مشکلاتی که مستقیم یا غیر مستقیم دولت محلی در ایجاد و بازتولید آنها نقش داشته و دارد. به نظر میرسد، حداقل آن دسته از مشکلات تهران که ارتباط مستقیم با کارکرد نهاد دولت محلی دارد، بیش از آنکه خطای مدیریتی افراد باشد، ناشی از کارکرد نامناسب (Dysfunction) نهاد دولت محلی است، زیرا مشکلات تهران طی یک فرآیند طولانی شکل گرفته است که افراد و جریانات سیاسی مختلف نهاد دولت محلی و مدیریت شهری را طی آن در اختیار داشتند و هرگونه تقلیل مشکلات تهران به خطای محاسباتی یا مدیریتی یک فرد، موجب نادیده گرفته شدن مشکلات ساختاری نهاد دولت محلی و مدیریت شهری در ایجاد نابه سامانیهای موجود خواهد شد.
اگر با رویکردی کارکردگرایانه (Functionalism) به نهاد دولت محلی و کارکرد آن بنگریم میتوان از خود پرسید چه عوامل ساختاری موجب ایجاد «کارکرد نامناسب» در دولت محلی و مدیریت شهری تهران میشود؟ و چرا شورای شهر نتوانست شهرداری تهران را به عنوان ابزاری مناسب در جهت کنترل و رفع مشکلات شهری و شهروندان به کار گیرد؟
این باور در رویکرد کارکردگرایانه وجود دارد که
اولاً؛ هر نظام اجتماعی باید چنان ساختار یابد تا بتواند بهگونهای سازگار با نظامهای دیگر عمل کند.
دوم؛ حیات هر نظام اجتماعی برای آنکه باقی بماند باید از پشتیبانی ضروری نظامهای دیگر برخوردار باشد.
سوم؛ هر نظام باید نیازهای مهم کنش گران را به اندازه کافی برآورده سازد.
چهارم؛ یک نظام باید مشارکت کافی اعضایش را برانگیزاند.
پنجم؛ یک نظام باید دستکم حداقل نظارت بر رفتار بالقوه مخرب اعضایش داشته باشد.
ششم؛ اگر چنانچه کشمکشها به اندازه کافی مخرب گردند، آنها را تحت نظارت درآورد.
سرانجام اینکه، یک نظام اجتماعی برای بقایش به یک زبان نیاز دارد.
با تمایز بین نهاد شورا به عنوان مرکز تصمیم سازی و تصمیم گیری دموکراتیک دولت محلی و شهرداری به عنوان بخش اجرایی آن، به وضوح مشاهد میشود که نهاد شهرداریها در ایران نسبت به نهاد شورا تاریخ طولانیتری دارند. شهرداریها طی سالیان دراز بخشی از دستگاه اجرایی دولت مرکزی با ساختاری بوروکراتیک و تمرکزگرا بودند.
در مقابل، نهاد شورا علاوه بر عمر کوتاهش، در ساختار حقوقی کشور نیز از جایگاه چندان محکمی برخوردار نیست. بنابراین نهاد شهرداری ویژگی بوروکراتیک خود را بر شورا تحمیل میکند. از این رو میبینیم شوراها، از جمله شورای اسلامی شهر تهران به شدت ویژگی دیوان سالارانه پیدا کرده است.
در واقع بوروکراتیک شدن نهاد شورا موجب سازگاری این نظام با نظام شهرداری شد. از سوی دیگر گفتیم شهرداری طی سالهای متمادی بخشی از دستگاه اجرایی دولت مرکزی بود و دولت مرکزی طی صد سال اخیر همواره به توسعه، نگاهی از بالا به پایین و فن سالارانه داشته است. در واقع شهرداریها عمدتا ابزار اجرای فرامین و دستورات دولت مرکزی در راستای توسعهای فن سالارانه محلی بودند.
همین ویژگی موجب تقویت جایگاه تکنوکراتها و برتری مهندسان بر علوم انسانی و اجتماعی در درون سیستم دولت مرکزی و به تبع آن در درون دولت محلی شده است. بنابراین در شهرداری به جای توجه به محوریت انسان و شهروند در فضاهای شهری، عمده نگاه معطوف به ساخت و ساز پل و اتوبان و دیگر سازهای فنی و مهندسی است. حتی آنجایی هم که تلاش میشود تا به نیازهای شهروندان در حوزههای اجتماعی و فرهنگی پاسخ دهد به دلیل همین غلبه نگاه مهندسان و تکنوکراتها، عملاً نتیجه مطلوب به دست نمیآید مانند پیاده راهها یا تلاش برای ترغیب شهروندان به استفاده از دوچرخه. همچنین سلطه نگاه «توسعه از بالا» در جامعه که طی صد سال اخیر به وسیله دولت مرکزی و نخبگان تقویت شد موجب مشارکت و همراهی بخش وسیعی از شهروندان تهرانی با این دیدگاه شهرداری و شورا میشود.
بوروکراسی فنی با حقوق شهروندی تعارض دارد
حاکمیت تکنوکراتها در شورا و شهرداری تهران با یک بوروکراسی به شدت گسترده که به توسعه صرفاً یک نگاه مادی و فنی دارند با دموکراسی و انسان محوری و حقوق شهروندی تعارض دارد. از سوی دیگر بوروکراسی اصولاً با نظمی سلسله مراتبی آمیخته است که نسبت چندانی با دموکراسی ندارد، زیرا فرض اساسی در دموکراسی هم عرضی و برابری شهروندان است. از این رو نهاد شورا زیر سایه سنگین نهاد شهرداری، با وجود شعارهای دموکراتیک قادر به رفتار مردمسالار نیست. این عدم توان و پای بندی در «دموکراسی مبتنی بر نمایندگی» را میتوان در عدم پاسخگویی، عدم مسئولیت پذیری و عدم شفافیت شورا دید. همچنین زبان دولت محلی، زبانی بوروکراتیک و نخبه سالارانه است.
نتیجه آنکه، هرگونه تلاش برای بهبود عملکرد دولت محلی در تهران باید معطوف به اصلاح ساختاری آن در راستای کاهش بوروکراسی، عدم حاکمیت تکنوکراتها و افزایش مشارکت فعال شهروندان در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری از طریق شورایاری در محلات باشد تا امکان بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی در شهر تهران فراهم شود.
* دکترای جامعهشناسی سیاسی
۴۷۲۳۱
نظر شما