مهارتی که البته نتیجهای جز تشدید آسیب و «زیرزمینیسازی» آن ندارد؛ خواه برای «قلیان»، باشد و خواه برای یک شبکۀ اجتماعی مانند «اینستاگرام»(۱).
بیشک مسائل اجتماعی تک عاملی نیستند، اما اگر بپذیریم که جامعۀ ایران درگیر «انقلابِ جنسی» یا به تعبیر نشستی که اخیراً (سیزدهم آذر) برگزار شد «بحران جنسی» است، شاید از معلولستیزی توبه کنیم و به ریشۀ معضل بپردازیم. در این نشست، در حضور حجتالاسلام والمسلمین، محمدرضا زیبایینژاد، مسئول مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزۀ علمیه قم ادعا شد که حدود ۲۰ میلیون ایرانی در تأمین نیازِ جنسی خود دچار مشکل هستند.
مسأله ۱۳ میلیون مجرّد است، نه اینستاگرام!
محمد اسماعیل مطلق، مدیر کل دفتر سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم پیشتر (یازدهم آذر)، گفته بود که بیش از ۱۳ میلیون جوان مجرّد ایرانی (احتمالاً بین ۱۸ تا ۳۵ سال) که در آستانه ازدواج هستند، سن مناسب ازدواج را سپری کردهاند یا در حال سپریکردن این سن هستند.
با وجود چنین بحرانی، همه چیز رنگ و بوی نیازهای زیستی/بقایی به خود میگیرد که «آبراهام مازلو»(۲) از آن به عنوان «نیازهایِ فیزیولوژیک» یاد کرده است. نگاهی به مضمون تولیدات سینمایی، موسیقی(ترانهها)، حتی برنامههای پُربینندۀ صداوسیما (مانند دورهمی و خندوانه)، جکها و شوخیهای مردم در کوچه و بازار، روابط اجتماعی، لباس و مُد و ... در ایران مؤیّد نظریۀ مازلو است.
شاید در فرهنگی که در پی انسان کامل و ایدهآل –ونه نرمال- است، شگفتانگیز باشد که این روانشناس انسانگرا، «نیاز جنسی» را در کنار هوا، خوراک، پوشاک، سرپناه و استراحت، در کفِ این هرم و پایهایترین لایه، یعنی نیازهای جسمی/زیستی (Physiological) قرار میدهد. از نظر مازلو، قاعدۀ این هرم، اهمیت بسیاری دارد، به اندازهای که سایر نیازها (در صورت برآورده نشدن نیازهای فیزیولوژیک)، ثانوی محسوب میشود و برآوردهنشدن آنها، اثر نامطلوبی بر سلامتِ فکر و روان مردمان دارد.
در ایران بیشتر مدیران و تصمیمسازان دستِکم چند واحد روانشناسی عمومی گذراندهاند و کموبیش با هرم نیازهایِ «مازلو» آشنا هستند، اما کمتر به آن باور دارند و هنوز این نیازها را به رسمیت نشناخته و به دنبال انسانِ ماواریی و موهوم خود هستند.
مازلو بر این باور است که این هرم سلسله مراتبی است و برآورده نساختن یک نیاز، پرداختن به نیازهای برتر را دشوار میسازد. بدیهی است که «نیاز»ها نه سرکوبشدنی هستند و نه انکارپذیر. نادیدهگرفتن آنها، زندگی آدمی را مختل میسازد و فرآیندِ رشد و توسعۀ جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد.
ممنوعیت، ابزارِ کمعمقها
کسانی که دیدۀ علّتکاو ندارند و از درکِ بحرانهای اصلی و اساسی جامعه عاجزند، همواره نسبت به نشانهها و نمودهای این بحران، واکنشهای نامعقول و هیجانی نشان میدهند، لب میگزند، مشت بر سینه میکوبند و نفرین و تهدید میکنند.
هنوز «فرد» مخاطب عتاب آنان است و انتظاراتِ اخلاقی و اوامر و نواهی مذهبی خود را بر سرش فریاد میکشند و قصد ندارند! ارتفاع بگیرند، کمی فراتر روند و به شرایط، محیط و ساختار اجتماعی نظر کنند.
این ذهنهای سطحی و سادهساز، به اقتصادِ فشل، رکودِ تورمی، بیکاری، بیثباتی شغلی، فقر، فساد گسترده، همچنین اتمیزهشدن جامعه، گرانیِ ازدواج، رواج تکزیستی و همباشی، گسترش مواد مخدر و الکل، دینستیزی/گریزی، شیوع ناامیدی و ... بیتوجه هستند و قدرت تحلیل و واکاوی آنها را ندارند و همۀ اینها را پیامد توطئۀ معاندان و بدخواهان میدانند.
جامعۀ آنومیک، گسیخته و اتمیزهای که نسبت خود را با زمان از دست داده، در فقدان شیوههای دیرین، نهادهای پرقدمت و پیوندهای مستحکم فرهنگی-اجتماعی، برای برآوردن نیاز دست به ابداع روشهای کارآمد اما نامشروع میزند و از هر امکانی (حتی شبکههای اجتماعی) برای این منظور استفاده میکند.
پی نوشت:
۱ - ایران با داشتن بیش از ۲۴ میلیون کاربر فعال (۳۰ درصد جمعیت) در اینستاگرام، جزو ۱۰ کشور فعال در این شبکۀ اجتماعی است (هشتمین کشور پس از آمریکا، هندوستان، برزیل، اندونزی، ترکیه، روسیه و ژاپن).
۲ - Abraham Harold Maslow
نظر شما