محسن کوهکن درباره تاثیر عدم حضور آیت الله شاهرودی در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار کرد: گاهی فرد باید به اتکاء مسئولیت خود شخصا تصمیم بگیرد به عنوان مثال قانون اساسی در شرح وظایف رئیسءجمهور میگوید اداره نظام اجرایی و اداری کشور به عهده اوست و بر این اساس اعمال حاکمیت اجرایی به دست قوه مجریه خواهد بود. مجمع تشخیص مصلحت نظام در راستای انجام وظایف خود به موارد اختلافی بین شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی ورود پیدا میکند، در ادامه موردی را مصوب کرده و به قانون تبدیل میشود. در چنین جاهایی فرد رئیس عمدتا آن اختیاراتی که قانون اساسی برای رئیس قوه (مجریه) مشخص کرده را ندارد.
وی در ادامه عنوان کرد: در قانون اساسی برای رئیس مجلس یا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام فصلی جهت شرح اختیارات آنان باز نشده است اگر همچون شرح وظایف رئیسجمهور که در فصلی از قانون اساسی به آن اشاره شده است برای آنان نیز فصلی باز شده بود و اختیارات آنان را بیان کرده بود این دغدغه وارد بود که وقتی رئیس به واسطه این اختیارات در جایگاه ریاست حضور ندارد این اختیارات را چه کسی اعمال میکند. درنتیجه غیبت رئیس مجلس در پارلمان یا غیبت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مجمع نتیجهاش این خواهد بود که چون اختیارات بنیادین و اساسی رئیس در این مجموعهها با بقیه اعضا یکی است و رئیس هم یک رای دارد نباید در این بخش دغدغهای داشته باشیم. آیین نامه داخلی مجلس گفته یک رئیس و دو نایب رئیس و وقتی که رئیس مجلس نیست نایب رئیس جلسه را اداره میکند. این طور نیست که اعتبار مصوبات ما وقتی نایب رئیس اول یا دوم ریاست میکنند از زمانی که رئیس حضور دارد کمتر باشد.
یک نماینده فکر نکند که تصمیمش به اتکای چندهزار رای وحی منزل است
این عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس دهم خاطرنشان کرد: مجمع جایی است که خروجی آن باید ماحصل رای حداکثر باشد. بالاترین اثرگذاری مجمع تصمیمی است که اتخاذ میکند. وقتی در آنجا بحث نظر اقل و اکثر هست فرقی نمیکند چه کسی آنجا را اداره کند. در مورد شورای نظارت مجمع نیز باید بدانیم که منِ نماینده یا وکیل و فرهنگی یا پزشک و... بودم و اکنون نماینده شدم و اختیاراتی دارم و قانون اساسی هم این اختیارات را به من داده و هیچ شکی هم در این نیست که حتما هم باید از حداکثر این اختیارات استفاده کنم اما اگر یک جایی بگوید من نظارت میکنم و نظر نظارتی خودم را میدهم من باید برآشفته شوم؟ من میگویم حتی اگر کانون وکلای دادگستری هم بگوید من میخواهم از این تاریخ مصوبات را بررسی کنم و نقطه نظرات خودم را از نظر تطبیق مصوبات با قانون اساسی یا از نظر قواعد حقوقی بدهم حال آیا باید فکر کنیم که آنان دست بالاتری از ما دارند؟
وی ابراز داشت: شورای نگهبان وقتی در مورد مصوبهای که در مجلس تصویب شده میگوید این مصوبه خلاف شرع یا قانون اساسی است برای ما ایجاد تکلیف میکند که یا آن مصوبه را اصلاح کنیم یا در غیر این صورت روی نظر خود بمانیم که به مجمع برود اما مجمع بخشی از اختیاراتش حکومتی است و مصوبات را از نظر تطبیق با سیاستهای کلان بررسی میکند، این ماموریتی است که به مجمع داده شده است، حال اگر این ماموریت به مجمع داده نمیشد و مقام معظم رهبری خودشان هر ساز و کار دیگری را تبیین میکردند و آن بخش از مصوبات ما را که تشخیص این بود که با سیاستهای کالان سازگاری ندارد برمیگرداندند آیا ما باید برآشفته میشدیم؟ حتما نه، بلکه باید بررسی میکردیم. در این بخش هم به اعتقاد من بعضی از حساسیتها درست نیست منِ نماینده نباید این احساس را داشته باشیم که با چندهزار رایی که به مجلس آمدهام حالا هر تصمیمی که گرفتم آن تصمیم وحی منزل است بلکه باید بپذیرم اگر مجمع یا جایی به من استدلال کرد که تصمیم شما این ایراد و اشکال را دارد اگر پذیرفتم خودم اصلاح کنم و این نشاندهنده تواضع است و نشان میدهد که ما به دنبال این هستیم که بهترینها را برای حل مشکلات مردم مصوب کنیم. اگر هم نماینده تشخیص داد که آنها اشتباه میکنند خب استدلال خودش را بیان میکند.
اگر مصوبات نمایندگان منطبق بر قانون اساسی باشد، هیچ نظری از مجمع تشخیص اعمال نخواهد شد
این عضو فراکسیون ولایی مجلس تاکید کرد: بنده چندین دوره در مجلس بودهام با بانگ بلند میگویم یک نفر یا یک دستگاه تاکنون به من نگفته است که چرا این نطق را کردی چرا اینجا رای دادی و آنجا رای ندادی؟ نمایندگان آزاد هستند اما این آزاد بودن نباید به نوعی تعریف شود که اگر جایی یا یک مرجعی نظر نظارتی و ارشادی داشت ما بر آشفته شویم که چرا بالای چشم منِ نماینده ابرو است. ما اگر متواضع باشیم و مصوباتمان مستند باشد و مصوباتمان را بر اساس قانون اساسی تصویب کنیم و سیاستهای کلی را خودمان مراعات کنیم، این بحثها به حداقل خودش بلکه به صفر میرسد.
کوهکن گفت: یک فرض این است که مجلس و نمایندگان مقتدر و مسلط هستند و در مصوباتشان قانون اساسی و سیاستهای کلی را رعایت میکنند نتیجه این میشود که همه خروجیهایشان در شورای نگهبان تایید میشود و درنتیجه هیچ نظری از مجمع تشخیص اعمال نمیشود که این مصوبه با سیاستهای کلی سازگاری دارد یا ندارد. اگر آقایان ( در مجمع تشخیص ) مسالهای را مطرح میکردند و این وظایف و اختیار را داشتتند که مصوبهای را نهی کنند یا تغییری در آن بدهند شاید جای این ایراد بود ولی وقتی اختلاف شورای نگهبان و مجلس به مجمع کشیده میشود مجمع یا نظر شورای نگهبان را میپذیرد یعنی مصوبه مجلس رد میشود یا براساس واقعیتهایی که هست نظر مجلس را میپذیرد و نهایتا مصوبه مجلس تبدیل به قانون میشود. خیلی از این منازعات و صحبتها بیشتر ژورنالیستی است.
214214
نظر شما