باور اینکه دولتی در غرب یک نوع پوشش مذهبی خاصی را به جامعه خود دیکته کند برای یک آمریکایی کار بسیار سختی است. این موضوع از جهات بسیار زیادی غیر قابل پذیرش و غیرمنطقی است. این موضوع حتی با ایده جدایی سیاست از کلیسا منافات دارد و آزادی دینی را به خطر میاندازد و چه بسا که از بین میبرد. در مقیاسی وسیعتر هویت فردی اشخاص را که میتواند در قالب یک مد (حالا مذهبی یا غیرمذهبی) وسیلهای برای خوداظهاری و نمایش تمایلات شخص باشد را نابود میکند.
این نگاه آمریکایی البته در بسیاری از کشورهای دیگر نیز طرفدار دارد و منع پوششی خاص یا دیکته پوششی خاص میتواند مخالفان و موافقانی را برانگیزد اما در آمریکا موضوعی ساده است که همگان با کراهت آن کنار آمدهاند و هرکس را به حال خود واگذاشتهاند تا آنی باشد که خود دوست دارد نه آنی باشد که دولت از او میخواهد. با این همه در فرانسه، رئیسجمهور نیکلا سارکوزی هفته پیش ایده ممنوعیت استفاده از برقع برای خانمها را تأیید کرد و بر آن پافشاری نمود. این یک قانون اصلی در میان مسلمانان است که زنان موهای سر و گردن خود را بپوشانند و اینگونه در ملأ عام ظاهر شوند.
با این همه آقای سارکوزی این قانون مذهبی را نادیده انگاشته و اعلام کرده است که برقع خانمها یک کار اجباری از سر زور و اکراه است و نه یک پوشش مذهبی. او ادامه داده است که ما در کشورمان نمیتوانیم بپذیریم که زنان در پشت یک پرده (حجاب) زندانی باشند و از همه زندگی اجتماعی و هویت خود محروم باشند. بر همین اساس یک کمیته پارلمانی در حال مطالعه این موضوع است که ببیند آیا این ممنوعیت قابل اجراست یا نه؟
در برابر چنین نگاهی برخی از کشورهای اسلامی در خاورمیانه پوشش حجاب برای زنان را اجباری کردهاند. چنین قوانینی در کشورهای اسلامی خاور میانه چندان تعجبی ندارد اما در کشوری مانند فرانسه چنین قانونی با نفس دموکراسی و آزادی نهفته در قوانین اروپایی و غربی منافات دارد. این موضوع در فرانسه حتی صدای اعتراض زنان مسلمانی که پایبندی زیادی به حجاب و استفاده از برقع را ندارند را نیز درآورده است. بسیاری از زنان دانشگاهی و زنانی که در موقعیتهای شغلی حتی رده بالای فرانسه حضور دارند به این موضع سارکوزی انتقاد کرده و خواستار لغو این دستور شدهاند. آنها همپای بسیاری دیگر از حقوقدانان و فعالان سیاسی و اجتماعی بر این باورند که چنین قوانین و دستوراتی آزادی مذهبی را به خطر میاندازد.
واقع قضیه این است که دولتها حق ندارند هیچ مذهب و آیینی را به مردم خوددیکته کنند و یا آنها را از عمل به آن نهی کرده و بازدارند، اتفاقی که اکنون در قلب اروپا و مهدی آزادی در حال وقوع است. در فرانسه هماکنون رسانهها به انتقاد از سارکوزی قد علم کردهاند و صراحتاً به او حمله کرده و مینویسند که اساساً به دولت چه ربطی دارد که مردم با چه نماد مذهبی در خیابان و ملأ عام ظاهر شوند.
از نگاه متخصصان مسائل اجتماعی و سیاسی هرگاه دولتها درخصوص مسائل جاری و مربوط به حریمخصوصی مردم اجبار و اکراه از خود نشان دهند نتایج عکس دریافت میکنند. به عنوان مثال در پاکستان که یک کشور اسلامی است و پلیس دینی نیز ندارد، مردم معتقد به مبانی اسلام همچنان در اکثریت قرار دارند و بیتوجه به آزادی موجود همچنان حجاب را رعایت میکنند. در همین کشور زمانی که پای طالبان به میان میآید و آنها با داغ و درفش سعی میکنند نوع حجاب افراطی خود را با پوشش خاص مذهبی مطلوب آنها به زنان و مردان تحمیل کنند مطرود میشوند و الان مشخصاً پایگاه آنها در این کشور روزبهروز ضعیفتر میشود.
با این همه این اقدام سارکوزی این شبهه را پدید میآورد که مبادا او - که بعید است در این راه از سوی سایر سیاستمداران حمایت نشود- از مسلمانان میترسند و نگران این هستند که فرهنگ آنها در فرانسه روزبهروز همهگیر شود؟ فرانسه بیشتر ین جمعیت مسلمانان را در اروپا داراست و دولت تاکنون نتوانسته آنها را ساماندهی کند. در سال 2004 فرانسه استفاده از روسری و هرگونه نماد مذهبی دیگر را در مدارس این کشور ممنوع کرد. در ظاهر این کار در راستای عمل به قانون اساسی فرانسه بود که به سکولاریزم وفادار است و هرگونه نماد دینی را برنمیتابد اما در عمل کاملاً مشهود بود که هدف فقط مسلمانان بودند و آنها بودند که اصلیترین قربانی این سیاست شدند.
قانون ممنوعیت استفاده از برقع برای خانمها نیز هماینک به گونه بسیار زیرکانه تنظیم شده است به گونهای که هماکنون سازمانها و شرکتها را شامل نمیشود و تنها زمانی که فرد در ملأعام ظاهر میشود منع قانونی پیدا میکند. با نگاه به اینکه مخاطبان این ممنوعیت بخش اندکی از زنان مسلمان فرانسه هستند (تنها 100 هزار زن از میان پنجمیلیون جمعیت مسلمانان فرانسه از برقع استفاده میکنند) دولت فرانسه به زیرکی دو هدف را میزند اول مبارزه با مظاهر اسلام و دوم مبارزه با مهاجرین مسلمان آفریقایی و در این راه چون این ممنوعیت شمول زیادی ندارد از تبعات گسترده متهم شدن به اقدامات ضداسلامی و ضدمهاجران در امان میماند.
با این همه سایر رهبران اروپایی مانند فرانسه حاضر نیستند خود را در این ورطه بیندازند. در انگلیس که تعداد استفادهکنندگان از برقع کم نیست تاکنون چنین قانونی وضع نشده و به گفته انگلیسیها دموکراسی آنها با نبود چنین قانونی و پوشیدن برقع و روسری به خطر نمیافتد. چنین موضعی از سوی انگلیسیها البته کنایهای به ترسو بودن فرانسویها است چه اینکه گویا آنها بر این باورند که برقع میتواند دموکراسی فرانسوی را به خطر بیندازد. حتی به تازگی بلژیک به تازگی با پذیرش یک نماینده سیاسی زن با حجاب کامل اسلامی، تا حد زیادی خود را از اتهامات ضد اسلامی مبرا کرد.
در واقع در کشورهایی که حجاب منع یا اجبار میشود نوعی ترس وجود دارد که منطق درستی پشت آن نیست، خواه این کشور یک کشور دموکراتیک اروپایی مانند فرانسه باشد و یا یک کشور خاورمیانهای. وقتی اوباما در اوائل همین ماه از نرماندی دیدار میکرد از او پرسیده شد که نظرش درباره ممنوع شدن استفاده از روسری در فرانسه چیست و او پاسخ این سؤال را در قاهره داد زمانیکه گفت: «ما در آمریکا به مردم نمیگوییم که چه چیزی بپوشند.»
Monitor's Editorial Board The Monitor's Editorial Board ژوئن 2009/ترجمه رضا رضایی






نظر شما