سیاستهای اصلاح قیمتهای یارانهای از دیرباز یکی از مهمترین برنامههای پیشنهادی از طرف صندوق بینالمللی پول به بسیاری از کشورها بوده است. این اصلاحات بهمنظور نزدیکتر کردن قیمتهای یارانهای کالاها بهسمت قیمتهای واقعی و بازار آنها صورت گرفته است. اصلاح قیمتهای یارانهای کالاها اگرچه ممکن است منجر به بهبود تخصیص کارا و رشد اقتصادی گردند، اما در کوتاهمدت میتواند اثرات نامطلوبی داشته باشد.
اینگونه اثرات نامطلوب میتوانند از طریق تقویت چترهای حمایتی و یا سیاستهای تدریجی حذف یارانهها، کنترل و تقلیل داده شوند. از این رو، امروزه انتخاب یک نظام حمایتی مطلوب به عنوان دغدغه اصلی به ویژه برای کشورهای در حال توسعه است. مهمترین وجوه طراحی یک نظام حمایتی مطلوب «امکانپذیری اجرایی» و «صحت تکنیکی» آن است. اگر چه در مورد عناصر این دو وجه میان صاحبنظران اختلافنظر است، اما در زمینه لزوم برقراری هر کدام از آنها اختلافنظر وجود ندارد. به این جهت دولتها که همواره با منابع مالی محدودی روبهرو هستند، میکوشند تا سیاستهای حمایتی خود را بر گروههای هدف و نه تمامی اقشار جامعه متمرکز کنند تا با یک منبع درآمد ثابت و مشخص، اثرات این سیاستها را حداکثر سازند و یا در یک سطح مشخص و تعریفشده از حمایت، هزینههای آن را به حداقل برسانند.
در سال 1386 هر نفر دهک اول شهری 62 درصد و هر نفر دهک اول روستایی 58 درصد از نیاز کالری خود را با مصرف نان و آرد گندم تامین کرده است. در مقابل سهم هزینه صرفشده روی نان از کل مخارج خوراکی خانوار، برای هر نفر دهک اول شهری 8/9درصد در مقایسه با سهم مخارج دهک اول روستایی که 12درصد بودهاست. این در حالی است که یارانه پرداختی برای آرد گندم و نان در سال 1386 برابر 7/39096 میلیارد ریال بوده است. به این ترتیب مشخص است که پرداخت رقم بالای یارانه آردگندم و نان با توجه به سهم بالای تأمین کالری در سبد مصرفی خانوار باعث کوچک شدن سهم هزینه این کالا از مخارج خوراکی خانوارهای شهری و روستایی است.
با توجه به آنچهکه گفته شد، پرسش اساسی این است که اصلاح یارانه نان و حاملهای انرژی در ایران چه تأثیری بر سبد هزینه خانوارهای شهری و روستایی بهخصوص اقشار کمدرآمد خواهد داشت؟
نتایج بررسی ها نشان میدهد که تأثیر نهایی حذف تنها یارانه نان بر مخارج خانوارهای شهری حداقل 17درصد و تأثیر آن بر مخارج خانوارهای روستایی حداقل 21درصد افزایش خواهد بود. اگر همزمان یارانه نان و حاملهای انرژی حذف شود، مخارج خانوارهای شهری حداقل 33درصد و مخارج خانوارهای روستایی حداقل 40درصد افزایش خواهد داشت.
اقتصادانان در تحلیلهای خود همواره تأکید دارند در یک اقتصاد متعادل نرخ افزایش قیمتها معمولاً تک رقمی است. اگر این آستانه بهعنوان یک استاندارد پذیرفته شود، در آن صورت میتوان قضاوت نمود که با تغییرات هزینهای بیشتر از 10 درصد سبد هزینه خانوارها بهصورت جهشی تأثیر میپذیرد. بر این اساس نتایج مطالعات دلالت بر آن دارد که حذف یارانه آرد گندم به تنهایی هزینه خانوارهای کمدرآمد شهری را حدود 18 درصد و هزینه خانوارهای پردرآمد شهری را حدود 17 درصد افزایش خواهد داد. در حالی که مخارج خانوارهای کمدرآمد روستایی از حذف یارانه نان حدود 24 درصد و سبد مخارج خانوارهای پردرآمد روستایی تنها 22درصد افزایش خواهد داشت. این نتایج نشان میدهد اولاً تأثیرپذیری خانوارهای روستایی بیشتر از خانوارهای شهری است، ثانیاً اختلاف تأثیرپذیری خانوارهای پردرآمد و کمدرآمد شهری از حذف یارانه نان کمتر از خانوارهای روستایی است. نکته حائز اهمیت دیگر تفاوت بین تأثیر آزادسازی قیمت آرد گندم بر خانوارهای شهری و روستایی است، از این جهت که اثر اولیه بر خانوارهای شهری کم، درحالی که بر خانوارهای روستایی بسیار شدید است. همچنین جهت تأثیرات بعدی افزایش قیمت آردگندم بر خانوارهای شهری و روستایی کاملاً بر عکس است.
زمانی که همزمان یارانه نان(آرد گندم) و حاملهای انرژی حذف می شوند، اثر آن بر سبد هزینه خانوارهای شهری و روستایی برآورد گردیده که نتایج حاصل دلالت بر آن دارند که مخارج کل خانوارهای کمدرآمد شهری با حذف یارانه نان(آرد گندم) و حاملهای انرژی حدود 33 درصد افزایش خواهد داشت، در حالی که مخارج خانوارهای پردرآمد شهری حدود 37 درصد افزایش خواهد یافت. برای خانوارهای کمدرآمد و پردرآمد روستایی این افزایش به ترتیب حدود 43 درصد و 45 درصد خواهد بود. این نتایج نشان میدهند اولاً تأثیرپذیری خانوارهای روستایی از حذف یارانهها بیشتر از خانوارهای شهری است، ثانیاً اختلاف تأثیرپذیری خانوارهای پردرآمد و کمدرآمد روستایی در مجموع از حذف یارانهها کمتر از خانوارهای شهری است، اگرچه این اختلاف قابل ملاحظه نیست.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی
نظر شما