نه صرفا به این دلیل که تماشای یکی از پراشتیاقترین آثار جشنواره برای مخاطبان این محفل بزرگ فرهنگی، به محاق رفته است، بلکه عمدتا به خاطر سیاستگذاریهای دوگانه ای که در طی آن، نظر نهادهای غیرفرهنگی بر مجوز قانونی رسمیترین نهاد فرهنگی نظام اولویت داده میشود و فرایند اعتمادسازی فرهنگی بین هنرمند و سیستم را به همین راحتی مخدوش میسازد.
تاکنون به شکل رسمی گفته نشده کدام نهاد در تعلیق این فیلم نقش داشته است؛ اگرچه در رسانههای اجتماعی و افواه عمومی، مقصد اشارهها روشن است. با این حال چه فرقی دارد نام نهاد چیست؟ به سهولت میتوان حدس زد که متولیان آن نهاد از تصویری که فیلم از برخی کارکنان یا رویههایش عرضه کرده است، برداشتی نارضایتمندانه داشتهاند و حالا در پی حذف و تعدیل این شمایل هستند تا مبادا ذرهای شائبه به هویت و عملکرد و رفتار و قوانین و ساختار نهاد متبوع وارد آید.
هر نهادی قاعدتا یک معاونت یا اداره فرهنگی هم دارد. به عنوان یک منتقد فیلم که خودش هم کارمند مجموعهای دولتی است، به مدیران فرهنگی این نهادها پیشنهاد میکنم کمی بیشتر با سینمای جهان آشنایی حاصل کنند و مدیران مافوق خود را هم به این آشنایی فراخوانند. اگر این آشنایی و مواجهه رخ دهد، خواهند دریافت که در بسیاری از فیلمهای جهان، چه در غرب و چه در شرق، شخصیتهای منفی با رفتارهای ناخوشایند که کارمند و یا حتی رییس یک «نهاد» هستند، فراوان ترسیم میشود. پلیس بد، قاضی فاسد، وزیر ناکارآمد، مدیر لاابالی، کارمند رشوهگیر، شهردار مافیایی، نماینده رانتخواه، معلم بیلیاقت، زندانبان سادیست، و... در فیلمهای سینمای جهان بسیار به چشم میخورند. آیا به نظر افرادی که فیلم متری شیشونیم را تعلیق کردهاند، کشورهای خارجی صاحب نهادهای انتظامی و قضایی و دولتی و غیره نیستند؟ چرا این نهادها اقدام به تعلیق این جور فیلمها نمیکنند؟ پاسخ این است: این نهادها به درستی میدانند که اولا یک فیلم نهایتا دو ساعته، قرار نیست و نمیتواند ذهنیت عمومی را به نهادهایی که سالها و دههها است خدمات مشخصی به جامعه عرضه میکنند، به سمت تخریب تغییر جهت دهد؛ دوم آنکه قرار نیست از چند شخصیت معدود و رفتار محدود در یک فیلم، تعمیم کلی به همه کارکنان و مدیران و قوانین آن نهاد داده شود؛ و سوم آنکه به هر حال یکی از کارکردهای فیلمها میتواند بحث آسیبشناسی نهادها باشد و اتفاقا این نهادها در بسیاری از کشورها از انتقادها و آسیبشناسیهای جاری در فیلمهای سینمایی استقبال میکنند و اگر هم به فرض انتقادی ناروا در این فیلمها به نهادها وارد شود با صدور اطلاعیه و یا توضیحی مقتضی، ماجرا را تمامشده تلقی میکنند.
در جامعه ما، از بامداد تا شامگاه، در سیما و سینما و رادیو و نشریات و تبلیغات محیطی رسمی، انواع ستایشها و کرنشها به نهادهای یادشده به عمل میآید. گمان نمیرود با لحظاتی گذرا در یک فیلم سینمایی، اتفاقی هولناک برای اعتبار و هویت این نهادها بیفتد. چه بسا برعکس، محدودسازی فیلمها توسط این ارگانها، نتیجه ای کاملا مغایر با هدف اصلی متولیانشان بدهد و به جای اینکه از اعتبارزدایی نهادشان جلوگیری کنند، خود با این تصمیمشان، بر مخدوشسازی اعتبارشان بیفزایند.
آقایان! لطفا کمی با اقتضائات فرهنگی در جهان امروز آشناتر شوید. نه تنها ضرر ندارد، که برای ارتقای اعتبار نهادیتان و استحکام اعتماد مردمی با آن بسیار سودمند است. هم خیر نظام را دارد و هم بهره مردم و هم اعتماد اهل فرهنگ. بگذارید مجوزهای قانونی فرهنگی تنها معبر نظارتی بر آثار فرهنگی باشند. این به سود همگان است؛ مخصوصا شما.
نظر شما