«آقا یوسف» فیلم خوبی است. از «ماهیها عاشق میشوند» بیشتر دوستش دارم. یک فیلم قصهگو، خوشساخت و خوشریتم با بازی خوب مهدی هاشمی و غافلگیریهای به موقع و به اندازه در قصه.
گرچه یک جاهایی کمیت درام لنگ میزند، اما «آقایوسف» درمجموع حس و حال خوبی دارد و فیلم پرخون و جانداری است. جدا از این که تلاش میکند یک قصه جذاب را با پیچ و تابهای لازم و معمولش، بدون لکنت تعریف کند، به فاصله گرفتن نسلها، گسست ارتباط میان والدین و فرزندان و جدا شدن راه آنها از هم دراین زمانه، گریزی هنرمندانه میزند و به غفلتهای دوطرف نسبت به نیازهای عاطفی یکدیگرهم اشاره دارد.
از اینها گذشته بعید میدانم هیچ فیلمسازی مثل دکتر رفیعی بتواند اینقدر ظریف و بهقاعده، «غذا» را در تار و پود درامش ببافد و به آن نقش بدهد. غذا خوردن، میز چیدن، غذا پختن، باهم غذاخوردن، بیهم غذاخوردن، بیهم غذا نخوردن، باهم غذا نخوردن، غذا نپختن، میز نچیدن، غذا نخوردن همه و همه در روابط آدمها، احساساتشان، کنشها و واکنشهایشان نقش دارد و به شکل نشانه عمل میکند.
تاکید والبته تسلطی که رفیعی بر عنصر «غذا» دارد در «ماهیها عاشق میشوند» هم پررنگ و موکد بود، اما در «آقا یوسف» از آن افراط و نقش گلدرشت غذا خبری نیست و منطق داستانی و اعتدال جای آن را گرفته است. «آقا یوسف» فیلم گرمی است و تا اینجا بهترین فیلم جشنواره.
54
نظر شما