رضا مهماندوست با انتقاد از عملکرد فدراسیون تکواندو در 10 سال گذشته به یکی از چهره‌های خبرساز ورزش کشور بدل شد.

او البته اعتقاد دارد به ذوالقدر احترام می‌گذارد و گفته‌هایش را نباید به اختلاف‌نظر با مدیر تیم‌های ملی نسبت داد. او در گفت‌وگو با «خبر» دلایلش را برای ایجاد تغییر در تیم ملی بیان می‌کند:

شما از انحصار هوگوی تیم ملی گلایه کردید. می‌شود درباره این گفته بیشتر توضیح بدهید؟
ما در چهار وزن اول، دوم، سوم و هشتم با مشکل ورزشکار با تجربه روبه‌رو هستیم. در همه سال‌های قبل تقریباً آقایان نفجم، مهدی زاده، بهزاد خداداد و مرتضی رستمی بوده‌اند. از سال 1999 تا سال 2008 تقریباً ما این ترکیب را حفظ کرده‌ایم. حتی در وزن هادی هم مشکل داریم. این طور نیست که بگوییم برایش جایگزین مناسب پیدا کردیم. وقتی فقط یک دایره محدود برای تیم در سال‌های متوالی داریم به اینجا می‌رسیم که حالا تیم ما تجربه بین‌المللی ندارد.

یعنی شما می‌خواهید با این سیستم روی نام قهرمانان خط بکشید؟
البته من میدان را برای همه باز کردم. یک عده که مصدوم هستند و عده‌ای با ورزش وداع کردند. ولی هر کس بخواهد عضو تیم باشد باید بیاید و با جوان‌ترها رقابت کند. این سیاست من برای اداره تیم ملی است وقتی ما مدام رقابت انتخابی می‌گذاریم به لیگ اهمیت می‌دهیم و کار بچه‌ها را مدام زیر نظر داریم، خود به خود شرایط مان رو به بهبود می‌رود و انگیزه ایجاد می‌شود. همه سعی می‌کنند بیایند و هیچ کس هم دلسرد نیست. انگیزه‌ها بالا می‌رود. اتفاقی که متأسفانه چند سال اجرا نمی‌شد.

و حالا افتاده؟
بله. الان از 16 نفر تیم ملی تنها کرمی در اردو حاضر است. من 98 درصد تیم را عوض کردم! البته عده‌ای مصدوم هستند اما اگر بخواهند برگردند باید بیایند و انتخابی‌ها را پشت سر بگذارند. اینکه نمی‌شود یکی درس نخواند و بخواهد دکتر شود. تا کنکور ندهی به دانشگاه هم نمی‌روی. این منطقی است که من برای کارم دارم. نمی شود که کسی آماده نباشد و در تیم ملی بازی کند. 4 یار ما در جهانی باکو آسیب دیدند. رسانه‌ها این همه از من انتقاد کردند.

اما جوانگرایی محض، همیشه هم جواب نمی‌دهد؟
ما خیلی هم بی‌گدار به آب نزدیم. اولاً چاره‌ای غیر از اعتماد به جوانان نداشتیم اما مهم‌تر اینکه من به کارم ایمان دارم، حالا اگر بی‌احترامی به کسی تفسیر نشود می‌گویم من واهمه‌ای از میدان دادن به جوانان ندارم. مگر همین جوان‌ها انقلاب نکردند یا همین‌ها جنگ را اداره نمی‌کردند؟ باید به جوان‌ها اعتماد کرد.

اما ستاره‌هایی که از تیم شما کنار رفتند هم خیلی مسن نیستند و هم خیلی برایشان سرمایه‌گذاری شده؟
علم می‌گوید سن که بالا می‌رود رفلکس‌ها پایین می‌آید. سرعت بازیکن کم می‌شود و این روی کار بازیکن اثر می‌گذارد. دیگر ورزشکار خود به خود می‌ترسد. مهم‌تر اینکه دستش را حریفان می‌خوانند و خیلی راحت ضربه می‌خورد. این اتفاق حتی درباره استثنایی مثل هادی ساعی ما هم افتاد. یادتان که هست چند سال سخت را سپری کرد؟

اما هادی در المپیک بی‌نظیر بود...
شما که کنار تیم نبودید. او 11 ماه گریه می‌کرد. زجر کشید تا توانست به این افتخار برسد. خیلی وقت‌ها خسته می‌شد. مدام به او می‌گفتم هادی جان اگر یک جوان برای رسیدن به فرم ایده آل 5 ضربه می‌زند تو باید 100 ضربه بزنی و این‌گونه کمی آرام می‌گرفت. مشکل این بود که همه شگردهای هادی را می‌دانستند. می‌دانستند او می‌چسبد و از راست ضربه کاری را وارد می‌کند و این را همه می‌دانستند. این شد که او به ناچار خیلی تلاش کرد. اگر 10 سال قبل بود هادی خیلی راحت‌تر به قهرمانی می‌رسید. وقتی تیم ما مدام جوان شود دیگر دست هیچکس رو نمی‌شود و تا حریفان بخواهند تاکتیک یک جوان را یاد بگیرند او چند مدال آورده و بعد نفر جدید از راه می‌رسد. البته تغییرات به شرط افت نفر اصلی و داشتن گزینه بهتر است. میدان رقابت برای همه باز است.

ولی مهدی بی‌باک را نگذاشتید در وزنی که می‌خواسته انتخاب داشته باشد؟
مهدی از دوستان خوب من است اما نمی‌توانم او را بدون بازی‌های انتخابی به اردو دعوت کنم. من سه بار این شانس را برایش قائل شدم تا در وزنی که می‌خواست شرکت کند اما او به دلایلی که شاید از نظر خودش خیلی هم منطقی باشند، دعوتم را رد کرد. من حالا در آن وزن دیگر مهره‌های ثابت تیمم را انتخاب کردم. نمی‌توانستم تا ابد منتظرش بمانم. این بچه‌های جدید یکسال است که در اردو هستند اما بی‌باک در دوسال اخیر کجا بوده؟ او تنها در بازی‌های لیگ شرکت کرده که خیلی هم آن مهدی بی‌رقیب نبوده. اگر او آمد و ناکام شد همین شما چه بلایی سر من می‌آورید؟

ولی به هر حال از کنار نام مهدی بی‌باک نمی‌شود، گذشت؟
دقیقاً با شما موافقم. مهدی شاگرد من بوده و اصلاً کارش را با خود من آغاز کرده. ما بچه محل هستیم و بسیاری از بچه‌های محل ما وقتی من مدال جهانی گرفتم، به این رشته علاقه‌مند شدند و مهدی هم یکی از آنها بود. من به خاطر همه افتخارات او خواستم چون در وزن هشتم مشکل داریم برایش فرصتی جدید قائل شوم. او جایی در وزن ششم ندارد چون ترکیب تیم در این وزن مشخص است. مهدی 190 سانتی متر قد دارد و وزنش فقط با وزن هشتم چند کیلو فاصله دارد. هادی برای طلای المپیک از 72 به 81 رسید و به ناچار یک کیلو هم وزن کم کرد اما آمد و درخشید اما مهدی این کار را نمی‌کند. می‌گوید در دستم پلاتین دارم و می‌ترسم باز آسیب ببینم. مصدومیت بخشی از ورزش است. او اگر بترسد که یک حریف سبک وزن هم ممکن است به دستش آسیب برساند. او باید ریسک کند و ترس را کنار بگذارد.

حرف‌های شما درباره عدم جوانگرایی را باید به حساب انتقاد از حسن ذوالقدر گذاشت؟
اصلا این طور نیست. او استاد من بوده و همیشه برایش احترام قائل هستم. این را حتماً ذکر کنید که برداشت نامناسبی نشود. من سیستم کاری‌ام متفاوت از حسن‌آقا است. اگر ایشان سیستمی دارند من می‌گویم مدام تیم دچار تغییر شود و بازیکنانش محک بخورند. اصلاً اگر نیاز به تغییر در تیم نبود چرا من به جای ایشان آمدم؟ من آمدم که تغییر ایجاد کنم وگرنه همه می‌دانند آقای ذوالقدر استاد همه ما هستند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 13263

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 7 =