محمود احمدپورداریانی

کارآفرینی به زبان ساده به این معناست که فردی که دارای ایده و فکر جدیدی است از طریق ایجاد یک کسب و کار که ممکن است خانگی، اینترنتی یا تأسیس یک شرکت کوچک، متوسط یا بزرگ باشد؛ با بسیج منابع، درک فرصت‌ها و تهیه یک طرح کسب و کار؛ محصول و خدمت جدیدی به بازار ارائه دهد. در این میان توجه به چند نکته حائز اهمیت است، نخست اینکه کارآفرین حتما فرد خلاق و نوآوری است. دوم اینکه فرآیند ایجاد یک کسب و کار را خودش طی می‌کند یعنی یک شرکت تاسیس می‌کند و با بسیج منابع اعم از اینکه به خودش تعلق داشته یا از مراکز دیگر تامین کرده باشد، دیگران را به کار می‌گمارد و سوم اینکه حتما محصول خدمت این فرد به بازار می‌آید. در ادبیات کارآفرینی حدود 150 تعریف طی چند سال گذشته مطرح شده است و وفاق کاملی دراین زمینه وجود ندارد. جفری تیمون کارآفرینی را «ایجاد یک چیز ارزشمند از هیچ» تعریف می‌کند و ژوزف‌ شومپیتر که شاید معروف‌ترین نظریه‌پرداز در مکاتب اقتصادی است، می‌گوید: «کارآفرینی موتور توسعه اقتصادی است». در جوامع افرادی هستند که لکوموتیوران توسعه هستند و با حرکتشان یک صنعت و دنیای جدید با تغییرات اساسی و جهت‌های استراتژیک خلق ‌می‌کنند. تمرکز کارآفرینی بر سه مولفه و شاخه اساسی درک، تشخیص و کشف فرصت‌ها؛ اجرای نوآورانه و ریسک حساب شده است.

به تعبیر دیگر از نظر من کارآفرینی یعنی Knowledge Experience Art؛ «هنر» ریشه در خلاقیت، نوآوری و فرصت‌یابی دارد. «تجربه» ریشه در فهم تکنولوژی و توانمندی‌های فنی، مدیریتی دارد. منظور از دانش هم، دانش کسب و کار است. به تعبیر دیگر فرد کارآفرین همیشه باید تئوری و عمل را به صورت توامان داشته باشد. نه نظریه صرف مراد است و نه عملگرایی که بدون داشتن نظریه باشد.

علم اقتصاد طی دهه‌های گذشته از پاسخ به اینکه کارآفرین چه فرقی با دیگران دارد، عاجز بود و مکاتب اقتصادی هیچ‌گاه نتوانستند درمورد ویژگی‌های شخصیتی کارآفرین صحبت‌ کنند. تنها نکته‌ای که می‌گفتند این بود که کارکرد کارآفرین؛ نوآوری، ریسک‌پذیری یا ایجاد کسب و کار است. از‌این‌رو روانشناسان به کمک اقتصاددانان آمدند. به اعتقاد روانشناسان ویژگی‌های مهم کارآفرینان این است که اهل نیاز به توفیقند یعنی کاری که به آنها محول می‌شود با استاندارد عالی انجام می‌دهند؛ شب و روز درمورد بازخورد کارشان پرسش می‌کنند، به‌سرعت تصمیم‌گیری می‌کنند و تا کار را انجام ندهند، متوقف نمی‌شوند. ویژگی دوم این است که اهل تحمل ابهامند به این معنا که به سختی تسلیم می‌شوند و اگر نسبت به یک محیط، دانش ناقصی داشته باشند، مقاومت و استقامتشان بالاست. ویژگی سوم کارآفرینان نوآوری است و به‌طورمرتب به دنبال یک فکر و ایده جدید و ایجاد تغییر هستند.

ویژگی چهارم نیاز به استقلال است و اینکه دوست ‌ندارند، کارمند کسی باشند، دوست دارند برای خودشان کار کنند. ویژگی پنجم شخصیتی این افراد این است که خود را عامل موفقیت و شکست خود می‌دانند و خیلی با محیط کاری ندارند. ریسک‌پذیری ویژگی دیگر آنهاست. عزم، اراده، پشتکار و سختکوشی دارند و به‌گونه‌ای وقف کار هستند که به سختی به مسائل شخصی و خانوادگی خود می‌پردازند. به کار عشق می‌ورزند و با آنچه به دست می‌آورند با دیگران شریک می‌شوند. البته این ویژگی‌ها در کشورها و فرهنگ‌های مختلف، متفاوت است.

اما سوالی که شاید مطرح باشد اینکه آیا مفهوم کارآفرینی مترادف با توسعه اشتغال است؟ در پاسخ باید گفت خیر، کارآفرینی به معنای آفرینش کار نیست. هدف و جوهره کارآفرینی همان‌طور که اشاره کردم، سه ویژگی یا متغیر اصلی است. گاهی فرد به‌دنبال ارضای نیازهای درونی خود و اینکه خود را اثبات کند، دست به‌کاری می‌زند که کسی انجام نداده است، نتیجه آن به‌کارگیری دیگران و خلق ثروت هم هست. دستاورد فرآیند کارآفرینی باید آفرینش شغل، ثروت و پرکردن شکاف بین فقر و غنا باشد. پس کارآفرین به دنبال ایجاد اشتغال نیست یعنی نمی‌گوید می‌خواهم صد نفر را به کار بگیرم، اما با همان نوآوری و کارهای جدیدی که انجام می‌دهد و راه‌های جدیدی که باز می‌‌کند نیاز به همکارانی هم دارد و نتیجه آن ایجاد اشتغال است. به همین دلیل مهم‌ترین دستاورد کارآفرینی در توسعه‌ اقتصادی ایجاد اشتغال، رفاه و ثروت است که در نتیجه آن مشکل فقر هم حل می‌شود. کارآفرینی مترادف با اشتغالزایی نیست، اما در ایران مفاهیم بیکاری، کار و اشتغال هم در ردیف آن قرار می‌گیرد. من در سمینارهای مختلف از شرکت‌کنندگان می‌پرسیدم که مفهوم کارآفرینی چیست و پاسخ می‌شنیدم: اشتغال، که البته با تلاش‌های انجام شده این مفهوم جا افتاده است، ولی هنوز این ارتباط در ذهن افراد وجود دارد.

کارآفرین فردی است که از ابزاری مثل خلاقیت و نوآوری استفاده می‌کند و محصول و خدمت جدیدی به بازار ارائه می‌دهد. بسیاری از افراد، کارآفرینی را به‌عنوان یک شغل نگاه نمی‌کنند. برای مثال می‌گویند کارمند، استاد دانشگاه، مدیر، کارخانه‌دار و...، ولی هیچ‌گاه نمی‌گویند کارآفرین. درصورتی‌که کارآفرینی یک شغل است. این نکته را هم بگویم که کارآفرینی یک طیف است، یک نقطه نیست و درنهایت ناب‌ترین کارآفرینی از نظر من نوآوری است؛ ولی اگر به طیف دیگر نگاه کنیم، راه‌اندازی کسب و کار هم در این مقوله می‌گنجد چون کارآفرین وابسته به دولت و هیچ مرجعی نیست، خودش یک مغازه یا شرکت راه انداخته و چند نفر را هم به کار گرفته است. به همین‌ دلیل با توجه به شرایط ایران، اول توسعه کسب و کار باید موردتوجه قرار گیرد و بعد توسعه کارآفرینی؛ این دو با هم متفاوتند گرچه یک پیوست دارند. بعضی‌ها حتی اگر فردی برای خود یک شغل راه بیندازد، او را کارآفرین می‌نامند، درست می‌گویند چون این فرد ثروت، زمان و... خود را به خطر انداخته است. از منظر نوآوری، ریسک و فرصت اگر نگاه کنیم کارآفرینی طیف وسیعی را پوشش می‌دهد.

 

کسانی که یک مزرعه یا شغلی در خانه راه ‌انداخته‌اند، شرکت، تولیدی یا رستوران(خدماتی)، شرکت بیمه یا بانک تاسیس کرده‌اند همه به یک معنا از نظر ما کارآفرین هستند. منتها درجه دارد و درجه متعالی آن کسی است که به‌صورت مستمر نوآوری می‌کند. شغل‌های دیگر هم داریم کسانی در بورس و خانواده سرمایه‌گذار هستند و با پولشان ایجاد پول بیشتر می‌کنند و ریسک مالی دارند. گاهی ما در ذهن یک پدیده را خلق می‌کنیم. اگر نمونه آن را ساختیم، مخترع هستیم و نوآور امکان اقتصادی کردن یا فراهم کردن تکنولوژی یا توانمندی فنی یک پدیده و راه‌اندازی خط تولید انبوه آن را به وجود می‌آورد. در واقع می‌گوییم تجاری‌سازی اختراعات، نوآوری است.

*رئیس‌ هیأت‌مدیره خانه کارآفرینان ایران

/36

کد خبر 116407

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین