برگزاری جام جهانی در همسایگی ما و در یک کشور مسلمان باید مورد رضایت و خوشایند ما باشد. به عنوان یک کشور اسلامی طبیعی است که دوست داشته باشیم جام جهانی در یک کشور مسلمان برگزار شود. مخصوصا که قطر در همسایگی ما هم هست و این دلیلی مضاعف است بر اینکه ما به خاطر میزبانی قطر در جام جهانی خوشحال باشیم. به هر حال وقتی در منطقه ما یک مسابقات مهمی برگزار میشود دنیا به این منطقه نگاه میکند. رفت و آمدها زیاد میشود و پوششهای خبری هم افزایش پیدا میکند. اکنون و با توجه به میزبانی قطر در جام جهانی، منطقه ما مورد توجه قرار میگیرد. ضمن اینکه به خاطر میزبانی قطر، خاور میانه از نظر آبادانی هم تاثیرات به سزایی خواهد داشت.
از طرفی ایرانیهایی که قصد دیدن بازیهای جام جهانی را دارند راحتتر میتوانند خودشان را به کشور میزبان برسانند و از نظر هزینه هم برای آنها به صرفه است. ایرانیها راحتتر و با هزینه کمتری میتوانند به جام جهانی بروند و مجموعه این اتفاقات باعث میشود میزبانی قطر در جام جهانی از نظر کلی یک اتفاقی مبارک برای ما باشد و البته عاملی برای خوشحالی و حتی پیشرفت ما.
به نظرم یک اتفاق دیگر نیز رخ خواهد داد که این اتفاق مسئولیت ما را زیادتر میکند. میزبانی قطر در جام جهانی باعث ایجاد یک رقابت سالم در منطقه میشود و کشورهای منطقه قطعا تلاش میکنند تا در رقابتی سالم، میزبانی مسابقات مهم دیگر را بگیرند. این وجه مثبتی است که میزبانی قطر دارد و قطعا انگیزهای را برای کشورهای منطقه ایجاد خواهد کرد. این برای ما هم خوب است و فرصتی ایجاد میکند تا به این فکر بیفتیم که میتوانیم شرایطی جدید را هم تجربه کنیم و میزبانی مسابقات مهم را بگیریم.
ما روابط خوبی با قطر داریم و اگر با آنها مذاکره کنیم حتی شاید بتوانیم در راه برگزاری جام جهانی با قطر همکاری کنیم. البته تا سال 2022 خیلی باقی مانده اما معمولا برنامهریزیها از همین انجام میشود. به همین دلیل هم هست که میزبان جام جهانی را از همین الان مشخص میکنند. ما اگر به روابط خوبمان با قطر ادامه دهیم حتی شاید بتوانیم در ساختوسازهایی که آنها برای جام جهانی انجام میدهند کمکشان کنیم و از این همکاریها سود ببریم. البته این برمیگردد به روابط دیپلماتیک ما با قطر. گرچه سخت است که با آنها در راه برگزاری جام جهانی همکاری داشته باشیم ولی این اتفاق غیر ممکن هم نیست و ما باید تلاشمان را بکنیم.
من در جریان هستم که قطر برای گرفتن میزبانی جام جهانی چه تلاشهای زیادی کرد. اول اینکه آنها برای رسیدن به هدفشان بازیکنان بزرگ و چهرههای شاخص فوتبال دنیا را استخدام کردند. افرادی مثل زیدان و مسی برای آنها کار میکردند تا قطر میزبانی جام جهانی را بگیرد. از طرفی قطریها لابیهای زیادی کردند. آنها از ظرفیت دیپلماتیک خود استفاده زیادی کردند. من میدانم که آنها برای میزبانی، از طریق سفرای خود در همه جای دنیا رایزنیهای بسیار زیادی انجام دادند. ظرفیت دیپلماتیک در جهان امروزی بسیار کارساز است. همانطور که برای همه روشن شد، بازی دوستانه ایران و برزیل هم از طریق ظرفیت دیپلماتیک انجام شد و ما اگر با برزیل روابط نداشتیم نمیتوانستیم با آنها مسابقه بدهیم.
اما نکته دیگری که در مورد واگذاری میزبانی جام جهانی به قطر وجود دارد، حضور و نفوذ این کشور در مجامع ورزشی بینالمللی است. به عنوان مثال شما اصلا نباید حضور بنهمام در کنفدراسیون فوتبال آسیا را دست کم بگیرید. او یک قطری است و ارتباطات نزدیک و دوستانهای با مسئولان بلندپایه فیفا دارد. من قبلا در مورد ماجرای تعلیق فوتبال ایران با او رابطه نزدیکی داشتم و میدانم او شخصی انرژیک است و نفوذ زیادی دارد. این نشان میدهد ما هم باید تلاش کنیم تا در مجامع بینالمللی نماینده داشته باشیم. در حال حاضر حضور ما در مجامع بینالمللی ورزش صفر نیست ولی واقعا خیلی ناچیز است. حضور خیلی کمی در مجامع بینالمللی داریم و این برای ورزش ما اصلا خوب نیست. حالا که قطر توانسته از طریق نفوذی که نمایندگانش در مجامع بینالمللی دارند میزبانی جام جهانی را بگیرد ما هم متوجه شدهایم که باید افرادی را در مجامع بینالمللی داشته باشیم.
ما باید افراد مشهور ایرانی را که اعتباری در سطح ورزش آسیا یا دنیا دارند به کار بگیریم و آنها را با حمایتهای خود وارد مجامع بینالمللی کنیم. آن وقت میتوانیم از حضور آنها استفاده ببریم و این میتواند اتفاقی مبارک برای ما باشد. البته برخی بر این باورند که ایران به این دلیل نمیتواند میزبانی مسابقات و تورنمنتهای مهم دنیا را بگیرد که ما کشوری اسلامی داریم و قوانین داخلی ایران مثل قوانین پوششی، فرصت میزبانی را از ایران گرفته است. اما به نظر من چنین بحثهایی نیست که مانع ما میشوند. اینکه ما نمیتوانیم میزبانی تورنمنتهای بزرگ و مهم را بگیریم، دلیلش نوع پوشش نیست، بلکه حضور و نفوذ کمرنگ ما در مجامع بینالمللی است که جلوی ما را گرفته است. اگر ما حضور و نفوذ داشته باشیم میتوانیم مسائلی مثل قوانین داخلی کشور را که تفاوتی با قوانین سایر کشورها دارد حل کنیم. میتوانیم برای این مسائل یک تعریفی پیدا کنیم و با مجامع بینالمللی به توافق برسیم. منتها به این شرط که آنقدر نفوذ داشته باشیم که بتوانیم حرفمان را به کرسی بنشانیم.
/ب
نظر شما