زندگی یک امام‌جمعه متفاوت/ تابوشکنی کردم با جوانان به استخر رفتم، گفتند «برو استغفارکن حاج‌آقا»!

مدتی است با اقدامات مردمی و جوان پسند، نامش در شبکه‌های اجتماعی بسیار دیده می‌شود؛ او امام جمعه شهر بیله سوار استان اردبیل است و توانسته در دل جوانان جایی . برای خود دست و پا کند.

خبرگزاری حوزه نوشت: صراحت لهجه در پیگیری مشکلات مردم و اقدامات متفاوت مانند «حضور با لباس مبدل در گمرک»، «منبر در استخر»، «عیادت معلم دوران دبیرستان»، «هدیه کتاب به شهروندان»،  بخشی از رفتارهای اجتماعی امام جمعه بیله سوار است که توانسته در شبکه‌های اجتماعی مخاطبان زیادی را با خود همراه سازد. حجت‌الاسلام جدایی، امام جمعه شهر بیله‌سوار در گفت‌وگوی صریح از اقداماتش و تبعاتی که گاهی به همراه داشته، می گوید. او همچنین به بایدها و نبایدهای یک امام جمعه، فضاهای جذب مردم به‌ویژه قشر جوان، تعریف و اهمیت مردمی بودن امام جمعه، ازدواج جوانان و... پرداخته که بخش هایی از سخنان وی را در زیر می‌خوانید:

من اسمم اصغر است...
من اسمم اصغر است و فکر می‌کنم اسم در روانشناسی درون من خیلی تأثیر گذاشت و همیشه خودم را کم‌تر می‌بینم و همیشه خودم را کوچک‌تر می‌بینم و واقعاً همیشه خودم را پایین‌تر می‌بینم و وقتی با افراد برخورد می‌کنم یقین دارم که آن‌ها برتر از من هستند شاید من مشهورم تر باشم اما آن‌ها را برتر از خودم می‌بینم و حتی وقتی با جوان‌ها برخورد می‌کنم به این فکر می‌کنم آن‌ها خیلی خیلی گناهانشان از من کم‌تر است و وقتی با پیرمردها و بزرگ‌ترها برخورد می‌کنم این احساس را دارم که آن‌ها تجربیاتشان خیلی خیلی از من بیش‌تر است و می‌توانم از آن‌ها استفاده کنم.

از خودم خجالت می‌کشم
بنده وقتی می‌بینم که مقام معظم رهبری در این شرایط سنی جلساتی که با جوان‌ها می‌گذارند گاهی تا 4 ساعت طول می‌کشد واقعاً از خودم شرمنده می‌شوم و از خودم خجالت می‌کشم. باور کنید گاهی فعالیت‌های حضرت آقا را می‌بینم از خودم بدم می آید که چرا من این‌همه ضعیف کار می‌کنم. چرا فکر می‌کنیم همه کارها را باید حضرت آقا انجام بدهند؛ هر امام جمعه‌ای در هر شهری بخشی از وظایف رهبری را به عهده دارد، این سخن مقام معظم رهبری است.



خیلی ریلکس با مردم برخورد می‌کنم
من سعی می‌کنم خودم را برتر نبینم و چون این حس را دارم خیلی با این مردم راحت هستم، به تعبیر امروزی‌ها خیلی ریلکس با مردم برخورد می‌کنم و یک نکته ظریفی که اینجا هست شاید بدرد بخورد و این‌که واقعاً به مرزی رسیدم که قلبا مردم را دوست دارم یعنی واقعاً غصه می‌خورم وقتی غصه‌های مردم را می‌بینم این دغدغه‌ای که در وجودم هست این حسی که مشترک هست گاهی اشک می‌ریزم یعنی وقتی می‌بینم جوانی در سن کم پدر یا مادرش را ازدست‌داده واقعاً اشک می‌ریزم یعنی خودم را در جای آن قرار می‌دهم می‌بینم واقعاً زندگی سختی داشت. ما اگر قلبا مردم را دوست داشته باشیم و واقعاً اگر غرور نداشته باشیم، خودمان را در مقابل آن‌ها پایین‌تر ببینیم و فکر کنم رفتارمان واقعی‌تر می‌شود خالصانه‌تر می‌شود.

تابوشکنی کردم با جوانان به استخر رفتم
من به‌نوعی فکر می‌کنم با کارهایی که انجام دادم در این چند مدت تابو شکنی کردم و شاید در این 40 سال انقلاب هیچ‌وقت امام جمعه‌ای به دعوت جوان‌ها برای شنا در استخر پاسخ نداده بود؛ شاید من اولین امام جمعه‌ای هستم که به استخر رفته و با جوان‌ها شنا کردم، وقتی رفتم استخر، جوان‌ها سر از پا نمی‌شناختند و با صدای بلند می‌گفتند «صل علی‌محمد یاور رهبر آمد» یعنی یک نماز جمعه نبود، ولی به‌صورت خودجوش وقتی کنارشان قرار گرفتم حس خیلی خوبی داشتند. بعضی از کسانی که این صحنه‌ها را دیدند در صفحات مجازی نوشتند ما امام جمعه خود را تا حالا ندیده‌ایم و جرأت نمی‌کنیم به او نزدیک شویم، همیشه با ماشین خاص خودش می‌آید مسجد و برمی‌گردد و هیچ ارتباطی با جوان‌ها ندارد و دیگر این زمان و این دوره‌ها گذشته است.

نوشتند «برو استغفارکن حاج‌آقا» !
این بحث شنا را هم در بعضی از جاها دیدم بچه‌های هیئتی نقد کرده‌اند، حتی نوشتن برو استغفارکن حاج‌آقا؛ من گناهی نکردم که استغفارکنم وقتی هم‌چین کاری چنین بازخورد مثبتی دارد وقتی مؤمنین این‌قدر خوششان می‌آید وقتی مردم جذب یک امام جمعه می‌شوند و نگاهشان به یک امام جمعه مثبت می‌شود باید استغفار کرد؟ من واقعاً افتخار می‌کنم که توانستم متفاوت عمل کنم. بخشی از مراجعات ماهم به خاطر مباحث دادگاه و این‌هاست که نمی‌توانم مداخله کنم، چون پرونده‌های قضایی پیچیده است. متأسفانه یک مشکلی که ما داریم این‌که بسیاری از این مراجعات حقایق را کاملاً به ما انعکاس نمی‌دهند بخشی از حقایق را انعکاس می‌دهند و ما نمی‌توانیم در این زمینه درست تصمیم بگیریم و درست اقدام کنیم.

فقط بلد بودن اشعار سیوطی فایده ای ندارد
شورای سیاست‌گذاری باید در انتصاب و انتخاب ائمه جمعه دقت کند، امام جمعه‌ای که به‌روز نباشد، امام جمعه‌ای که نتواند در بین مردم با جوان‌ها ارتباط برقرار کند هرچقدر هم عالم باشد و هرچقدر هم اشعار سیوطی را حفظ باشد و ضمیرهای کفایه را بلد باشد به مرجع اش برساند این فایده‌ای ندارد؛ در جامعه امروز ما به امام جمعه‌ای نیاز داریم که با مسائل روز و با مشکلات جوان‌ها و با روحیات جوان‌ها و با خواسته‌های جوان‌ها و با مطالبات قلبی جوان‌ها آشنا باشد.

ناشی گری‌ها فوق‌العاده زیاد است
امام جمعه باید بتواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند، عصر امروز عصر ارتباطات است، دنیا دنیای NLP است و ما برای پیشرفت و پیشبرد اهداف مقدس اسلام برای این‌که بتوانیم جوان‌ها را به معنویت دعوت کنیم مجبوریم که زمان‌شناس باشیم و با زمانه همراه باشیم، ورژن ها را بالا ببریم و بتوانیم با زبان جوان‌ها دعوت به تقوا کنیم و دعوت به فرایض دینی کنیم، دعوت به اسلام کنیم و دعوت به نماز جماعت حتی دعوت به نماز شب کنیم؛ متأسفانه در این زمینه‌ها ناشی گری‌ها فوق‌العاده زیاد است و اشتباهات فوق‌العاده زیادی رخ‌داده که به نظرم وقتی رسانه‌ای از سوی حوزه با یک امام جمعه‌ای تماس می‌گیرد و این‌چنین سؤال‌هایی می‌پرسد نشان می‌دهد که یعنی دارد تغییر می‌کند و من از شاگردان آیت‌الله اعرافی هستم و به وجود ایشان افتخار می‌کنم که در حوزه ما هم تحولات صورت می‌گیرد.

بعضی وقت‌ها به من می گویند فلانی آدم مناسبی نیست ... 
بعضی وقت‌ها به من می گویند فلانی آدم مناسبی نیست و سعی کنید از او دوری‌کنید، می‌گویم به من نگفتند فقط بروید مؤمنین را هدایت کنید، خب مؤمنین هدایت‌شده‌اند، من امام هدایت و امام این شهر هستم، پدر معنوی همه مردم این شهر هستم و نسبت به همه این‌ها احساس تعهد می‌کنم. من ناراحت هستم وقتی می‌بینم بعضی چهره‌های خوبی نیستند و با آن‌ها برخورد خوبی می‌کنم.

برای من فرقی نمی‌کند سعی می‌کنم با همه برخورده خوبی می‌کنم و وقتی‌که توانستم آن را جذب کنم خیلی آرام و صمیمی می‌توانم به او تذکر بدهم که مسیر زندگی‌ات را تغییر بده. چند وقت پیش هم یک بنده خدایی زنگ‌زده بود خیلی مسیر بدی را انتخاب کرده بود، خیلی صمیمانه برایش توضیح دادم و دیدم پذیرفت. این حس خوبی است اگر نگاه‌هایمان را عوض کنیم می‌توانیم مردمی باشیم.

آقازاده‌ها مقصرند...
مقصر هم فقط ائمه جمعه نیستد، مقصر همهٔ آن‌هایی هستند که اختلاس کردند، آقازاده‌ها مقصرند، ژن‌های خوب مقصرند، آن‌هایی که ادای مذهبی‌ها را درآوردند و به مذهب ضربه زدند حتی ائمه جمعه‌ای که بایستی مردمی می‌بودند، حتی ائمه جمعه‌ای که بایستی با جوان‌ها می‌بودند، ائمه جمعه‌ای که با افراد خاصی رابطه برقرار کردند، با مسئولین حشرونشر داشتند و با جوان‌ها ارتباطی نداشتند واقعاً ضربه زدند، خدا واقعاً از سر تقصیرات همه ما بگذرد.

این‌ها گاهی ندانسته این کارها را کردند. ما تحولاتی که در بعضی از ائمه جمعه می‌بینیم که امیدوارکننده است.

رفتار متفاوت در زندان
ما در یک زندانی حضور پیداکرده بودیم هزار یا دو هزار نفر به همراه خانواده‌هایشان بودند چند نفر از ائمه جمعه بودند؛ عزیزان هرکدام خیلی رسمی صندلی  خاص گذاشته و زندانی‌ها با پای‌برهنه زمین نشسته بودند، مسئولین و ائمه جمعه با کفش بودند و بعد می‌رفتند، پشت صندلی رسمی با خطبه و این‌ها همه هم برای خودشان حرف می‌زدند، وقتی‌که من این وضعیت را دیدم، دقایقی بیشتر نتوانستم تحمل‌کنم، کفش‌هایم را درآوردم و رفتم بین زندانی‌ها نشستم، یک‌دفعه همهمه عجیبی ایجاد شد، بعد هم در فاصله‌ای که داشتند سرود می‌خواندند، بلند شدم تا انتهای سالن رفتم و با همهٔ زندانی‌ها و خانواده‌هایشان سلام و احوالپرسی کردم.

فقط شما مجرم نیستید من هم مجرمم!
نوبت من که رسید صحبت کنم، بدون این‌که پشت صندلی بنشینم آمدم جلو خیلی نزدیک یک سلام بلندی گفتم، جواب دادن، حال و احوال را پرسیدم، جواب دادندو یک انرژی‌ای گرفتند،  طنز و لطیفه‌ای گفتم، کلی خندیدند، بعد گفتم فقط شما مجرم نیستید من هم مجرمم، شما بدشانسی آوردید و گرفتار شدید حالا ما گیر نیفتادیم، ماهم در دستگاه عدالت الهی امیدواریم گیر نیافتیم و خدا ما را ببخشد، بعد به آنان گفتم این زندانی شدنتان فرصتی است. بسیاری از بزرگان ما هم زندان بودند و امامان ما هم امام موسی بن جعفر (ع) هم در زندان بود، امام راحل هم در زندان بودند، بعضی از بزرگان ما در زندان کتاب‌های مفصلی نوشتند کتاب‌های مرجع ما در زندان نوشته‌شده بعضی از کتاب‌های مرجع ما فکر کنم کتاب لمعه ازجمله کتاب‌ها باشد. خیلی احساس خوبی پیدا کردند همه گوش می‌دادند همین رفتار متفاوت تأثیرگذار بود.
/6262

کد خبر 1233430

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =