شاید برخی از مهمترین سرفصلهایی که میتوان در این دوره فکری مورد تبادلنظر قرار گیرد را بتوان اینگونه شمرد:
۱- نسبتِ مفاهیمی چون تقوا و خصایصی نظیر سادهزیستی، دوری ازاشرافیت، دوری از تنش و جنجالآفرینی، پاکدستی و فسادستیزی با مفهوم «کارآمدی» چیست؟ آیا کارآمدی صرفاً به معنای داشتن تخصص و تجربه است یا خصایصی که ذکر شد نیز در شکل دادن کارآمدی دخیل هستند؟ آیا میتوان فرد یا دولتی را متصور شد که ویژگیهای فوق را نداشته باشد اما در عین حال کارآمد باشد؟
۲- چنانچه نتوان گزینهای جامعالشرایط را کشف کرد و ناچار به چشمپوشی از برخی معیارها باشیم، معیارهای قابل اغماض کداماند؟ خلأ کدام یک از معیارها را میتوان به طرق مختلف پر کرد و کدام معیارها به هیچ وجه قابل چشمپوشی نیست؟
۳- بازتعریف جایگاه رئیسجمهور و نسبت آن با ایده تمدن نوین اسلامی و نیز بیانیه گام دوم و اسناد راهبردی نظیر الگوی پنجاه ساله
۴- بازخوانی دقیق علل ناکامی جریان انقلابی در مقاطعی که قدرت را در دست داشته و نیز استخراج نقاطی که محل آسیب قرار گرفتهاند.
۵- نسبتِ تاکتیکهای انتخاباتی و روشهای کسب رای با گفتمان انقلاب. آیا گفتمان انقلابی باید روشهای مختص به خود را برای تبلیغات استخراج کند یا شیوه جلب رای در همه جا یکسان است و ربطی به گفتمان خاصی ندارد؟ این گفتوگو هم باید در راس جریان انقلابی و بین شیوخ آن شکل گیرد و هم بین بدنه و نیز بین بدنه و راس. پس از این گفتوگو و حصول وحدت گفتمانی نسبی حول مسائلی که گفته شد، آنگاه زمان عرضه آن به آحاد جامعه است. سپس میتوان به تعیین مصداق برای دولت جوان و حزباللهی پرداخت. آیا در چنین شرایطی، تعیین مصداق سریعتر، کمهزینهتر و با چالش کمتری روبهرو نخواهد بود؟
23302
نظر شما