داستان های حماسی در کل به چهاردسته کلی سرودهای تاریخی، حماسه های فکاهی، حماسه های اساطیری و حماسه های پهلوانی میشود. حماسه های پهلوانی خود به زیرشاخه های تاریخی، ملی، کیهانی و داستانی یا رمانتیک تقسیم میشود.
در سبک شناسی حماسه غربی گزینه ای به نام حماسه دینی وجود ندارد. مثلا در توصیف چگونگی دستگیری مسیح(ع)، متون حماسی غربی کاملا از حالت مذهبی خارج شده و فضای جنگی به خود می گیرد. به نظرم ساختار ادب حماسی غرب که ریشه در افکار ارسطو دارد نه نتها نمی تواند راهنمای فعلی ما باشد بلکه در دورانی چون قرون وسطا نیز نتوانست در تعالی ادبیات غرب موثر باشد. تفکر ارسطو مبنی بر منظوم بودن حماسه نادرست است، حماسه هم منثور است و هم می تواند منظوم باشد.
درباره «علی نامه» و «شاهنامه» باید گفت، میان این دو اثر ادبی تعارضی وجود ندارد و هر دو حماسی و متعلق به فرهنگ ادبی مردم ایران هستند. تفاوت این دو کتاب در این است که علی نامه تاریخی و شاهنامه داستانی است. ربیع، سراینده علی نامه تنها میگوید که شاهنامه افسانه و غیر واقعی است ولی او همواره به نغز بودن نظم شاهنامه معترف بوده است. به نظرم علی نامه هیچ ضدیتی با شاهنامه ندارد ولی نمی دانم تقصیر ربیع چیست که بزرگان ادب، علی نامه او را نقیصه و نظیره شاهنامه میخوانند.
(گزیده سخنرانی دکتر امیدسالار در نشست «علینامه و متون حماسی»)
نظر شما