وقتی شعار سال مشخص میشود بیشک هیچ نهادی مانند رسانه ملی جامه نمیدراند و خود را به آب و آتش نمیزند و دمبهدم برنامههایی با سوژه: «اهمیت شعار سال» تولید نمیکند که حالیمان کند تا چه میزانی شعار فوق میتواند برایمان سرنوشتساز باشد!
اما در عمل میبینیم: این ادابازیها بیشتر تداعیگر واکنش فرزندانی است که در زمان حیات پدر و مادرشان، نسبت به آنها بیتوجه بودند اما در روز مرگشان با هایوهوی فراوان خود را به داخل قبر میاندازند تا آنها را به جای ولیشان خاک کنند!
صداوسیمایی که در طول یک سال گذشته -که اتفاقا شعاری نزدیک به شعار امسال داشت- هیچ ترهای برای تولید ملی خرد نکرد و در برنامههای پرطرفدارش بهجای مطرح کردن نام تولیدکنندگان داخلی، پای کلی ستاره و مربع را باز کرد، حال در چنین مواقعی ناچار است جبران مافات نموده و بشدت قربان صدقه شعار سال برود.
همه ما می دانیم تاریخ مصرف شعار امسال به اندازه مدت زمان درج آنها در گوشه صفحات تلویزیونمان هست – حداکثر تا ۱۳ بدر- و بعد از آن باید تا شعار سال بعدی با قمارهای اپلکیشینی سر کنیم!
خلاصه با حالترین صداوسیمای جهان را داریم! از طرفی فرزند حمید استیلی وقتی از کلمه وقیح «پاسور»(!) استفاده میکند مجریان و دست اندرکاران برنامه به هول و ولا میافتند و سکته ناقص میزنند و از طرفی دیگر، همانها با وقاحت هر چه تمامتر بساط قمار اپلکیشنیشان را در تک تک برنامهها باز میکنند! گویا رسانه ملی خیلی اهل حرف نیست و بیشتر به دنبال عمل است!
البته روانشناسان قبلا ثابت کردهاند: افرادی که بهشدت ادعای مبارزه با خلاف ویا فسادی را دارند بیشتر برای پنهان کردن خلاف کاریها و مفاسدی است که در عمل خودشان دارند! میبخشید همینطوری یک چیز بیربطی پراندیم!
پس وقتی صحبت از تحریم صداوسیماست، مدنظر، همان تحریم بساط قماربازیهاست و حضور و حمایت کمرنگ از تولیدات داخلی در برنامههای پربیننده و نه خدای ناکرده، انزجار از برنامههای جذاب تلوزیونی آنهم با ۹۰ درصد بیننده!
صداوسیمایی که قرار بود دانشگاه شود اینک از فقر و مشکلات اقتصادی مردم نهایت استفاده را میبرد و آنها را برای پولدار شدن یکشبه، تشویق به شرکت در انواع قمارهای برنامههایش میکند! آنهم با احتمال یک در یک میلیون! یعنی شانس برنده شدن در یک قمار اپلیکیشنی به اندازه شانس اصابت یک صاعقه به یک فرد هست!
صداوسیمایی که باید آموزش کسب پول از طریق کار و کوشش را بدهد جوانان را ترغیب به استفاده از میانبرهای اپلکیشنی برای پولدار شدن را میکند و خدا میداند نتیجه این فرهنگسازی به کجا خواهد انجامید؟!
عدم حمایت صداوسیما از تولیدات داخلی شامل تولیدات فرهنگی-هنری هم میشود. شما چقدر حمایت از تولیدات هنری در عرصه های موسیقی، تئاتر، سینما و گالریهای نقاشی را دیدید؟! راستی خندهدار نیست که دیدن «سه تار» از «ستاره» منفورتر است؟ صداوسیمایی که ساز سنتیمان را نشان نمیدهد با چه رویی کلی ستارههای اپلکیشنی، صبح تا شب حوالهمان میکند. خطر کدامشان بیشتر است؟
نظر شما