میرحسین موسوی خامنه (زاده ۷ مهر ۱۳۲۰ در خامنه) سیاستمدار، نقاش و معمار ایرانی است. پدر او به نام میراسماعیل و شغل کاسب داشت. او پنجمین نخستوزیر جمهوری اسلامی و آخرین نخستوزیر ایران از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ بود. او پس از فوت امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و با تغییر قانون اساسی و حذف پست نخستوزیری، از فعالیتهای اجرایی کناره گرفت و در سال ۱۳۷۷ با تأسیس فرهنگستان هنر به ریاست آن انتخاب شد و عمده فعالیت خود را در این نهاد متمرکز کرد.
موسوی در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) در رشته معماری، کارشناسی ارشد دریافت نموده و از سال ۱۳۶۳ تاکنون عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است. از سال ۱۳۶۸، به تدریس در دانشگاه تربیت مدرس پرداخته و همزمان به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. وی در ابتدای انقلاب به سمت سرپرستی روزنامه جمهوری اسلامی که ارگان حزب جمهوری اسلامی محسوب میشد، منصوب شد.
روزنامه جمهوری اسلامی ارگان حزب جمهوری اسلامی، انتشار خود را از نهم خرداد سال ۱۳۵۸ خورشیدی آغاز کرد. در آغاز، صاحب امتیاز این روزنامه، حزب جمهوری اسلامی و مدیر مسئول آن، آیتالله علی خامنهای بود. میرحسین موسوی (نخستوزیر سابق) مدتی سردبیری این روزنامه را برعهده داشت.
دیگر پستهای او در گذشته وزیر امور خارجه در دولت محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی (سال ۱۳۶۰)، عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران، سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی، ریاست ستاد انقلاب فرهنگی بودهاند.
عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۷ - ۱۳۶۱
وزیر امور خارجه از سال ۱۳۶۰ - ۱۳۶۱
رئیس ستاد انقلاب فرهنگی از سال ۱۳۶۰
نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۶۰ - ۱۳۶۸ (آخرین نخستوزیر ایران)
رئیس بنیاد مستضعفان از سال ۱۳۶۰ - ۱۳۶۸
مشاور سیاسی رئیسجمهور از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۶۸ تاکنون
استادیار علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس از سال ۱۳۶۸ تاکنون
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال ۱۳۷۵ تاکنون
مشاور عالی رئیسجمهور از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴
رئیس فرهنگستان هنر ایران از سال ۱۳۷۸ تاکنون
تشکیل کابینه
میرحسین موسوی صد و هفدهمین کابینه ایران را در تاریخ 16/5/1363 به مجلس معرفی کرد و نمایندگان دومین دوره مجلس شورای اسلامی در جلسه بیست و هشتم و بیست و نهم خود در تاریخ 23/5/63 و 24/5/63 به اکثریت اعضای کابینه رأی اعتماد دادند.
در کابینه اول میرحسین موسوی فهرست اعضای کابینه تغییرات زیادی پیدا کرد و افراد زیادی به دلایل مختلف در مقطعی به فعالیت پرداختند و با به وجود آمدن شرایطی از ادامه همکاری منصرف شدند اعضای کابینه میرحسن موسوی عبارت بودند از: علی اکبر پرورش (آموزش و پرورش) عبدالمجید معادیخواه (وزیر ارشاد) حبیبالله عسگر اولاًدی مسلمان (بازرگانی) هادی منافی (بهدادی) محمد روحانی (رئیس سازمان بهزیستی) محمد تقی بانکی (سازمان برنامه و بودجه) مرتضی نبوی (پست و تلگراف و تلفن) سیدمحمد اصغری (دادگستری) محمد سلیمی (دفاع ملی) هادینژاد حسینیان (راه و ترابری) سیدمصطفی هاشمی (صنایع) محمد علی نجفی (فرهنگ و آموزش عالی) سیدحسین موسویانی (معادن و فلزات) احمد توکلی (کار و امور اجتماعی) سیدکمالالدین نیک روش (کشور) محمد سلامتی (کشاورزی) محمد شهاب گنابادی (مسکن و شهرسازی) حسن غفوری فرد (نیرو) و محمد غرضی (نفت)
زمانی که دومین دوره مجلس شورای اسلامی تشکیل شد.
میرحسین موسوی فهرست وزرای پیشنهادی خود را در تاریخ 16/5/63 برای اخذ رأی اعتماد به خانه ملت معرفی کرد و نمایندگان در جلسات بیست و هشتم (23/5/63) و بیست و نهم (24/5/63) به اکثر اعضای کابینه رأی اعتماد دادند. تا قبل از دردست گرفتن سمت نخستوزیری، مسئولیتهایی از قبیل عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران، مدیر مسئول و سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی و عضویت در شورای انقلاب و وزارت امور خارجه را به عهده داشت.
با شکلگیری کابینه میرحسین موسوی شکل جدیدی از روند اجرایی و اداری در مواجهه با معضلی به نام جنگ تحمیلی به وجود آمد. در این ساختار جنگ به عنوان مسئله اصلی و اساسی نظام جمهوری اسلامی تلقی شد و همه امکانات و ابزار در جهت تقویت جبههها تجهیز شد. متناسب با چنین شرایطی دولت میرحسین موسوی به این نتیجه رسیدکه باید برای کنترل بیشتر اوضاع در امر اقتصاد و تجارت نظارت بیشتری را صورت دهد. تعیین قیمت، مبارزه با گرانفروشی و مجازات محتکران و ایجاد محدودیت برای بخش خصوصی از جمله اقدامات دولت بود.
آغاز مشکلات
یکی از مهمترین چالشهای دولت با طیف راست، دریافت مالیاتها بود. کابینه میرحسین موسوی معتقد بود در شرایط فعلی دولت برای تأمین هزینههای جاری باید اقدام به اخذ مالیات کند اما طیف راست با این کار مخالف بود و حتی از نگاه شرعی مسائل را مورد تجزیه و تحلیل قرار میداد و اقدام دولت را نامشروع تلقی میکرد، کار به جایی رسیدکه حتی در نماز جمعه هم گرفتن مالیات از سوی دولت توسط خطیب جمعه مورد نقد قرار گرفت که ضمن واکنشهایی با مخالفت امام مواجه شد و ایشان در بیاناتی از اقدام دولت حمایت کردند و این مسئله باعث تقویت موضع میرحسین موسوی شد.
محرومان در نظر میر حسین موسوی از جایگاه ویژهای برخوردار بودند و به همین خاطر در اظهارات وی با این عبارات یاد میشدند: اگر ما به مردم محروم توجه نکنیم رشدی نکردهایم در اوج پیشرفت خود همانند جوامع بیروح و وحشی غرب میشویم. آنچه میتواند پویایی در کشور ایجاد کند پرداختن به همین مسائل انسانی است. جنگ مهمترین دغدغه دولت جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس بود و کلیه برنامهریزیهای کابینه میرحسین موسوی با در نظر گرفتن این محور اساسی بود.
در همین زمینه وی خاطرنشان کرده بود: مهمترین هدف دولت در برنامهریزی جدید، تداوم جنگ با تمام امکانات و تأکید بر بخش کشاورزی به عنوان بخش عمده و اساسی کشور در حصول به خودکفایی میباشد، تثبیت نرخ کالاهای اساسی و سهمیهبندی شده در جهت کمک به اقشار پایین جامعه از دیگر اهداف برنامهریزی شده در سال (1365) بود.
مخالفتها با میر حسین موسوی ادامه پیدا کرد و بعد از برگزاری چهارمین دوره ریاست جمهوری و انتخاب مجدد آیتالله خامنهای رایزنیهای گروههای سیاسی برای انتخاب نخستوزیر شروع شد. تلقی طیف راست این بود که با توجه به تفاوت روش و عملکرد بین رئیسجمهور و میرحسین موسوی زمان برای انتخاب شخص دیگری که با مواضع جریان راست همسو باشد فراهم است. به همین خاطر در صدد بودند تا محمدرضا مهدوی کنی را به عنوان نخستوزیر پیشنهاد کنند اما در نهایت با ارسال نامه برخی از نمایندگان مجلس و درخواست آنان از امام برای ادامه همکاری میرحسین موسوی با کابینه و موافقت ایشان زمینه برای انتصاب مجدد وی به عنوان نخستوزیر فراهم شد.
کابینه دوم
در دوره دوم فعالیت میرحسین موسوی نیز بار دیگر شیوههای سابق اجرایی و اداری کابینه پیگیری شد. اما این بار حجم انتقادات علیه دولت به شدت افزایش یافت و در نهایت او مجبور به تقدیم استعفا شد اما این درخواست مورد پذیرش امام قرار نگرفت و ایشان در پاسخ به این نامه با لحن عتابآلودی از اینکه وی در شرایط فعلی قصد استعفا دارد گلایه کردند. میرحسین موسوی هم در واکنش به این امر گفت: ما با تقدیم استعفا قصد آزردگی خاطر شریف حضرت امام روحیفدا را نداشتیم و این کار فقط با خاطر مصحلت نظام جمهوری اسلامی بود و قصد این بود که راه را برای تصدی دولت دیگر که بتواند با تفاهم بهتر خدمت بیشتری را به نظام انجام دهد فراهم کنم اگر چه روشهای بهتری هم برای طرح آن میتوانست باشد. مرحله دوم فعالیت میرحسین موسوی با فراز و نشیبهایی گذشت.
در اواخر دوره مورد نظر به خصوص خاتمه جنگ تحمیلی بحث استقراض خارجی پیش آمد و عدهای این موضوع را مطرح کردند که برای دوران بازسازی و ساختن ویرانیهای جنگ بهتر است از منابع خارجی استفاده کنیم اما میرحسین موسوی با این کار موافق نبود و آن را عاملی برای تعدیل مواضع انقلابی جمهوری اسلامی میدانست وی از این جهت تحت شرایط سخت دفاع هشت ساله، دولت با اتکا به منابع داخلی توانست از بحث استقراض خارجی رهایی یابد یک پیروزی برای دولتمردان میدانست و برخود میبالید.
پس از نخستوزیری
موسوی پس از پایان دوره دوم نخستوزیری خود و با تغییر قانون اساسی که این سمت را حذف کرده بود تا حدود زیادی از سیاست عملی کناره گرفت. وی این دوره را به تدریس در دانشگاه و پرداختن به علایق شخصی خود مانند نقاشی و معماری گذراند. پس از برگزاری انتخابات مجلس پنجم و از میان رفتن حاکمیت مطلق جناح محافظهکار (جامعه روحانیت مبارز و تشکلهای اسلامی همسو) در مجلس شورای اسلامی، سران گروههای خط امام (که بعدها به اصلاحطلبان معروف شدند) تلاش خود را برای انتخاب یک کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری هفتم آغاز کردند. در جلسه ۸ اردیبهشت ۱۳۷۵ شورای هماهنگی گروههای خط امام (شش گروه همسو با مجمع روحانیون مبارز و مجمع حزبالله ـ فراکسیون اقلیت مجلس پنجم ـ) که با حضور محمد خاتمی، مهدی کروبی و محمد موسوی خوئینیها (سه عضو بنیانگذار روحانیون مبارز) برگزار شد، پیشنهاد شد تا تمام تلاش برای متقاعد کردن میرحسین موسوی به حضور در انتخابات انجام گیرد و در صورت نپذیرفتن موسوی یکی از این سه عضو ارشد روحانیون کاندیداتوری را قبول کنند.
این درحالی بود که حضور علیاکبر ناطق نوری رئیس وقت مجلس به عنوان نامزد محافظهکاران در انتخابات قطعی به نظر میرسید. انتخاب میرحسین با این استدلال صورت میگرفت که او علاوه بر شهرت کافی در میان مردم به واسطه هشت سال ریاست دولت و محبوبیت در میان طبقات پایین و مذهبی احتمالاً مورد حمایت کارگزاران سازندگی و جمعیت دفاع از ارزشها نیز قرار خواهد گرفت و مجمع روحانیون مبارز نیز به احتمال فراوان سکوت سیاسی خود را شکسته و فعالیت خود را مجدداً آغاز خواهد کرد.
موسوی که در ابتدا تأکید داشت به هیچوجه تمایل و آمادگی برای حضور در انتخابات ندارد، در تیرماه پس از جلسات و درخواستهای مکرر پذیرفت تا موضوع را مورد بررسی قرار دهد. روزنامه سلام که به همراه دوهفتهنامه عصر ما تنها نشریات خط امام (جناح چپ) محسوب میشد اولین نشریهای بود که این موضوع را در عرصه سیاسی و مطبوعاتی کشور مطرح کرد. در هفتم مرداد با چاپ عکس بزرگی از موسوی در صفحه اول به درخواستهایی که برای کاندیداتوری او میشود، اشاره کرد. در ۲۴ مرداد مجمع روحانیون مبارز به چهار سال کنارهگیری خود از عرصه سیاسی کشور خاتمه داد و یک روز بعد از موسوی خواست درخواست کاندیداتوری را بپذیرد.
چندی بعد شورای هماهنگی گروههای خط امام نیز موسوی را نامزد خود معرفی کرد. در ابتدای آبان ۱۳۷۵ حضور موسوی قطعی شده بود، به گفته محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و عضو ارشد خط امام، در ملاقات روز سوم آبان با موسوی حتی در مورد مسائل جزئی انتخاباتی مانند مهیا کردن دفتر ستاد انتخاباتی هم صحبت شد. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران هم اعلام کرده بود که در روز هشتم آبان تجمعی را در مقابل خانه میرحسین برگزار میکند، اما موسوی در پیامی که در هفتم آبان منتشر شد، امتناع قطعی خود را از حضور در انتخابات اعلام کرد.
محمد سلامتی معتقد است که امتناع موسوی قطعاً به ملاقاتهایی مربوط میشود که در سوم و ششم آبان از سوی تعدادی از سران جناح محافظهکار با او صورت گرفته بود.
حامیان موسوی پس از آن به سراغ محمد خاتمی رفتند و خاتمی توانست با یک پیروزی غیرمنتظره در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ کرسی ریاست جمهوری را از آن خود کند. همین حکایت دعوت گسترده از مهندس موسوی در انتخابات ۸۴ هم تکرار شد که باز هم مهندس موسوی از نامزدی سر باز زد و از حضور ملت ایران عذر خواست.
نظر شما