اخیرا آماری درز کرده از اینکه ایرانی جماعت یک روز خود را چگونه میگذرانند و در آن اشاره شده که ایرانیان نزدیک به 80 درصد از اوقات خود را صرف 4 فعالیت اصلی از قبیل: -اموربیولوژیکی(مرحله اول هرم مازلو)-فعالیتهایکاری-فعالیتهایخانهداری و استفاده از رسانههایاجتماعی مینمایند! 80 درصد از 80 درصد فوق هم؛ صرف امور بیولوژیکی میشود و 80 درصد از این امور بیولوژیکی هم؛ صرف خواب و استراحت!
با توجه به آمار بالا براحتی دستمان میآید که حداقل برای ما، «وقت» آنقدرها هم طلا نیست! چون طلا هر جا باشد یقینا در تختخواب نیست!
بر همین اساس رانندهای که در پشت چراغ قرمز و ترافیک با بوق بوقهایش، تحمل یک ثانیه تاخیر راننده جلویی را ندارد و یا در جاده و خیابان با سبقتهای غیرمجاز و لاییکشیهایش؛ بشدت هول رسیدن به خانه را دارد؛ با این همه سراسیمگی؛ بعد از رسیدن به منزل، دراز به دراز میشود و فقط میخوابد! به این مو قسم؛ هول حلیم و افتادن در دیگ شرفش بیشتر است!
یعنی روزانه در اثر عجولی و سرعت زیاد، 70 نفر را (به استناد آمار تلفات جادهای!) کف جادهها میخوابانیم تا کمی زودتر به تخت خوابمان برسیم! البته همه رانندگان هم، انصافا عجول و خشن نیستند. همین رانندگان خشن و عجول هنگامی که صحبت از مخ زنی و بلندکردن پلنگی باشد ناگهان عینهو بارباپاپا عوض شده و تبدیل به جنتلمنهایی صبور و نوعدوست میشوند و برای سوار کردن یک «داف اتوزن»، کلی پیاده میشوند! جالب آنکه آخر و عاقبت این فعالیت روزانه ایرانیان هم؛ باز به تخت و غیره ختم میشود!
در همین راستا؛ وقتی در صف چیزی و یا معطل انجام خدماتی از سوی دیگرانیم، سنگینتر است نسبت به آنها شاکی نشویم که مثلا: "چرا وقت ما برایشان ارزشی ندارد؟" چون اگر ارزشی هم به وقتمان قائل میشدند مثلا با وقت مازادمان چه میکردیم؟ پاسخ: بیشتر میخوابیدیم! البته؛ گاه تنها و گاه با دیگران!!
اما اگر بخواهیم بازهم کمی منصف باشیم ایرانیان فقط نمیخوابند! آنها بخش دیگری از اوقاتشان را هم صرف خوردن، آشامیدن و اسرافکردن میکنند! بله؛ یک ایرانی این استعداد را دارد که با خوردن؛ استحمام؛ خودرو و... تفریح کند؛ نه رفع نیاز!
البته تفریحی بنام خوردن و شکمچرانی ایرانیان به آنها این فرصت را هم میدهد که بعد بتوانند، رژیم گرفته و مقداری از عمرشان را هم صرف این فعالیت لاکچری و پز دادن به آن نمایند! یعنی ایرانیان بخشی از روز خود را میخورند؛ بخش دیگرش را رژیم میگیرند و بدین ترتیب و به خیر و خوشی، اوقاتشان را سپری میکنند!
اما بخش دیگری از 80 درصد از وقت فوق الذکر ایرانیان هم، صرف غرق شدن در فضای مجازی میشود یا بهتر بگوییم؛ صرف فحش و فحش کاری در فضای مجازی! توجه داشته باشید که هنر ما ایرانیها، آن است که: از صبح تا شب در فضای واقعی هر کاری که عشقمان کشید، میکنیم و از شب تا صبح در فضای مجازی به جد و آباد عاملین همان کارهای عشقی (یعنی خودمان) کلی (بیبببب) در کامنتها و استاتوسها حواله میکنیم!
یکی از آرزوهای ما ایرانیان این است که متوجه گذشت زمان نشویم! یعنی وقتی نمیفهمیم زمان چگونه گذشته؛ در اصل کلی به ما خوش گذشته! به این مقوله هم میگوییم: «وقت کشی»! بنابراین برای رضایت از زندگی لازم نیست اتم بشکافیم و یا شق القمر کنیم؛ تنها کافیست،شرائطی فراهم شود که متوجه کشتهشدن وقت نشویم! معمولا این شرائط هم، با بساط دود و دم، یار و می و حال و حول فراهم میشود! یادآور میشویم «هنر، نزد ما ایرانیان است؛ دو بست!»
وقتی پیری مینالد که از جوانی و عمرش استفاده نکرده؛ منظور این نیست که چرا در کتابخانهها؛ مراکز تحقیقاتی؛ جهانگردیها و کاوشهای علمی؛ نبوده! افسوسش به این دلیل است که چرا کمتر در کازینوها، کلوپها، دانسینگها و پارتیها گذرانده!
با این اوصاف هنوز معلوم نیست چرا به دنبال اکسیر جوانی؛ جاودانگی و طول عمر هستیم؟ آنهم؛ وقتی که قرار است به جای صد سال زندگی، یک روز را صد سال تکرار کنیم؟ جالب اینکه از این تکرار، حالمان هم، بهم نمیخورد! به هر حال و با همه این احوال؛ ایرانیان با وسواس عجیبی چیزهایی میخورند و یا نمیخورند(پرهیز میکنند) تا چند روزی بیشتر عمر کنند!
خداوکیلی؛ پیشرفت علم پزشکی و افزایش امید به زندگی که شده افتخار این دوره و زمانه؛ به جز افزایش پارک نشینان سالخورده دقیقا چه خیر و برکتی داشته و دارد؟ سر جدتان؛ هنگامی که برای افزایش طول عمر یکساعت در روز پیادهروی میکنید به این موضوع هم، توجه کنید: در اطرافتان چقدر علاف وجود دارد که حرص اتلاف وقت را میزنند؟
وقتی؛ میگوییم هیچ خیری از عمرمان ندیدیم منظور این نیست که کارهای عامالمنفعه و خیریه نکردهایم بلکه منظورمان این است که کمتر توانستیم به خودمان خیر و برکت برسانیم! حال؛ چه با کمک اختلاس و چه با استعداد و زیرکی! بله؛ همیشه فرد تحفهای مثل زگیل به زندگی ما چسبیده و جلوی چشمانمان رژه میرود که فلان کاری که ما نکردیم؛ او کرد و در نتیجه؛ خیر از جوانی و عمرش دید و ما ندیدیم!
به هر تقدیر ما مسافرانی هستیم که از جای نامعینی به اینجا آمدهایم و بدون هیچ دلیلی برای اندوختن بیشتر و برای عیش و عشرت بیشتر، نیاز به طول عمر بیشتری داریم؛ برای ما مساحت زندگی مهم است یعنی هم عرض زندگی را میخواهیم برای استفاده از مواهب و هم طول زندگی را برای استفاده بیشتر!
نوش جان به امید عمری افزونتر برای همه مان
نظر شما