تز اسلام منهای روحانیت و سیاست، یک جریان انحرافی طراحی شده از سوی استکبار برای برخورد و مقابله با تفکر اصیل اسلامی و شیعی است.
طراحان و مروجان این تز معتقدند اسلام نیازی به فقیه ندارد و مردم هرچه از اسلام فهم می کنند باید به آن عمل کنند. این تز یک تز استعماری و برای خالی کردن اسلام از محتوا طراحی شده است. این گروه منحرف نمی دانند که استنباط از احادیث نیاز به دقت و تحمل رنج و زحمت دارد و این، کار افراد فقیه است. بنابراین وقتی این کار در حوزه روحانیت قرار دارد و توسط آنان به عنوان افراد کارشناس علوم دینی مورد بررسی قرار می گیرد، تفکر اسلام منهای روحانیت جایگاهی ندارد.
رهبر معظم انقلاب به موقع نسبت به این مساله هشدار دادند. ایشان این دو ایده را خطرناک ترین ایده در شرایط امروز دیده و ترویج اسلام منهای روحانیت را یکی از نقشه های دشمنان عنوان کردند. آیت الله خامنه ای با دوراندیشی که دارند، می دانند افرادی که امروز ایده هایی از قبیل اسلام منهای روحانیت را مطرح می کنند، هدفی جز کمرنگ کردن اسلام ندارند، به همین دلیل در این باره هشدار جدی دادند.
این گونه جریانات که در زمان امام راحل نیز به صورت دیگری وجود داشت، امروز در حال فعالیت اند و حتی عنوان می کنند که روحانیت باید به مسجد و محراب برگردد. قطعا رهبر معظم انقلاب در مقابل هرشخص و گروهی که در ترویج این گونه افکار کار کنند،خواهند ایستاد و مردم را نسبت به آینده فعالیت مروجان این تفکر آگاه خواهند کرد.
دشمنان، به قدرت روحانیت و نفوذ سخنان آن ها در اعماق دل و جان مردم، واقف اند، به همین دلیل در ابتدای امر عنوان می کنند که تفکر روحانیت، تفکری کهنه است و برای شناخت اسلام، نیازی به روحانیت نمی‌باشد؛ جرقه این کار از زمان رضاخان زده شد و هدف آن هم چیزی نبود جز به حاشیه راندن روحانیت!
دشمنان علاوه بر آن که در حال فعالیت برای ترویج تز اسلام منهای روحانیت هستند، از سوی دیگر اسلام منهای سیاست را دنبال می نمایند و برای نیل به این مقصود عنوان می کنند که اسلام، دینی است فردی، که جنبه حکومتی، سیاسی و اجتماعی ندارد و نباید در مسائلی که جنبه فردی ندارد، دخالت کند.
بحث اساسی امروز، این است که مرجعیت و ولایت فقیه تقویت شود، چرا که تا کنون کارآمدی اسلام در اجتماع ثابت شده و برنامه مدون دین برای زندگی بشر نشان داده است که اسلام صرفا جنبه فردی ندارد.
در واقع عده ای به دنبال جاه طلبی و تخریب ذهن و قلب جوانان هستند و با فرقه بازی سعی دارند از نفوذ روحانیت بکاهند و مانع فعالیت آنان شوند. آنها سعی دارند با کنار گذاشتن این سرمایه اجتماعی، تفکرات و تخیلات خود را در جامعه منتشر کنند.
نظر شما