زهره ترسایی: «نامشان با افتراق گروه خورده اما مدعی اتحاد شدهاند»، این حکایت دیروز و امروز جبهه پایداری است که از وحدت می گویند و شعار همگرایی سر میدهند اما در عمل وحدت شکن می شوند. هربار هم از انتخاب اصلح سخن می گویند ولی مشخص نیست با چه معیاری دست به انتخاب اصلح می زنند.
سران جبهه پایداری تلاش دارند تا نگاهها را از کارنامه خود به جهت دیگری منحرف کنند اما تجربه نشان داده پایداریها این بار هم زیر میز میزنند، زیر میز اتحاد اصولگرایان.
رفتار پایداری ها موجب تفرقه و اختلاف در جریان اصولگرا شد
در همین راستا عباس سلیمینمین با بیان اینکه اظهارات اخیر آیتالله مصباح یزدی درباره انتخاب اصلح، ائتلاف و سهم خواهی نکردن از دو منظر عملکردی و نظری قابل بررسی است، به خبرآنلاین گفت: به لحاظ عملکردی، جبهه پایداری با این رویکرد که به دنبال سهم خواهی نبوده و تنها در پی آن است که شاخص ها را در جامعه تبیین کند تا آرای مردم به سوی عناصر اصلح جذب شود شکل گرفت، در واقع آنها مدعی بودند که هیچ کاندیدایی نداشته و سهم خواهی نخواهند کرد اما در عمل درست در نقطه مقابل رفتار کرده و در انتخابات مختلف با ارائه لیست مستقل در پی آن بودند تا همه جایگاه ها را از آن خود کنند که همین رفتارها موجب تفرقه و اختلاف در جریان اصولگرایی شد.
نمی شود پایداری ها هم دم از ائتلاف بزنند هم به اصول کار مشترک پایبند نباشند
وی ادامه داد: از نظر نظری نیز باید به این مطلب توجه کرد که آیا آقایان در جبهه پایداری بنا دارند با افراد دیگری که در چارچوب اصولگرایی دارای تفاوت جزئی هستند کار مشترک انجام دهند یا خیر؟ ببینید جبهه پایداری نمی تواند از یک سو سخن از ائتلاف و کار مشترک با سایر گرایش ها در جریان اصولگرا به میان آورد اما از سوی دیگر به ابتدایی ترین اصول کار مشترک پایبند نباشد؛ ابتدایی ترین اصول کار مشترک این است که گرایش های مختلف در جریان اصولگرا افراد اصلح مورد نظر خود را در اجتماعی که نمایندگان آنها حضور دارند مطرح و البته دلایل خود را در دفاع از کاندیداهای مورد نظر اقامه کنند اما در نهایت افرادی را در لیست قرار دهند که رای اکثریت نمایندگان جریان مختلف طیف اصولگرا به آنها باشد.
اینکه گروهی بگوید من اصلح هستم و بقیه پذیرند حرف قابل قبولی نیست
این فعالی سیاسی اصولگرا با بیان اینکه تجربه عملکردی جبهه پایداری نشان داده که به دنبال تحمیل نظر خود به دیگران است، تاکید کرد: اینکه گروهی روی نظر خود بایستند که از نظر من اصلح این افراد هستند و دیگران باید آن را بپذیرند به هیچ وجه قابل قبول نیست و در واقع با پیروان چنین تفکری نمی توان هیچ کار مشترکی انجام داد و به اجماع رسید.
اصولگراها به اصول کار مشترک تن ندهند شکست خواهند خورد
سلیمی نمین با بیان اینکه شرط عقل این است که برای انتخابات جریانهای اصولگرا گرد هم آمده و بر اساس وحدت نیروها عمل کنند افزود: این تنها راهی است که اصولگراها میتوانند در انتخابات تاثیر داشته باشند، اگر به اصول کار مشترک تن ندهیم شکست خواهیم خورد کما اینکه اصولگرایان به همین دلیل برخی از انتخابات را به رقیب واگذار کردند.
این جمله که ما به فردی که شرعا اصلح ندانیم رای نمیدهیم بسیار غلط است/ چطور احمدینژاد از نظر آیتالله مصباح اصلح بود؟
این فعال سیاسی اصولگرا با نقد مبانی نظری جبهه پایداری گفت: طرح مبانی نظری از این دست که ما نمی توانیم شرعا به کسی که اصلح نمی دانیم رای بدهیم بسیار غلط است زیرا برداشت ها از "اصلح بودن" نسبی است و در مقاطع زمانی مختلف نظرات راجع به افراد اصلح متفاوت باشد مصداق آن هم نظر آیت الله مصباح درباره محمود احمدی نژاد است، ایشان زمانی آقای احمدی نژاد را اصلح می دانست اما بعدها ایشان را کاملا در نقطه مقابل ارزیابی می کرد، در واقع در مقطعی که ایشان را اصلح می پنداشت به این دلیل بود که اطلاعاتی را در اختیار نداشت و شناخت آیت الله مصباح از آقای احمدی نژاد شناخت ناقص بود بنابراین تشخیص اصلح هم نسبی و هم بر اساس اطلاعات باشد.
پایداری ها در انتخابات پیشین کاندیدای اصلح نداشتند
وی با ناموفق خواندن رفتار سیاسی جبهه پایداری افزود: بررسی کارنامه سیاسی جبهه پایداری در انتخاب های گذشته نشان داده که کاندیدای اصلح نداشتند به طوریکه هم در شاخصها و هم مصادیق خطاهای فاحش داشتند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در یک کار جمعی همه باید ادله خود را ارائه دهند حتی اگر گروه ها نتوانستند همدیگر را در انتخاب اصلح قانع کنند باید به رای اکثریت مراجعه کنند یعنی نظر اکثریت را مبنای کار خودشان قرار دهند.
برخی شخصیت های دینی که وارد سیاست شدند خود و اطرافیانشان را دچار مشکل کردند
این فعال سیاسی اصولگرا با تاکید بر پرهیز وارد کردن مبانی اعتقادی در مباحث سیاسی گفت: بر این نظرم که شخصیت های علمی و دینی یا نباید وارد کار سیاسی شوند یا در صورت ورود نباید مبانی اعتقادی را وارد فضای سیاسی کنند. ببینید ما در مبانی سیاسی باید اصل نسبیت را بپذیریم این در حالی است که در مبانی اعتقادی باید به اصول ثابتی به دلیل وحیانی بودن آن ها تن بدهیم از این نظر نباید مباحث اعتقادی را وارد فضای سیاسی کرد که متاسفانه شاهدیم برخی شخصیت های برجسته دینی که نگاه پذیرفته شده ای هم درباره مسایل اعتقادی دارند وقتی آن را وارد فضای سیاسی می کنند هم خود و هم اطرافیانشان را دچار مشکل می کنند که انتظار می رود افراد با استفاده از تجارت گذشته نسبت به عملکرد آینده خود اقدام کنند.
27219
نظر شما