراه خواهد بود و قطعا برای رسانه ملی که باید درظاهرسازی و تظاهر، سرآمد رسانهها باشد این موضوع چیزی نیست که بتوان بدون توجیه و ماستمالی از آن عبور نماید.
پورمحبی، فرزینطبعا حضور دوباره یک مجری ممنوعالتصویر مورددار آنهم وقتی که مجری فوق، ارزشی باشد با حواشی بسیار همراه خواهد بود و قطعا برای رسانه ملی که باید درظاهرسازی و تظاهر، سرآمد رسانهها باشد این موضوع چیزی نیست که بتوان بدون توجیه و ماستمالی از آن عبور نماید.
پورمحبی، فرزیندر ایران جانمان، دل بستن به از راه رسیدنِ شاهزادهای زرین کمرِ و سوار بر اسب سفید، مختص دختران دمبخت نیست همه ایرانیان از دیرباز تا همین عصرِ حاضرِ کامبیز دیرباز همیشه دست بر دعا گوشهای نشستهاند و منتظر یک حاجتگشا که بیاید و با شقالقمری اوضاعیشان را جفتوجور و کیفشان را کوک کند، هستند.
پورمحبی، فرزیننمیدانیم دردمان را به کی بگیم و چقدر باید بگیم که اگر مسئولین دست از حقنه کردن بعضی از چیزها به مردم دست بردارند و اینقدر سر مسائل دم دستی سربه سرشان نگذارند و با ظاهرسازی تا این حد دلواپس قر و فر ملت نباشند، به پیر و به پیغمبر، خود مردم راه خودشان را پیدا میکنند و خوب هم پیدا میکنند.
پورمحبی، فرزینواضح و مبرهن است در طول تاریخ ایران جانمان هیچگاه با «درستکاری» کاری، درست از آب درنیامده! آدم درستکار در اینجا یا دق میکند یا دق میدهد یا باید با مشتی بیکلهی بیدستوپا، سروکله بزند یا باید از دست کلهگندههای دستکج ریاکار کلهاش را به دیوار بزند.
پورمحبی، فرزینروزی حاکمی به مردم گفت: دو خبر خوب و بد دارم. اول خبر بد: اگر با همین فرمان برویم تا چندی دیگر فقط پهن داریم! اما خبر خوب: خوشبختانه بقدر کافی پهن خواهیم داشت!
پورمحبی، فرزیننبوی قبل از آنکه اپوزیسیون باشد یک آرتیست طناز بود. طبعا بعد از گذشت چند ده سال، انگ اپوزیسیونیاش هم برداشته میشود و مانند همه طنزنویسان مطرود در سنوات و نظامهای پیشین به یکباره تمامی نقاط ضعف فعلیش تبدیل به نقاط قوت میشوند.
پورمحبی، فرزیناین روزها سوال همه عالم و آدم؛ از حی و حاضر تا مرده و غائب البته به جز تعدادی معلومالحال این است که از بین اینهمه مصیبتهای جانسوز مردم مجهولالحال، چرا دغدغه اصلی برخی مسئولین معلولالحال فقط یک چیز بوده که برایش و به پایش سنگ تمامهایی هم گذاشتهاند اساسی!
پورمحبی، فرزینظاهرا موضوع ساده است... بیماری پس از انجام اقدامات درمانی یک پزشک فوت میکند؛ بستگانش پزشک را به قتل میرسانند. مردم و مسئولینی هم که حس بشر دوستانهشان بشدت جریحهدار شده قاتل را قصاص میکنند و دست آخر، این داستان با باقیماندن 3 جنازه بر روی زمین به پایان میرسد!
پورمحبی، فرزینالبته انتصاب و «ارتقای لپ لپی» در قیاس با «صعود پلهای» مقوله چندان جدید و عجیبی در کشورمان نیست (خصوصا در زمینه مدیریتهای فرهنگی – هنری و رسانهای) اما باز طبق وظیفه و شاید از روی بیشعوری نسبت به تجربیات گذشته و البته با توجه به انتصابات فعلی فرهنگی – رسانه ای؛ باز هم گفتیم چیزی بگوییم!
پورمحبی، فرزینهنوز مسئولین دلسوز، بر سر اینکه بالاخره «کشف حجاب» جرم، بیماری و یا آسیب فرهنگی است (با توجه به دلائلی که در سطور آتی عنوان خواهد شد) به توافق خاصی نرسیدهاند.
پورمحبی، فرزینتوضیح: این متن با کورسوی باطری یک لبتاب هنگامی نوشته میشود که درست پشت شهرداری منطقه 5 در خیابان آیتالله کاشانی به تاریخ پنجشنبه 24 آبان ماه 1403 پنج ساعت قطعی برق آنهم بدون هیچ اطلاع قبلی داشتیم!
پورمحبی، فرزینبعنوان یک فعال و مدرس کوچک در حوزه ادبیات نمایشی باید ادای دینی کنم به مجله فیلمی که بخشی از بهترین خاطرات نوجوانی و جوانیم را ساخته و چه بسا در وسوسه کردن من در سوق دادن به سمت هنر ششم و هفتم و رسیدن به جایگاه کوچک فعلیام بیتاثیر نبوده است.
پورمحبی، فرزیناین روزها به قول «هادی عامل» پرچم رتبه؛ انتخاب رشته و قبولی در کنکور بالاست و درخواست مبینا نعمتزاده هم باعث شده پرچم «سهمیه» هم، بالای بالای باشد.
پورمحبی، فرزینگفتیم روسای دولت در اول کار و آخر عمرشان عشقند و در سالهای دور از پاستور عشقی! (حداقل از نگاه «رسانه ملی» که بخاطر اسمش هم که شده خود را نماینده ملت میداند)
پورمحبی، فرزینشک نکنید تاریخ در آینده از ته دل به ما خواهد خندید. نزدیک نیم قرن است مسئولین دلسوز در حال سعی و خطای امور کاملا بدیهی و طبیعی جهانند! دست آخر هم دقیقا به همان ایستگاهی میرسند که عالم و آدم قرنها قبل در آن پیاده شده بودند.
پورمحبی، فرزینخداوکیلی وقتی شما عبارتهایی مانند «اینترنت ملی» ؛ «خودروی ملی» و خصوصا «رسانه ملی» را میشنوید چه حسی به شما دست میدهد؟ غرور و افتخار؟ یا چیزهایی که نمیشود در این صفحه گفت؟!
پورمحبی، فرزینسندرم «از هر انگشتم هنری میریزد» مسئلهای است که بعد از ویروس«هنر نزد ایرانیان است و بس» بشدت بلای جان بسیاری از بازیگران وطنی هم، شده است! یعنی بعد از اینکه بازیگری در نقشش گل کرد و معرف عام و خاص شد بعد از آن تا ثابت نکند، هنرش فقط همین یکی نبوده و در سایر امور هم، دستی بر آتش دارد، ولکن ماجرا نمیشود!
پورمحبی، فرزینالهی جز جیگر بگیرد باعث و بانی آنی که ما را در این حالت استندبای نگهداشته! زبان مان لال و رویمان به دیوار و صد رحمت به مردم آمریکا که آنها هم شدند بلاتکلیف با انتخابات!