محمد هیراد حاتمی

حمید بهبهانی یک باره چگونه به بالا ترین سمتی رسید که سال ها در آن فعالیت کرده بود؟ بهبهانی در عین اینکه کاریزمای یک مدیر مقتدر را با خود  حمل می کرد « کلید واژه » ارتباط با مردم را همیشه در ذهن داشت. می دانست چه چیزی را می خواهد القا کند و در عین سادگی کلمات خود را پشت سر هم قطار می کرد تا با تاثیر پذیری بیشتری به دل بشیند. بهبهانی مدیر خاصی بود و ادبیات خاصی داشت و از این نظر تحلیل آن چندان دشوار نیست.

هنگامی که هدایت وزارت راه را برعهده داشت برای خبرنگاران رسانه ملی به سوژه‌ای ناب بدل شده‌بود. اصلی‌ترین بخش‌خبر رسانه‌ ملی به دیدارهای سرزده او از راه‌اهن و فرودگاه‌های درحال ساخت اختصاص می یافت. آقای وزیر در مقابل یکی از نیروهای تدارکات راه‌اهن تهران ایستاده بود و روبروی دوربین تلویزیون به او تشر می‌زد که چرا ساعت بزرگ راه‌آهن دقیقه‌ای را به اشتباه نشان می‌دهد. مدتی بعد او به فرودگاه امام رفت و بازهم در برابر دوربین‌های تلویزیونی مدیرفرودگاه را سرزنش کرد که چطور مسافران باید معطل آقای مدیر باشند که هنوز برسرکار خود حاضر نشده‌است. بهبهانی سیمایی ایرانی پسند یک مدیر مقتدر و مردم دار بود. او مدیرراه‌اهن را توبیخ می کرد و مدیرفرودگاه را سرزنش ولی برایی سقوط‌های متوالی و معطلی‌های راه‌اهن تدبیری نداشت. بهبهانی مدیر نمایش بود و مدیر، اجرایی نشد. او استاد رئیس دولت در دانشگاه علم و صنعت بود. مردی که روایت می کردند دوربرگردان‌های شهر در ایام شهرداری احمدی‌نژاد تدبیر او بوده‌است، بادوربرگردان مجلس به سرخط رسید و باید بازهم استاد باقی بماند.

فرض کنید به یک مدیر تراز بالا مراجعه کرده اید و در خواست بسیار مهمی مانند دریافت یک وام کلان را از او دارید که می تواند سرنوشت زندگی تان را به طور کامل تغییر دهد. یک ساعت هم با این مدیر تراز بالا نشسته اید و گفت و گو کرده اید و از همه جا و همه چیز حرف زده اید و به شکل جزیی بر سر مسائل مختلف با یکدیگر بحث کرده اید. در نهایت مدیر مربوطه با قاطعیت به شما گفته است نمی تواند در رابطه با وام کلانی که مد نظر شماست کمکی به شما بکند و شما هم در  پایان خداحافظی کرده اید و به سراغ زندگی تان می روید تا شاید وقتی دیگر، مدیری دیگر و وامی دیگر. به این شکل شما بدون دریافت حتی یک کمک بسیار کوچک با رضایت بسیار زیاد و خرسندی بی اندازه از اتاق آن مدیر تراز بالای کشور خارج می شوید و ساعت ها را می گذرانید بدون آنکه یادتان باشد به چه دلیل به آن مدیر مراجعه کرده اید. یعنی آنقدر با خرسندی اتاق کار فرد مدیر را ترک کرده اید که به طور کامل اینکه برای چه موضوعی در آنجا حاضر شده بودید را به طور کامل به دست فراموشی سپرده اید. شاید هم فهرست طولانی به عملکرد فرد مدیر نقد داشته باشید اما از اینکه برای دریافت وام کلان یا هر کار دیگری به او مراجعه کرده اید و کارتان را راه نیانداخته است هیچ گاه احساس عدم رضایت به شما دست نمی دهد.

این وصف حال حمید بهبهانی است. حمید بهبهانی را می توان همان مدیری تعریف کرد که شما نقد های زیادی به عملکرد او دارید اما « نه » ای که به شما می گوید آنقدر دلنشین است که ضعف های او را از بایگانی راکد ذهن مان بیرون نکشیم و هنگامیکه جمله هایی از این دست که « بهبهانی، مدیر خوبی نیست »  را از  این و آن می شنویم  مجبوریم پاسخ دهیم: « کسی را در حال حاضر بهتر از او داریم؟ »

حمید بهبهانی آن مدیری است که به سادگی حرف زد اما دوران حدود 800 روز مدیریت او در راس وزارت راه سر شار از خبر سازی ها، آموزه ها و حکایت های مختلف است. او تلاش کرد وجه تمایز علمی خود را از همان روز نخست به تصویر بکشد، هنگامیکه در معرض انتقاد ها قرار گرفت عصبانی شد، وقتی خبر درگیری معاون او با رییس یکی از سازمان های هواپیمایی کشور انتشار پیدا کرد با تبسم موضوع را به فرجام رساند و دست آخر هم در جایی که باید حرف می زد صبر کرد.

همان مرد خنده رو که از روز اول وعده تحول در صنعت حمل و نقل را داده بود اما در نهایت سقوط پی در پی هواپیما ها کار دستش داد و او در سکوت از وزارت کنار گذاشته شد تاما هم متوجه نشویم حمید بهبهانی چگونه قسمت صنعت حمل و نقل ما شده بود؟

آنچه را که خواندید یک بار دیگر در ذهن خودتان مرور کنید اما به جای نام حمید بهبهانی، نام افشین قطبی را در نظر بگیرد و به جای صنعت حمل و نقل ، ورزش فوتبال را جایگزین کنید. حمید بهبهانی و افشین قطبی هر دو می خواستند در اوج بمانند و تحول ساز لقب بگیرند با این تفاوت که افشین قطبی تا شاید تا مدت ها دور از ایران باقی بماند اما بهبهانی هنوز هم در کنار رییس دولت باقی مانده و امیدوار است.

/36

کد خبر 128446

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۲:۵۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    یک ذهن سیال و بی نظیر از هیراد که می توانست به جای اقتصاد کلان رمان نویس خوبی باشداما باید گفت که هیراد ستون نویس خوبی هم هست... خواننده را با واژه هایش بالا می برد و پایین یک جور بازی خوب کلامات که تبسم را روی صورت نقاشی می کند... بهترینی
  • بدون نام IR ۱۳:۱۳ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    آقا دست مریزاد
  • بدون نام IR ۱۴:۵۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    آخه برادر این دو تا چه ربطی به هم دارند ؟!! یه ایده ای توی ذهنت بود که می خواستی پیاده کنی بالاخره بهبهانی و قطبی رو توی این ایده مطلب نویسی زورکی چپوندی خسته نباشی
  • بدون نام US ۱۴:۵۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    این رپرتاژ اگهی بود یا خبر؟!
  • بدون نام US ۱۶:۱۲ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    که چی؟
  • Cc IR ۱۶:۱۳ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    likeeeeeeeeeeeeeeeeee
  • صمیمی IR ۱۶:۲۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    توقع دارید جه طور باشد؟برخی مردم به همین ستاره ها و پوپولیستها اعتقاد دارند. متاسفانه من اعتقاد دارم مثل امیر کبیر، نه دموکراسی. خوشحال خواهم شد با آقای حاتمی بیشتر بحث کنم اما متاسفانه وبلاگ و یا ایمیل از ایشان پیدا نکردم.
  • ؟؟؟؟؟؟ IR ۱۷:۱۱ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    این هیراد حاتمی فوق العاده است///هم قلمش هم عکسش
  • مهدی US ۲۲:۳۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۷
    0 0
    عجب تشبیه بی ربطی بود . نویسنده در ارتباط و تشبیه بسیار ضعیف عمل کرده .
  • محمد اخباري IR ۰۸:۱۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
    0 0
    من با نظر دوستمون كه گفتند برادر اين دو چه ربطي به هم ديگه دارن كاملا مخالف هستم. قضاوتي كه در انتهاي شده بود به نظرم اين موضوع رو به طور كامل ربط مي كنه كه به هم ربط داشتند. شايد خيلي كلي بود مطلب ولي نمي دونم چه حسيه هر كسي يه كار خوب انجام مي ده زود مي تازيم بهش. چه سينما چه روزنامه چه...

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین