سعید الشهابی:
همه در انقلاب مصر حضور دارند از مردمی که همه روزه در میدان التحریر حضور دارند تا کسانیکه از طریق رسانه ها و اینترنت و ماهواره خبرهای انرا پیگیری می کنند . امریکا نیز با اظهارات اوباما وکلینتون و اتحادیه اروپا نیز حضور خود را به اثبات رساند. رژیم صهیونیستی نیز در این رویداد حضور خود را تحمیل کرد . یکی از مقامهای صهیونیستی علیه این انقلاب مردمی و اقدامات محرمانه وپشت پرده در همراهی با ابر قدرتها در پشتیبانی از مبارک ویا همراهی کردن با رژیم مبارک از جنبه امنیتی و نظامی سخن به میان آورد .
از میان کشورهای عربی دو کشور بودند یکی قطر با شبکه الجزیره خود ، از انقلاب مردم مصر طرفداری کرد و دیگری عربستان سعودی که با موضعگیری خود از طریق شبکه العربیه علیه این قیام موضعگیری نمود. اما جمهوری اسلامی ایران غایبی بود که حضور معنوی داشت . در حالیکه ایران برای برگزاری مراسم سی و دومین سالگرد انقلاب مردمی خود علیه شاه خود را آماده می کرد وبا وجود غیبت خود از صحنه رویدادهای تونس ومصر ، بزرگترین بهره را از این دو رویداد برد. بهره ای که البته هرچه هست مادی نیست و بلکه معنوی ، سیاسی و ایدئولوژیک است .
بنظر می رسد سیاستمداران ایرانی این بار برگهای برنده خود را بخوبی مورد بهره برداری قرار دادند. از یکسو در اغاز آغاز هیچگونه واکنشی را در برابر رویداد مصر نشان ندادند تا مبادا غربیان از این موضعگیری برای سرکوب مردم مصر بهره برداری کنند و از سوی دیگر احساسات وموضع گیریهای سیاسی خود را کاملا پنهان نکردند. وسایل ارتباط جمعی ایران از جنبش مردمی مصر طرفداری کردند و هر از چند گاهی کوشش نمودند توجه را به این تحول شگرف معطوف بدارند که تحولات مصر نتیجه دیرهنگام انقلابی بود که در سال 1979 رژیم شاه که قویترین وبزرگترین ترین رژیم هوادار امریکا در خاورمیانه را سرنگون کرد .
بدور از جنبه های ظاهری در موضعگیریهای سیاسی وتبلیغاتی دوماه گذشته ، یعنی از هنگام اقدام شهید تونس محمد بوعزیزی در آتش زدن خود در اعتراض به اوضاع غم انگیز معیشیتی این کشور ، رویدادهای تونس و مصر یک دگرگونی بسیار گسترده ای را در موازنه سیاسی و ایدئولوژیک در منطقه عربی بوجود آورد و بگمان زیاد این دو رویداد به یک دگرگونی بسیار عمیق خواهد انجامید . از دیدگاه ابر قدرتها ، از هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، اقدام ملتهای منطقه برای بوجود آوردن یک دگرگونی گسترده در منطقه اقدامی بسیار دور از ذهن می نمود چه دخالتهای سیاسی ، نظامی ، فرهنگی و امنیتی امریکا در منطقه چنان عمیق بود که همه گمان می کردند این ملتها بخواب عمیقی فرو رفته اند که بیداری از آن بعید بنظر می رسید و در عین حال طرح های جهانی سازی و ورود به دنیای سایبری دو پدیده ای بودند که چنین بنظر می رسید جوانان را از صحنه سیاسی کشورهای منطقه دور ساخته اند . در کنار آن دو پدیده ، یک پدیده منفی وجود داشت که از بهم پاشیدن نقش جوانان در صحنه سیاسی انجامید . یکی رویکرد مبارزه با خشونت وتروریسم و دیگری اختلاف نظرها درباره مسایل فقهی ومذهبی میان مسلمانان که جای بس مهمی را در جوامع عربی بخود اختصاص داده است.
انقلاب اسلامی ایران در هنگام وقوع ، یک رویداد بس مهم و سهمگین علیه مستکبران واشغالگران بود وبدین علت این استکبارگران کوشش بسیارکردند تا از تکرار ان در کشورهای عربی جلوگیری کنند . ودرحالیکه جنگهای بسیاری میان اعراب و رژیم صهیونیستی پیش از این انقلاب بوقوع پیوسته بود ، جنگهایی جدیدی که میان کشورهای عربی و اسلامی وجود داشت که نخستین ان جنگ عراق وایران بود وپس از ان جنگ کویت و نیز جنگ داخلی الجزایر و جنگ افغانستان وبحرانهای سومالی ولبنان ویمن . این جنگها پیامدهای بسیار منفی بر امنیت و ثبات منطقه ای داشت و مانع شرکت مردم در تحولات داخلی کشورهایشان شد . انقلاب تونس بگونه ای اتفاقی بوقوع پیوست که البته این یکی از مشخصه های انقلابهای مردمی است وبا بازگشت بعضی از رهبران مخالف رژیم سابق تونس از جمله شیخ راشد غنوشی به کشورش بنظر می رسد که اوضاع در حال آماده تحولات اساسی می شود در حالیکه کشورهای غربی و از جمله امریکا سعی دارند در حکومت جدید تونس نیز حضور داشته باشد.
در مصر نیز با وجود تحولات بسیار دشوار چنین بنظر می رسد که دگرگونی به سود رژیم های ستمگر نیست و گویا کشورهای عربی دیگر خود را آماده وقوع انقلابهای مشابهی می کنند وبنظر نمی رسد اقدام شاه اردن در برکناری دولت و تشکیل دولتی دیگر برای خاموش کردن جوشش مردمی علیه رژیم کافی باشد. همچنین دولت یمن با رویدادهای متلاطم وسهمگینی روبروست که طی تظاهرات مردمی با خواسته های آنان برای دگرگونی های اساسی روبرو شده است. پرزیدنت علی عبد الله صالح که بیش از 34 سال بر مسند قدرت تکیه زده است با چهار خطر یا تهدید روبروست : در جنوب این کشور که قبلا حکومتی مستقل داشت که با روی کار آمدن دولت واحد در بیست سال پیش ، ان دولت از میان رفت . در شمال این کشور که حوثی ها در حال نبرد تنگاتنگ با نیروهای دولت علی عبد الله صالح می باشند . همچنین محور داخلی که در حال کشمکش با القاعده است و نیز اوضاع نابسامان معیشتی که زندگی را بر مردم دشوار ساخته است روبروست . در الجزایر نیز نا آرامی هایی در رابطه با انتخابات پارلمانی این کشور بوقوع پیوسته .
از سوی دیگر بحرین نیز پس از قیام جوانان در 14 فوریه شاهد نا آرامی هایی شده است. امریکا با نگرانی شدید ناظر این رویدادها است چه هریک از این کشورها دارای روابط ویژه ای با واشنگتن هستند . از یکسو اردن همسایه فلسطین اشغالی است و دارای روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی است و کاخ سفید از آن بیم دارد که دگرگونی در رژیم این کشور به از میان رفتن روابط کنونی منجر شود. از سوی دیگر واشنگتن ، یمن را یک شریک استراتژیک در جنگ علیه تروریسم می داند چون بر تنگه باب المندب که یکی از راههای عبور نفت کش هاست ،نظارت دارد. بحرین نیز دارای پایگاه ناوگان پنجم امریکاست که پیش از این عملیات نظامی علیه ایران و عراق از اینجا صورت گرفت .
رهبران اروپا باید اشتباهات استراتژیک پیشین خود را بدانند و از ان عبرت بگیرند . انها سالیان دراز از خودکامگی و دیکتاتوری برای چندین دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 طرفداری کردند و نقضهای بزرگ حقوق بشر را در این کشورها نادیده گرفته اند و ازادیهای عمومی را سرکوب وفساد را در ان رژیمها گسترش داده اند .
از اینجاست که رهبر عالیقدر جمهوری اسلامی ایران آیت الله خامنه ای در خطبه نماز جمعه خود از مبارزات ملل عرب اعلام طرفداری کرد تا به آزادی و حقوق خود دست یابند. اقای خامنه ای انقلابیون را از هرگونه نا امیدی در نبرد علیه رژیمهای ستمگر برحذر داشت و از انان خواست به خود اعتماد کنند و از اطمینان به غربی ها دوری جویند. شاید بعضی ها موافق نبودند که آقای خامنه ای از اسلامی بودن انقلاب مردم مصر سخن به میان اورد چون گمان می رفت این موضوع برای دگرگونی بسیار دشوار خواهد بود و غربی ها آنرا بهانه ای برای پشتیبانی از مبارک بکار خواهند گرفت.
اما اقای خامنه ای می داند که غربی ها مواضع خود را مشخص کرده اند و مسئولان غربی بارها موضع ستیزه جویانه خود رادر برابر اخوان المسلمین تکرار کرده اند . روشن است که غربی ها و اسرائیل هوادار رژیمهای سرکوبگر هستند تا از منافع غرب هواداری کنند و به اشغالگری سرزمینهای عربی واسلامی ادامه دهند. اما ایران منافع خود را در حضور حکومت هایی می بیند که نماینده ملل خود باشند و رژیم هایی که شبیه رژیم شاه هستند نمی توانند جوامع خود را متحول سازند بلکه فساد را در تمامی زمینه ها بکار می گیرند تا تسلط خود را بر همگان نگهدارند. ایران منافع خود را در دوری از غربی ها بویژه امریکا می داند و از به رسمیت شناختن اسرائیل خودداری می کند واز مقاومت مردم فلسطین و لبنان هواداری می نماید ، در نتیجه سیاست کلی ایران با سیاست رژیم هایی که برای مناسب سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی از یکدیگر پیشی می گیرند هماهنگی ندارد. ایران می داند که حمله غرب به طرح هسته ای خود ، از سوی غرب واسرائیل هدایت می شود و بعضی رهبران کشورهای خلیج فارس از ان طرفداری می کنند .
شاید درسی که بیش از هر چیزی ، ایران سعی دارد انرا مطرح کند انست که ملتها می توانند دست به تحولات ریشه ای بزنند و ان تحولات بهترین راه وروش برای جلوگیری از دخالتهای بیگانکان می باشد.
دکتر سعید شهابی از مخالفان نامدار دولت بحرین، نویسنده وتحلیلگر برجسته عرب و مقیم لندن است که این یادداشت را اختصاصی برای خبرآنلاین نگاشته است.
46
نظر شما