با نگاهی به توانمندی ها و پتانسیل های موجود در اقتصاد ایران در خواهیم یافت که کشورمان از ظرفیت های قابل توجهی برخوردار بوده، دستاوردهای انقلاب اسلامی، توان بهره گیری از این داشته ها را دو چندان کرده است. اما نتایج عملکرد اقتصادی دولت در 3 دهه گذشته حاکی از آن است که با وجود تلاش مسئولان و برخورداری از چنین ظرفیت هایی، کشور به سطح مورد انتظاری از توسعه دست نیافته و شکاف قابل توجهی میان شرایط موجود و سند چشم انداز موجود است. برای از بین بردن این شکاف که نتیجه تناقضات موجود در ساختارهای کلیدی اقتصاد ایران است، برنامه ای تحت عنوان طرح تحول اقتصادی، در هفت بند تنظیم شد که اصلاح این ساختارها را مد نظر قرار می دهد.
در حال حاضر شاهد اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها هستیم که یکی از بندهای هفت گانه ای است که دولت در قالب طرح تحول اقتصادی، برای بالا بردن کیفیت و بهبود اوضاع اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم انداز ترسیم کرده است.
نظام پرداخت یارانه در کشور ایراداتی دارد که تحقق اهداف اساسی تخصیص یارانه را با مشکل مواجه کرده و نیازمند اصلاح است.
اما در کنار اصلاح نظام یارانه ها، سیستم بانکی نیز نیازمند تحولی بنیادی است. اخیراً خوشبختانه با ورود بخش خصوصی شاهد رقابتی تر شدن این حوزه هستیم و واگذاری سهام بانک های دولتی نیز سبب ایجاد پویایی در سیستم بانکی کشور شده و این حرکت ها قابل تحسین است اما بانک ها باید در جهت کارآمدی بیشتر تسهیلات و حمایت روزافزون از تولید و نیز ایجاد اشتغال، نقش اساسی تری ایفا کنند.
اگر بانک ها صرفاَ به کسب درآمد و ورود سپرده های مردمی به چرخه اقتصاد بپردازند کار چندانی از پیش نبرده اند. بانک ها در عین حال که ارزش افزوده مناسبی برای مردم فراهم می کنند، باید در راستای رشد تولید در کشور اقدام کنند.
درباره اینکه میزان مصرف انرژی در کشور ما بسیار بالاست، شکی نیست و همه به این نکته اعتراف می کنند که در ایران با وجود جمعیتی به مراتب کمتر از جمعیت کشورهایی همچون اندونزی و هند، با مصرف چند برابری انرژی مواجه هستیم. بنابرین اولویت هدفمند کردن یارانه ها مورد تأیید است و اقتصاد یارانه ای باید به اقتصاد رقابتی تبدیل شود و سیستم بانکی می تواند نقش مفیدی در تحقق این امر داشته باشد.
در خصوص اصلاح نظام مالیاتی نیز جای کار بسیاری وجود دارد؛ سالیان سال با سیستمی مواجه بوده ایم که با ایجاد اندکی اصلاحات، مردم احساس می کنند در حثشان اجحافی صورت می گیرد. باید از لحاظ فرهنگ اقداماتی صورت گیرد تا مردم مالیات را تکلیف خود بدانند.
پیش آمدهای پس از اجرایی کردن قانون مالیات بر ارزش افزوده، نشان داد که نظام مالیاتی کشور نتوانسته است مردم را در جریان دیدگاه های خود را قرار دهد و اقدامات صورت گرفته برای مردم گنگ می نمود، در حالیکه در سایر کشورها، بخش اعظم درآمد دولت، وابسته با مالیات است. باید با فرهنگ سازی مناسب مردم را آگاه و متقاعد سازیم.
عضو کمیسیون اقتصاد مجلس
نظر شما