۰ نفر
۳ دی ۱۳۸۷ - ۱۳:۴۲

بیماری استیو جایز، مدیرعامل افسانه‌ای اپل، جدی شده و خیلی از طرفدارهای او را نگران کرده است

محمدحسن دلیر: شرکت اپل همیشه به نوآوری‌هایش در گرافیک در دنیای کامپیوتر مشهور بوده‌است. شرکتی که در طول حیاتِ 33 ساله‌اش، فراز و نشیب‌های زیادی داشته و این فراز و نشیب‌ها هم به زندگی و ایده‌های مدیرعامل و رییس هیات‌مدیره فعلی و بنیانگذارش، استیو جابز مربوط بوده‌است. جابز از اپل اخراج شد و دوباره برگشت. اپل فرود آمد و سپس اوج گرفت.

اکنون چند سالی است که اپل با بک‌بوک و آی‌پاد و آی‌فون دنیای IT را شدیدا تحت تأثیر قرارداده‌است؛ اما این روزها اخبار خوشی از دره سیلیکون به گوش نمی‌رسد. حال استیو جابز خوب نیست و این یعنی این که تا مدتی از ایده‌های نو در دنیای IT خبری نخواهد بود. البته ماجرا به این سادگی‌ها هم نیست، ممکن است جابز را دیگر حتی سر کار هم نبینیم. سرطان لوزالمعده جابز گویا خیلی بیخ پیدا کرده‌است.

اما هیات‌مدیره اپل، در این شرایط نابسامان بازار سهام، به شدت نگرانند و خبری از حال و روز استیو منتشر نمی‌کنند. قرار‌های سخنرانی او در نمایشگاه‌ها فعلا حذف شده‌است و اگر حتی اپل محصول جدیدی را هم به بازار ارائه دهد، دیگر با ارائه او و شوهای مقهور کننده او روبرو نخواهیم بود.

او سیب را برای‌مان آورد
استیون پاول جابز مدیر عامل اپل و یکی از چهره‌های پیشرو دنیای کامپیوتر، در فوریه 1951 از پدری سوری به نام عبدالفتاح (جان) جندلی ، استاد علوم سیاسی دانشگاه و مادری آمریکایی، در گرین‌بِی در ایالت ویسکانسین به‌دنیا آمد. چون پدر و مادرش ازدواج نکرده‌بودند و آن زمان داشتن فرزند برای چنین زوجی قابل‌قبول نبود، پاول و کلارا جابز از اهالی مانتین‌ویو در سانتاکلارای کالیفرنیا، استیون پاول را به فرزندخواندگی پذیرفتند.

پدر و مادر اصلی‌اش بعدها ازدواج کردند و خواهر تنی جابز، مونا سیمپسون (رمان‌نویس) دنیا آمد. سال 1972 در کالج رید در پورتلند ایالت اورگان ثبت‌نام کرد اما بعد از یک ترم انصراف داد. سال‌ها بعد، وقتی که در مراسم فارغ التحصیلی سال 2005 دانشگاه استانفورد سخنرانی می‌کرد، گفت که حتی بعداز انصرافش از ادامه تحصیل، باز هم سر کلاس‌ها از جمله کلاسی درباره خوشنویسی می‌رفته: «اگه گذرم به این کلاس در کالج نمی‌افتاد، مک [سیستم‌عامل مکینتاش] هیچ‌وقت فونت‌های متفاوت و با فاصله‌های نسبتا مناسب نداشت.»

زمستان 1974، به کالیفرنیا برگشت و همراه استیو وزنیاک، در جلسات انجمن کامپیوتر هوم بِرو شرکت می‌کرد. جابز بالاخره در آتاری، سازنده معروف کنسول‌های بازی، شغلی دست‌وپا کرد. آن موقع شرکت تلگراف‌وتلفن آمریکا (AT&T) برای کنترل شبکه تلفن‌اش از صوتی با فرکانس 2600 هرتز استفاده می‌کرد.

آن زمان، یک جور سوت‌سوتک هم همراه اسباب بازی در جعبه‌های کورن‌فلکس بود که با فوت‌کردن در آن، فرکانس 2600 هرتزی ایجاد می‌شد. وزنیاک و جابز با دست‌کاری این سوت‌سوتک، وسیله‌ای به اسم جعبه آبی ساختند که با دمیدن در آن، می شد مکالمات راه دور رایگان انجام داد!

اما جابز آرام و قرار نداشت. به هند رفت و وقتی برگشت، شده‌بود یک راهب بودایی؛ با سری کچل و لباس سنتی هندی. برگشت آتاری. ولی برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت برای بقیه کارمندان، فقط بعد از ساعت کاری که بقیه رفته‌بودند، می توانست سرکارش بیاید. وظیفه‌اش ساختن یک صفحه مدار الکترونیکی برای یک بازی آتاری به اسم Breakout بود. نولان بوشنل، بنیانگذار آتاری، گفته‌بود که به ازای هر تراشه‌ای که در فرایند طراحی، از دستگاه اصلی حذف شود، 100 دلار جایزه می‌دهد. استیو که الکترونیک کم می‌دانست، دست به دامن استیو وزنیاک شد: «هی واز، اگه بتونی این کارو واسم بکنی، نصف جایزه رو بهت می‌دم.»

وزنیاک توانست تعداد تراشه‌های استفاده شده در دستگاه نهایی را 50 تا کم کند! طرح وزنیاک آن قدر فشرده‌بود که تولید دستگاه نهایی روی خط مونتاژهای آن زمان ممکن نبود. جابز هم به وزنیاک گفت که آتاری فقط 500 دلار از جایزه را داده. 500 دلار را نصف کردند و جابز بقیه 4500 دلار را برداشت و کرد سرمایه اولیه برای تأسیس شرکتی به اسم اپل. سیب میوه محبوب استیو بود. سال‌ها بعد، وقتی استیو وزنیاک مبلغ واقعی جایزه را فهمید، به گریه افتاد. گفت که می‌خواسته است لطفی در حق یک دوست خوب بکند و اگر جابز ازش خواسته‌بود که آن کار را مجانی هم انجام دهد، فقط برای جالب‌بودن همکاری با آتاری و به‌خاطر خود بازی Breakout، حتما انجامش می‌داد. اما درحالتی که پیش آمده‌بود، احساس می‌کرد که به او خیانت شده است.

دوستی آن‌ها هیچ‌گاه به شکل گذشته بازنگشت. البته خود وزنیاک در پاسخ به پرسشی در این‌باره گفت که این مسأله آن‌قدر قدیمی است که فراموش شده‌است. به‌علاوه او مرام گذاشت و گفت که این مسأله ممکن است اشتباهی از سوی آتاری بوده‌‌باشد که بعد ها مبلغ را 5000 دلار اعلام کرده‌اند!

تأسیس اپل
بالاخره سال 1976، وقتی جابز 21 ساله و وزنیاک 26 ساله بودند، شرکت کامپیوتری اپل را در گاراژ خانواده جابز، تأسیس کردند. اولین کامپیوتر شخصی که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I بود. قیمت این کامپیوتر 666 دلار و 66 سنت بود.

در سال 1977، جابز و وزنیاک کامپیوتر اپل II را معرفی کردند که این کامپیوتر به موفقیتی عظیم در بازار کامپیوترهای خانگی تبدیل شد و اپل را به یکی از بازیگران صنعتِ در حال تولد کامپیوترهای شخصی تبدیل کرد. دسامبر 1980، اپل به شرکت سهامی عام تبدیل شد و با شاخص ابتدایی عرضه عمومی (IPO) بالایی که کسب کرد، قدرت و نفوذ جابز بیش از پیش زیاد شد. همان سال، اپل، کامپیوتر اپل III را معرفی کرد.

همزمان با رشد اپل، این شرکت دنبال پیدا کردن مدیران مستعد بود که بتوانند در مدیریت توسعه و گسترش اپل کمک کنند. سال 1983، جابز، جان اسکولی را پیدا کرد که آن موقع یکی از مدیران پپسی کولا بود: «می‌خوای همه عمرتو واسه فروختن آب‌شکر تلف کنی؟ بیا با ما تا شانس اینو داشته‌باشی که دنیا را عوض کنی.» همان سال، اپل کامپیوتر «اپل لیزا» را معرفی کرد که با وجود پیشرفته‌بودن از نظر فن‌آوری، از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد.

سال 1984 سال معرفی مکینتاش بود. این کامپیوتر اولین کامپیوتری بود که «رابط گرافیکی کاربر» داشت و از نظر تجاری به موفقیت دست‌یافت. تولید و توسعه مک را جِف راسکین شروع کرده‌بود و گروه تولید و توسعه این کامپیوتر در اپل، تحت تأثیر فن‌آوری‌ای بودند که در آزمایشگاه‌های زیراکس در پالوآلتو تولید شده‌بود ولی هنوز به شکل تجاری ارائه نشده بود: «ماوس».

موفقیت کامپیوتر مکینتاش، اپل را متقاعد کرد که تولید کامپیوتر اپل را به نفع خط تولید جدید مکینتاش متوقف کند که این مسأله تا به امروز ادامه یافته‌است.

جدایی از اپل
در حالی که جابز یکی از شخصیت های پیش برنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین می گفتند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ است. سال 1985، بعد از یک کشمکش بر سر قدرت در درون این شرکت، هیأت مدیره جابز را از مسؤولیت هایش خلع کرد و او هم از شرکت استعفا داد. البته هنوز به دلیل سهامدار بودن در شرکت، رئیس هیأت مدیره باقی‌ماند.

بخش‌های از فیلم مستند «فتح‌الفتوح خوره‌ها» (Triumph of the Nerds) در همین باره:
کریس اسپینوزا: نقشه‌های پرآب‌وتابی که واسه مکیناش کشیده شده‌بود، کم‌کم داشت نقش برآب می‌شد. راستش وضعیت مکیناش تو بازار وحشتناک نبود، می‌شد نجاتش داد. ولی بین اون نقشه‌های پرزرق‌و‌برق و وضعیت مکینتاش، بدجوری شکاف بود. اون قدر باور نکردنی بود که یکی باهاس یه‌کاری می‌کرد. اون یکی هم جان اسکولی بود. کارش هم این بود که گفت استیو باهاس بره.

جان اسکولی: هیأت‌مدیره باید انتخابی را انجام می‌داد و من گفتم ببینید، این شرکت استیو است، من را این‌جا آورده‌اند که کمک کنم. اگر می‌خواهید که او باز هم شرکت را اداره کند، از نظر من اشکالی ندارد. ولی دست‌کم باید تصمیم بگیریم که چه می‌خواهیم بکنیم. در نهایت پس‌از این‌که هیأت‌مدیره با استیو صحبت کرد و با من هم صحبت کرد، تصمیم بر این شد که برنامه‌های من ادامه داشته‌باشد و استیو شرکت را ترک کرد.

استیو جابز: چی بگم والا؟ من اشتباهی استخدامش کردم. اون لامسب، هر چی رو که من واسش 10 سال جون کنده بودم، نابود کرد. اول از همه هم منو پیچوند. ولی این بدترین جای قضیه نیست. اگه اپل شده‌بود اونی که من می‌خواسم، با خوشحالی اپلو ول می‌کردم.

لاری تسلر: کارمندان شرکت، احساسات متناقضی در مورد این قضیه داشتند. همه، زمانی دور یا نزدیک، مرعوب استیو جابز شده‌بودند و آسودگی قطعی در این بود که مرعوب‌کننده برود. از سوی دیگر، همان کارمندانِ مرعوب شده، احترام زیادی برای استیو جابز قائل بودند، و همه ما نگران این مسأله بودیم که برای این شرکت بدون قدرت تصور، بدون بنیانگذار و بدون کاریزما چه اتفاقی خواهد افتاد.

اندی هرتزفلد: اون فکر کرد که این مسأله یه حمله شخصیه. واسه مقابله به‌مثل، شروع کرد به حمله به اسکولی. ولی این کارش یه عقب‌نشینی گوشه‌گیرانه بود. اولش مطمئن بود که هیأت‌مدیره طرفشو می‌گیره ولی... جدایی استیو واسه اپل دردی بود که هیچ‌وقت دوا نشد. استیو قلب و روح و نیروی پیش‌برنده‌مون تو شرکت بود. اونا روح‌شون رو از دست دادن...

بعد از ترک اپل، جابز شرکت کامپیوتری دیگری به اسم نکست (Next) تأسیس کرد. کامپیوتر شخصی نکست (یکی از اولین محصولات این شرکت) نیز مانند کامپیوتر لیزا، از نظر فن‌آوری پیشرفته بود اما چون هزینه‌های بالایی داشت، هیچ‌وقت نتوانست وارد جریان اصلی بازار شود. البته برای کسانی که می‌توانستند هزینه‌های بالا را بپردازند خدمات این شرکت مطلوب بود و معمولا پس از ارائه‌شدن به بازار، باعث پیروی دیگر شرکت‌ها در آن زمینه خاص نیز می‌شد.
جابز شرکت نکست را با وسواسِ کامل و عالی‌بودن به هر بهایی اداره می‌کرد. این توجه فراوان به جزئیات در نهایت باعث نابودی بخش سخت‌افزار این شرکت شد، اما از سوی دیگر، به دنیا نشان داد که جابز می‌تواند یک کامپیوتر مکینتاش را طراحی کند که از نمونه اصلی‌اش (که اپل طراحی و ساخته بود) بهتر باشد.

همان طور که جابز در اپل به آی‌بی‌ام حمله می‌کرد، در زمان مدیریت نکست هم به شرکت سان مایکروسیستمز به عنوان رقیبی بزرگ، گیر می‌داد. بعد‌ها، بعد از تعطیل‌شدن بخش سخت افزار نکست، جابز و اسکات مک‌نیلی از مدیران سان، محصولی مشترک با نام اپن استپ را ارائه کردند.

با وجود این که کتاب های تاریخی، زمان کوتاهی را که جابز مدیریت نکست را به عهده داشت، به طور غلوآمیز و اغراق شده‌ای درخشان توصیف می‌کنند، ولی آثار و نتایج مدیریت بر این شرکت، دو رویداد عظیم را برای تمام جهان و نه فقط جهان کامپیوتر به ارمغان آورد:

WWW: تیم برنرزلی در مرکز تحقیقات هسته‌ای اروپا (CERN)، سامانه اصلی World Wide Web را روی یک کامپیوتر نکست راه‌انداخت. تأکید جابز بر این نکته که افراد عادی هم باید بتوانند برنامه های کاربردی و پر اهمیت (Mission-Critical) بنویسند، بنیان برنامه ای کاربردی به نام Interface Builder شد که برنرزلی با استفاده از آن توانست برنامه WorldWideWeb 1.0 را بنویسد.

بازگشت به اپل: اتکای اپل به نرم‌افزارهای کهنه و سومدیریت درونی در شرکت به‌خصوص در مورد ناتوانی آن برای انتشار نسخه‌ای به روزرسان و عمده برای سیستم‌عامل کامپیوترهایش، اپل را به ورشکستگی نزدیک کرده‌بود. ایده‌های مترقی جابز در مورد تکیه‌کردن به بنیان‌های یونیکس در دهه 1980 میلادی، جاه‌طلبی بزرگی بیش نبود و حتی نوعی بازگشت به عقب محسوب می‌شد. اما این انتخاب در نهایت، شالوده محکم و بسط‌پذیری برای یک سیستم عامل شد. بعد‌ها اپل از این روش استفاده کرد و تحت رهبری جابز، تولدی دوباره را تجربه نمود.

آی‌‌مدیر‌عامل
با موفقیت نکست، در 1997، اپل شرکت نکست را به قیمت 402 میلیون دلار خرید و جابز به شرکتی که خود تأسیس کرده‌بود بازگشت. سال 1997 با از بین‌رفتن اطمینان هیأت مدیره به جیل آملیو، مدیر‌عامل اپل در آن زمان، جابز مدتی به‌عنوان مدیر موقت برگزیده شد. هنگام بازگشت به اپل و به‌دست‌گرفتن مجدد رهبری این شرکت، جابز از عنوان iCEO که در آن CEO در زبان انگلیسی مخفف مدیر‌عامل است، استفاده کرد.

در ماه مارس سال 1997 جابز به‌طور ناگهانی تعدادی از پروژه‌ها مانند اپل‌نیوتن، سایبرداگ و اُپن‌داک را لغو کرد. خیلی از کارمندان ترسیده‌بودند که در صورت برخورد‌کردن به جابز در آسانسور شرکت، ممکن است وقتی در آسانسور باز می‌شود، بیکار شوند. واقعیت این بود که تعداد افرادی که عذرشان توسط استیو از شرکت خواسته می‌شد اندک بود، ولی چند نفر قربانی کافی است تا ترس به دل کل اهالی شرکت بیفتد.

با خریدن شرکت نکست توسط اپل، اکثریت فن‌آوری‌های آن نیز به محصولات اپل راه‌یافت و از میان آن‌ها سیستم‌عامل نکست‌استپ از همه قابل توجه‌تر است که در طول زمان رشد یافته و به مک‌او‌اس۱۰ تبدیل شده‌است. اپل تحت رهبری جابز با معرفی کامپیوتر آی‌مک، فروشش را به شکل قابل‌توجهی افزایش داد. از آن‌زمان، طراحی جذاب و معروفیت نام اپل، محصولات این شرکت را محبوب ساخته‌است.

با معرفی دستگاه قابل حمل پخش موسیقی آی‌پاد، نرم افزار مدیریت موسیقی آی‌تیونز و فروشگاه موسیقی آی‌تیونز، شرکت اپل تاخت‌و تازی در زمینه دستگاه‌های شخصی الکترونیکی و موسیقی آنلاین راه انداخته‌است و سپس ارائه آی‌فون هم که انقلابی در صنعت تلفن‌های همراه بود یم قدم این شرکت را از رقیب همیشگی‌اش مایکروسافت جلو انداخت. مک‌بوک پرو با هجرت از موتورولا به اینتل، مصرف‌انرژی را فدای سازگاری کرد تا دو لپ‌تاپ اپل،مک‌بوک پرو و مک‌بوک ایر، یک سروگردن از همه هم‌رده‌های خود جلو باشند.

رکوردهای جابز

جابز سال‌هاست که با حقوق یک دلار در سال، برای اپل کار می‌کند و این باعث شده‌است که نام او به‌عنوان کم‌حقوق‌ترین مدیر‌عامل در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. اما او تعدادی هدیه پربها از طرف هیأت‌مدیره شرکت گرفته‌است. از جمله می‌توان به یک هواپیمای جت۹۰ میلیون دلاری و کمتر از 30 میلیون سهام شرکت اشاره کرد که اولی در سال 1990 و دومی در سال‌های 2000 تا 2002 به او داده‌شد.

سال 1986 جابز و ادوین کتمول با همراهی همدیگر با خریدن بخش گرافیک کامپیوتری لوکاس فیلم، استودیوی انیمیشن پیکسار را تأسیس کردند. این بخش را جابز به یک‌سوم قیمت مشخص شده با 10 میلیون دلار از جورج لوکاس خریده‌بود. پیکسار یک دهه بعد با ساخت فیلم‌هایی مثل داستان اسباب‌بازی معروف و موفق شد. از آن‌زمان به‌بعد، این شرکت فیلم‌های انیمیشن دیگری مانند زندگی یک حشره (1998)، داستان اسباب بازی 2 (1999)، شرکت هیولاها (2001)، در جست‌وجوی نمو (2003)، اُعجوبه‌ها (2004) و خودروها (2006)، رتتویی (2007) و وال-ای (2008) را ساخته‌است که همه آن‌ها برنده جوایزی بوده‌اند.

سهام جابز در این شرکت هم اکنون در حدود یک میلیارد دلار ارزش دارد. در 24 ژانویه 2006، والت دیزنی، پیکسار را خرید. جابز، به‌عنوان عمده‌ترین سهامدار پیکسار، پس از این معامله، بزرگ‌ترین سهامدار دیزنی شد که در حدود 6 درصد از کل سهام دیزنی متعلق به اوست.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1167

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • فرشید IR ۰۸:۳۸ - ۱۳۸۸/۰۲/۲۷
    2 0
    مرسی واسه این مقاله ولی منبع اصلی رو ذکر نکرده اید و بعضی جاها در ترجمه حذف شده است