به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در این نشست بررسی کتاب، محمدعلی ابطحی (رییس دفتر رییسجمهور در دوره سیدمحمد خاتمی)، علی معزی (معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور در دوره حسن روحانی)، مرتضی کاردر، نویسنده و روزنامهنگار و سیدعبدالجواد موسوی، نویسنده کتاب حضور داشتند. دبیری این نشست را نیز حسین قره، روزنامهنگار برعهده داشت. کتاب تازه سیدعبدالجواد موسوی، با عنوان «در معیت پرزیدنت»، توسط انتشارات خبر امروز منتشر شده و شامل همراهی نویسنده در سفر دکتر حسن روحانی به شهرهای خوزستان، هرمزگان و سیستانوبلوچستان است.
ذکری از دوستیهایی که همچنان ادامه دارند
سیدعبدالجواد موسوی در ابتدای نشست قرار شد به این سوال پاسخ دهد که: «چه شد که به عنوان نویسندهای منتقد در این سه سفر حسن روحانی را همراهی کرد؟» او نخست از رضا امیرخانی یاد کرد و برای او آرزوی بهبودی نمود. سپس ادامه داد: «من از سال ۱۳۷۰ کار روزنامهنگاری را شروع کردم -منهای سالهایی که به اضطرار یا اختیار کار نکردهام- نیم قرن است که مشغول روزنامهنگاریام. نخستین کسی هم که با او کار کردم، مهدی نصیری بود. من همیشه رفاقت برایم اصلی مهم بوده و تلاش کردهام رفیقانم را حفظ کنم اما دوستی که کارش به حمایت از اسرائیل میرسد، طبیعتا دیگر دوست نیست. فارغ از این اما ۱۷ سالی هست که همکاری مداومی با علیآقای معزی داشتهام و علیآقا حقیقتا در این سالها نه فقط به عنوان همکار که به عنوان برادر بزرگتر با هم همراه شده است. تا جایی که فکر میکنم اگر نبود من یا کاری دست خودم میدادم یا دست دیگران. من باید از این دوستی و رفاقت و پایمردی برای ثبت در تاریخ میگفتم. پس بخشی از شکلگیری کتاب به شخص او و رفاقت من با او برمیگردد. در واقع شاید اگر او نبود من این کار را نمیکردم. این مقدمهای مختصر تا ببینیم چه پیش میآید.»
امیدواری محمدعلی ابطحی به چاپ شدن «از خانه تا دفتر رئیسجمهور»
سخنران دیگر این مراسم، محمدعلی ابطحی (رییس دفتر رییسجمهور در دوره سیدمحمد خاتمی) بود. او نخست اشاره کرد که چون نویسنده کتاب سیدعبدالجواد موسوی بوده برای خواندن کتاب اشتیاق داشته است.
ابطحی با اشاره به دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی از این گفت که او در سفرهای خارجیاش مدیرانمسئول روزنامهها را با خود همراه میکرد. هرچند به عقیده ابطحی این اقدام چندان مفید فایده نبود. او ادامه داد: «ما در دوران آقای خاتمی، ۱۰۰ روز پیش از انتخابات، شاهد خاطرهنویسی بسیار زیبایی بودیم که توسط بابک داد انجام شد. او در همه سفرها همراه ما بود و ۱۰۰ روز با خاتمی را در دوران انتخابات به زیبایی تمام منتشر کرد. من نیز یادداشتهایی تحت عنوان «از خانه تا دفتر رئیسجمهور» نوشتهام که سه، چهار ماه است موفق به کسب مجوز ارشاد شده اما همچنان اجازه چاپ ندارد.» او همچنین تاکید کرد «گزارشنویسی سفر به خصوص گزارشنویسی سفرهای روسای جمهور، ازجمله نقاط عطف این سفرهاست. سفرهایی که پیش از شروع کاملا برنامهریزی شده و از قبل پیشبینی هستند.»
آرزوی بهبودی برای نویسندهای که ادبیات و فرهنگ ایران هنوز بسیار نیازمند اوست
علیرضا معزی (معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور در دوره حسن روحانی) سخنران سوم این مراسم بود. او صحبت خود را با اشاره به مصدومیت رضا امیرخانی، نویسنده و منتقد ادبی آغاز کرد و ادامه داد ادبیات و فرهنگ ایران هنوز به او بسیار نیازمند است. او همچنین برای فرید مدرسی نیز آرزوی سلامتی کامل کرد.
معزی، صحبت در مورد کتاب «در معیت پرزیدنت» را اینطور آغاز کرد: «برای صحبت در مورد این کتاب باید به سال ۱۳۹۲ برگردیم؛ به روزهایی که رئیس جمهور شدن حسن روحانی قابل پیشبینی نبود و به شگفتی منجر شد. ابتدا باید تصریح کنم که نمیخواهم به تشریح ویژگیهای آن فضا بپردازم ما واقعیتش این است که با رئیسجمهور شدن او، جلوهای ممتاز و متمایز به نسبت آنچه پیش از این از یک رئیسجمهور دیده شده بود، دیده شد. من هیچگاه کار دولتی نکردهام و روزی که آقای حسامالدین آشنا درخواست کرد وارد دولت شوم متوجه شدم نه تنها رویکردهای قدرت اجرایی کشور دچار تغییرات بسیار شده که اتفاقاتی هم مختص ایامی خاص برنامهریزی شده است. به عنوان مثال، سفرهای استانی تبدیل به آیین شدهاند و برای تکتکشان هدفگذاریهای مشخص انجام گرفته است. در حالی که این سفرها اصولا سفرهای سیاسیاند و به قصد ایجاد نوعی پروپاگاندا انجام میشوند. این ولی در دولت حسن روحانی یک استثناء بود. سفرها بسیار طولانیمدت تر و همراه با تصمیمگیریهای متعددتر بودند. در نتیجه به نظرم یکی از کارهایی که مغفول مانده همین است که نتایج بسیاری از تصمیمگیریهای سفرهای استانی دولتهای دهم و نهم پیگیری نشده حتی اگر به نتیجه نرسیده باشد.»
جمعیت دوان به دنبال ماشین رئیسجمهور نه نشان از اشتیاق که نشان از گرفتاری است
او ادامه داد: «در این میان طبیعتا معاونت ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور وظایف ویژهای داشت. به عبارت دیگر فقط این نبود که اتفاقات قبلی را تکرار کند بلکه باید در نسبت با هدفگذاریها عمل میکرد. این اتفاق طبیعتا پیش از این رخ نداده بود و ما هم بلدش نبودیم. برای همین ممکن است تصور کنیم این که جمعیتی گسترده به دنبال ماشین رئیسجمهور میآیند اتفاقی خوشایند است. در صورتی که این نشاندهنده گرفتار بودن مردم است. یعنی چیزی که به اشتیاق مردم تعبیرش میکنیم در واقع نشان از مشکلات آنهاست. شاید برایتان جالب باشد که کار به جایی رسیده بود که فقط برای واحد خلاصهکردن نامههای مردمی ۸۰۰، ۹۰۰ نفر استخدام شده بودند. ضمن این که در برخی استانها نامهها را عدلبندی و با کامیون جابهجا و در نهایت انبار میکردند. نامههایی که قریب به اتفاقشان درخواست کمک بلاعوض بود. اینها البته مربوط به دولت دهم بود. در دولت نهم نامهها گرفته میشد و با پاسخهایی متحدالشکل به همراه مبلغی اندک به فرستنده برمیگشت.»
این مطلب در حال تکمیل است....
۲۴۲۲۴۲






نظر شما