یک هفته بعد از عقد فهمیدم همسرم قبل از من 3بار ازدواج کرده/ همسرم از سقف آویزانم کرد و با شوکر به جانم افتاد

خراسان نوشت:هنوز یک هفته بیشتر از برگزاری مراسم عقدکنان نگذشته بود که فهمیدم همسرم سه بار قبل از من ازدواج ناموفق داشته و نام همسرانش را از شناسنامه اش پاک کرده است.

زن 28 ساله در حالی که مدعی بود طی شش سال زندگی با توهمات وحشتناک همسرش بارها مورد شکنجه های ترسناک قرار گرفته و تا آستانه مرگ پیش رفته است درباره سرگذشت تلخ زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتریمیرزاکوچک خان مشهد گفت: شش سال قبل در دانشگاه پیام نور مشهد مشغول تحصیل بودم که به پیشنهاد خاله ام جوانی را در زمین های کشاورزی ملاقات کردم که قصد ازدواج با مرا داشت.

چند روز بعد خانواده شهرام در حالی به خواستگاری ام آمدند که اصرار می کردند برای تحقیق به مجتمع محل سکونت شان نرویم و چون از هر نظر در مراسم خواستگاری سنگ تمام گذاشتند اعتماد عجیبی بین ما شکل گرفت و قرار مدار مراسم عقد گذاشته شد.

چند ساعت قبل از آغاز مراسم «شهرام» ادعا کرد که شناسنامه ام گم شده اما چون محضردار آشنای آن هاست خطبه عقد را جاری می کند ولی یک هفته بعد تازه فهمیدم که او نام سه زن دیگرش را از شناسنامه اش پاک کرده و اداره ثبت احوال نیز به اتهام جعل اسناد از او شکایت کرده است! با این حال دیگر دیر شده بود و خانواده ام برای حفظ آبرویشان از من خواستند این ماجرا را پنهان کنم.

اگرچه متوجه شدم در دام جوانی شیاد افتاده ام ولی چاره ای جز سکوت نداشتم. با همه این ماجراها بدبختی من از همان هفته اول دوران نامزدی زمانی آشکار شد که شهرام بدون هیچ دلیل و بهانه ای در منزل پدرم شروع به عربده کشی و سر و صدا کرد. وقتی پدرم با شنیدن فریادهای او هراسان به داخل آشپزخانه آمد ناگهان همسرم با بی ادبی نیمه برهنه شد و ناسزاهای شرم آوری را بر زبان راند. او کنترلی روی رفتار و گفتارش نداشت و سر و صورتش خیس عرق شده بود. من هم در حالی که ترسیده بودم سعی می کردم او را آرام کنم.

همین ماجرا بهانه ای برای قطع ارتباط من با خانواده ام شد تا این که مدتی بعد منزلی را در نزدیکی محل سکونت مادرش اجاره کرد و با انتقال جهیزیه من به آن منزل مقدمات جشن عروسی فراهم شد. اما بعد از ارسال کارت های دعوت برای مهمانان و درست در شب قبل از جشن عروسی ناگهان همسرم به بهانه زشت بودن پرده های منزل نزاع مسخره ای به راه انداخت و جشن عروسی را به هم زد چرا که آن ها از 20 سال قبل با همه بستگانشان قطع رابطه کرده بودند.

با وجود این من از یک ماه قبل باردار شده بودم و باید به این زندگی اجباری ادامه می‌دادم اگرچه آن شب یکی از تلخ ترین شب های زندگی‌ام بود اما از آن روز به بعد اوضاع بدتر شد و من جرئت رفت و آمد با هیچ کس را نداشتم تا این که شش ماه بعد خواهر شوهرم بعد از پنج بار ازدواج ناموفق خودکشی کرد و ما به منزل او نقل مکان کردیم تا در کنار مادرش زندگی کنیم.

آن جا بود که فهمیدم همسرم نه تنها داروهای اعصاب و روان مصرف می کند بلکه به قرص های مخدردار نیز آلوده است و با زنان غریبه هم ارتباط دارد. با وجود این به خاطر فرزندم سکوت می کردم و مجبور بودم کتک های او را تحمل کنم.

پسرم تازه به دنیا آمده بود که متوجه شدم شهرام به مواد مخدر اعتیاد دارد و رفتارهای خشن او به خاطر توهمات ناشی از استعمال مواد مخدر است این بود که با کمک خانواده ام او را در یک مرکز ترک اعتیاد خصوصی بستری کردیم. اما او پس از آزادی از مرکز ترک اعتیاد مرا با طناب از سقف آویزان کرد و با شوکرش به جانم افتاد تا حدی که مرگ را با همه وجودم حس می‌کردم. زمانی که قول دادم دیگر درباره اعتیادش چیزی به خانواده ام نگویم مرا رها کرد اما رفتارهای توهم گونه اش روز به روز بیشتر و وحشتناک تر می شد.

در همین شرایط فرزند دیگرم نیز به دنیا آمد اما همسرم به فرزندانم نیز رحم نمی کرد به طوری که یک بار با شنیدن صدای جیغ پسرم وحشت زده از اتاق به آشپزخانه رفتم و دیدم او پسرم را به دلیل این که روی فرش ادرار کرده بود با میله داغ می سوزاند! خلاصه سال گذشته بعد از فوت مادرشوهرم اوضاع زندگی من وحشتناک تر شد چرا که همسرم مواد مخدر صنعتی بیشتری مصرف می کرد و در حالت توهم چاقو را زیر گلوی پسرم می گذاشت و یک بار هم پای چپم را با چوپ شکست.

چند بار از او شکایت کردم ولی با وساطت بزرگ ترها و تنها با این عنوان که موضوع خانوادگی است نتیجه ای نمی گرفتم. بالاخره خانواده‌ام زمانی به حقیقت ماجرا پی بردند که نیروهای انتظامی با شکستن قفل در وارد منزل شدند و مرا از چنگ همسرم نجات دادند .

23302

کد خبر 1337384

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 41
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۰۸:۲۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    146 9
    آقا همه حوادث تو مشهده چرا؟
    • مهدی ۱۲:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
      7 1
      هیچ ربطی به شهر نداره که کلی اسم میاری ،
    • هلیا IR ۱۳:۵۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
      0 2
      حتما بخاطر اینه که جمعیت مشهد بالاست
    • IR ۱۵:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
      1 0
      فکر کنم روزنامه خراسان خوب پوشش میده
    • خراسانی IR ۱۶:۱۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
      6 2
      چون روزنامه خراسان سالهاست یک صفحه مخصوص حوادث این شکلی دارد. بقیه شهرها هم اگر منتشر کنن اینقدر نام مشهد سر زبان نمی افتد
  • رضا IR ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    148 5
    قوانين در حمايت از اركان خانواده به شدت نيازمند بازنگري مي باشد.
    • IR ۱۵:۴۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
      3 0
      چند بار از او شکایت کردم ولی با وساطت بزرگ ترها و تنها با این عنوان که موضوع خانوادگی است نتیجه ای نمی گرفتم.
  • IR ۰۸:۵۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    44 6
    عجب
  • IR ۰۹:۰۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    241 7
    تو این اوضاع دوتا بچه هم اوردی. چرا ادم های دیگه را به زندگی نابسامان خودتون وارد می کنید
  • IR ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    175 5
    این هم نتیجه قانون احمقانه پاک کردن اسم همسر قبلی از شناسنامه
  • IR ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    54 4
    چه عجیب
  • IR ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    200 7
    فیلم هندی بوددوران عقد متوجه شد مشکل داره ولی بازم ادامه داده وعروسی کرده بخاطر حفظ آبرو درصورتیکه بدتر شد بعد از عروسی
  • IR ۱۱:۲۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    66 7
    نامرد
  • IR ۱۱:۲۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    180 7
    تقصیرخودت بوده وقتی اصرارکرده تحقیق نکن...
    • IR ۱۸:۰۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
      7 3
      چرا توحش شما مردان تقصیر زنان هست؟ دنبال مقصر میگردی به خودت تو آینه نگاه کن
  • IR ۱۱:۲۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    41 2
    عجب
  • شهلا IR ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    177 5
    متاسفانه در ایران فکر می کنند با وساطت بیمار روانی می تواند زندگی مشترک را ادامه دهد....
  • آشنا IR ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    3 2
    به نظرم بیماری دو قطبی داره و باید زیر نظر یک روانپزشک که تخصص در این زمینه دارد درمان شود.
  • بانو ۱۲:۳۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    11 0
    عزیزم با این همه نابسامانی بچه ی اولت رو از روی بیتجربگی اوردی دیگه بچه دوم اوردنت به چی بود ؟ این طفل معصوما باید تاوان ندانم کاری بزرگتراشونا بدن
  • Maryam IR ۱۲:۳۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    8 2
    وای خدای خدا ریشه کن کنه اینجور ادمای شیاد رو
  • ابی IR ۱۲:۵۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    6 0
    تقصیر خودش بود باید یه کم تحقیق می کرد و بعد نامزد می شدن ب ای چند ماه
  • محمد IR ۱۳:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    2 10
    حرفهای شوهرت را هم باید شنید
  • فرزانه IR ۱۳:۱۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    9 0
    اگه روز اول فهمیدید حماقت کرده خونواده ت که تو رو داد دن دست یه آدم لاابالی و روانی . مگه آدم از دست بچش سیره .؟
  • ۱۳:۱۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    16 1
    وقتی گفتند نیایید تحقیق شک نکردید. به عقله شما و خانوادتون بیشتر شک دارم
  • ف IR ۱۴:۰۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    11 1
    این اتفاقها بخاطراین بوده که اون دختر ازطرف خونوادش حمایت نمیشده وظاهرا ابروشون ازاینده دخترشون اهمیت بیشتری داشته
  • IR ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    4 1
    بدترین کار ممکن این بود که اسامی همسر از شناسنامه پاک شود چون به نظر می اید که فرزندان بعضی طلاق گرفته بودند وعزیزان بابا دوست نداشتند اسم قبلی در شناسنامه باشد اگر نه چگونه چنین چیزهایی به فکر دست اندر کار ممکن است برسد
  • Romisa IR ۱۵:۳۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    3 1
    تقصیر خودته... میخوای وارد یه زندگی جدید شی... تعارف ندارین با کسی که کجا بریم تحقیق کجا نریم
  • IR ۱۵:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    12 1
    این "سکوت برای حفظ آبرو" دقیقن در چنین مواردی چطوری ارزش گذاری میشه؟!! حفظ آبروی چه کسی؟!!
  • بی نام IR ۱۶:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    10 0
    چرا وقتی فهمیدی چاره ای جز سکوت نداشتی سست مغز؟!
  • زهرا IR ۱۶:۴۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    7 1
    خیلی خیلی مسخره و غیر واقعی اخه مگه میشه توعقد بدونی طرف مشکل داره ادامه بدی اونم این مشکل رو به نظرم واقعی نبود
  • محمدرضا IR ۱۷:۱۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    2 0
    خود شما هم مقصر هستید،اون که با شما ازدواج کرده، حتما" تحقیق کرده و شما چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟
  • صبا AE ۱۷:۴۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    6 1
    حیفت نبود تو خونه یه دیوانه عمرت گذروندی ؟ جداسو وهیچوقت فکر نکن کاراشتباهی کردی
  • IR ۱۷:۵۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    0 1
    دوست عزیز۱۰:۵۲ قانون اجازه پاک کردن اسم همسر را نداده ایشان مرتکب جعل شده
  • IR ۱۸:۱۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    4 0
    ازدواج کردن به این شکل هیچ توجیهی ندارد از همان اول که متوجه غیر عادی بودن وسه بار ازدواج بایداز این وصلت منصرف میشد ازدواج نکردن خیلی خیلی بهتراز این نوع ازدواج احمقانه است
  • مهدی FR ۱۸:۵۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    4 2
    مشکل از قانون مملکتمونه.
  • zari IR ۱۹:۰۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    2 2
    میسوختی و میساختی سه تا دیگه بچه م بدنیا می آوردی.
  • IR ۱۹:۴۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    8 0
    ولا مانفهمیدیم این وسط کی روانی بود اون که روانی بود یا اون یکی که میدونست طرف روانی باهاش ازدواج کرده ودوتا بچه هم اورده واقعا کدوم روانی بودن
  • میترا IR ۱۹:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    11 0
    با وجود اینکه در هفته اول فهمید ۳ بار ازدواج کرده بازم ادامه داد. بدتر از این که در خونه شان عربده کشی کرد و برهنه شد بازم ادامه داد . وقتی متوجه اعتیاد و قرصهای روان شد دوتا بچه هم آورد و سکوت کرد . بفرما به چه چیز اون دلخوش بودی ؟ عجباااااا
  • IR ۲۰:۲۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    0 10
    خوب چیکار کنه خیلی از خانواده ها بشدت ابرومند و ابروداری میکنن طرف بالاخره بیماره و دست خودش نیست هرکس یه سرنوشتی داره و نمیشع ازش فرار کرد
  • دخترباران IR ۲۰:۲۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    7 1
    احمقانس برا حفظ ابرو تو جهنم زندگی کرد و زجر کشیدن و کتک خوردن از یک روانی . حمایت خانواده این وسط چی میشه شاید تو یکی از این کتک ها زن میمرد چنانچه نمونشم زیاده ..اوحوقت اون پدرو مادر میتونن خودشون رو ببخشن
  • هم وطن RO ۲۱:۱۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    6 0
    خدا پدر پول را بسوزاند که باعث بسته شدن چشمان شما عزیزانه طمع کرده میشود

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین