علی اناری:
درست در روزهایی که کابینه دولت دهم همه فکر و ذکر سیاسیون، اهل نظر و حتی مردم کوچه و بازار را به خود مشغول ساخته و حدس اینکه چه کسی روی کدام صندلی جلسات هیأتدولت مینشیند تبدیل به یک مسابقه هوش سیاسی شده است. محمود احمدینژاد با عزل وزیر ارشاد دولت رو به پایان نهم ثابت کرد ماجراهای شگفتانگیز و بعضاً غیرقابل باور این دولت هنوز به پایان نرسیده، اگرچه که حتی فقط چند روز به پایان عمر دولت باقی مانده باشد.
خبر کوتاه بود و بدون هیچ توضیح اضافهای؛ «محمدحسین صفارهرندی توسط رئیسجمهور از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عزل و محمد علی خواجه پیری مدیر مرکز فعالیتهای قرآنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان سرپرست این وزارتخانه انتخاب شد.»
برای اندازهگیری شدت غیرمترقبه بودن حکم صادره از سوی رئیسجمهور همین بس که ساعتی پس از بالا آمدن این خبر در خبرگزاریها «پرویز کرمی» مدیر کل دفتر وزارتی وزیر ارشاد در گفت وگو با خبرنگار «خبر»، از کم و کیف این حکم کاملاً اظهار بیاطلاعی کرد و اظهار داشت که خودش هم خبر را در سایتها دیده است.
هی صبر و هی تحمل
وجود اختلاف بین محمود احمدینژاد و وزیر ارشاد منتخبش در دولت نهم چیزی نبود که در چهار سال گذشته از نظرها پنهان بماند. البته احمدینژاد آنقدر باهوش بود که مستقیماً و در رسانهها وارد جدل با وزیر خود نشود. نتیجه اینکه جواد شمقدری مشاور هنری رئیس دولت این وظیفه خطیر را بر عهده گرفت. شمقدری در طول چهار سال گذشته هیچ فرصتی را برای انتقاد از سیاستهای فرهنگی وزارت ارشاد و شخص وزیر از دست نداد و از هر موقعیتی برای قدرت نمایی در برابر صفار بهره برد.
اخذ مجوز شرکت فیلم «درباره الی» در جشنواره فیلم فجر از شخص رئیسجمهور علیرغم مخالفت قاطع صفار با حضور این فیلم در جشنواره آخرین نمونه از قدرتنمایی جناب مشاور در برابر وزیر معزول ارشاد بود. شمقدری در برنامهای تلویزیونی ضمن تکرار انتقادات همیشگی خود به تیم فرهنگی کابینه برای اولین بار و به شکل مستقیم از اختلاف بین رئیسجمهور و وزیر ارشاد کابینه پرده برداشت و آن را به اختلاف بین زن و شوهری تشبیه کرد که مجبور به تحمل یکدیگر هستند.
روشنبینان همان زمان نیز میدانستند که این دعوا فراتر از اختلاف بین وزیر و مشاور است؛ در واقع داستان اصلی بین صفار و احمدینژاد در جریان بود و بیربط نیست اگر ادعا کنیم در این دعوا جناب مشاور پاسهای رئیسجمهور را آبشار میزد.
اوج این اختلاف و تضاد افکار را مخاطبان مناظرههای پرمخاطب پیش از انتخابات ریاست جمهوری بر صفحه تلویزیون شاهد بودند؛ آن جا که رئیس دولت نهم بر خلاف رویه معمول خود در رد انتقادهای وارده، به کم و کاستهای چهار سال گذشته، کمبودهای دولت در ایستگاه فرهنگ را دربست پذیرفت و عنوان کرد خود نیز به عنوان رئیس دولت از عملکرد تیم فرهنگی کابینه رضایت ندارد.
خبر برکناری صفار هرندی در روزهای پایانی دولت نهم عجیب بود اما نه آنقدر غیر قابل پیشبینی که موجب باز ماندن دهان مخاطبان شود. رئیسجمهوری که آمار تغییرات در رأس کابینهاش از انگشتان دو دست فراتر رفته است، این روزها برای حیرتزده کردن عوام و خواص کاری سختتر نسبت به دو سه سال گذشته پیش رو دارد. این وضعیت برای وزیر ارشاد سابق هم عیناً صادق است.
صفار باید روزی را به خاطر بیاورد که در برنامهای زنده و تلویزیونی داود دانشجعفری ضمن ستایش از رئیس دولت و برشمردن فضایل و سجایای اخلاقی و حرفهای محمود احمدینژاد مهمترین و در عین حال شاخصترین ویژگی رئیس دولت را «غیر قابل پیشبینی» بودن او عنوان کرده بود. امروز مطمئناً جناب وزیر معزول، کمتر از همه آنهایی که ناباورانه با خبر عزل او از وزارت مواجه شدند دچار حیرت و تعجب شده است چه آنکه خود بیش و پیش از دیگران به مهمترین شاخص و مؤلفه رفتاری رئیس سابقش پی برده بود.
وزیر بد شانس
اگر محمدحسین صفار هرندی را یکی از بدشانسترین وزرای کابینه نهم بنامیم سخنی به گزاف نگفتهایم. نکته شاخص در خصوص صفار این بود که او مستقیماً از روزنامه کیهان پا به درب خانه دولت گذاشته بود. تجربه معاونت مدیر مسئولی و سردبیری وزیر ارشاد در یک جریده طبیعتاً در شرایط نرمال باید موجب دلگرمی اهالی فرهنگ و علیالخصوص اصحاب رسانه را فراهم بیاورد اما حساب جدای کیهان از دیگر جراید موجب شد این انتخاب بیش از آنکه به دلگرمی اصحاب فرهنگ بیانجامد موجب دلمشغولی آنان شود.
بودند کسانی که با معرفی صفار هرندی از سوی رئیسجمهور برای تصدی کرسی وزارت ارشاد در اظهاراتی جسته و گریخته این انتخاب را فاقد مناسبت با حوائج اهالی فرهنگ خواندند و وزیر معرفی شده را به دلیل سوابقش در نهادهای امنیتی و نظامی بیشتر مناسب بر تن کردن ردای وزارت دفاع و حتی اطلاعات دانستند تا ارشاد.
همین تفکر که در اصل ریشه در سابقه ذهنی فرهنگیان و اهالی هنر از خط مشی و رویکردهای روزنامه کیهان داشت باعث شد در آغازین ماههای تصدی این وزارتخانه از سوی صفار تمام حرکات و رفتار وزارتخانه و زیرمجموعههایش به دقت از سوی اهالی فرهنگ رصد شود. اما عجبا که دوره وزارت چهار ساله صفار نه به آن شدت که این طرفیها از آن میترسیدند به انسداد انجامید و نه آنطور که آن طرفیها انتظار داشتند و میخواستند به پالایش و تصفیه فرهنگی ختم شد. این دوره دست بالا نمایشگر یک حد میانه بود که هیچکس را راضی نکرد و وزیری که از هر دو طرف ماجرا لطمه خورد، ماحصل این چهار سال وزارت بود.
پایانی تراژیک برای یک وزیر
هیچکس اظهار نظر صفار درباره احتمال پنجاه درصدی حضورش در کابینه را باور نکرد. تقریباً همه میدانستند که وزیر و رئیس در آخرین روز کاری دولت نهم و هنگام وداع، اشکی نثار یکدیگر نخواهند کرد اما هیچکس حدس نمیزد این جدایی محتمل به این اندازه تراژیک رقم بخورد.
احمدینژاد با انتخاب اسفندیار رحیم مشایی به معاون اولی خود در دولت دهم ریسک بزرگی کرد. حتی مرغان آسمان هم میدانستند که اکثر قریب به اتفاق حامیان رئیسجمهور دل خوشی از رئیس سازمان میراث فرهنگی دولت نهم ندارند و ارتقای او به سطحی بالاتر از ریاست یک سازمان دارای مسئولیت محدود را تحمل نخواهند کرد.
اصولگرایان حامی دولت به انحای مختلف به این انتخاب تاختند و با تهدید و تشویق، عزل رحیم مشایی را طلب کردند. دامنه اعتراضات حتی به جلسات کابینه هم کشیده شد. در میان وزرای معترض صفار هرندی یکی از کسانی بود که به فریاد درآمد و در جلسه هیأت دولت علناً به انتقاد از رئیسجمهور و انتخابش پرداخت.
او خواستار تجدید نظر احمدینژاد در خصوص انتخاب معاون اولش شد. نتیجه این اعتراض بیتفاوتی رئیس دولت و ترک جلسه از سوی وزرای معترض بود. البته عاقبت داستان از ابتدا مشخص بود. احمدینژاد ریسک کرد و باخت. انتشار نامه مقام معظم رهبری خطاب به رئیس دولت نهم و انذار و تبشیر او در خصوص انتخابی که کرده است موجب شد رحیم مشایی خود دست به کار شده و نامه استعفایش را بنویسد.
احمدینژاد استعفای معاون اولش را پذیرفت اما حرکت وزرای معترض را از یاد نبرد. صفار هرندی فقط چند روز مانده به پایان کار دولت نهم از کار برکنار شد تا بیش از پیش به یاد داشته باشد که با یک رئیسجمهور غیرقابل پیشبینی طرف است. صفار رفت و صندلی را برای چند روز باقی مانده به یکی از زیر دستانش سپرد. محمدعلی خواجه پیری امروز سرپرست وزارت ارشاد است و فردا شاید وزیر ارشاد دولت دهم. هنوز برای گمانهزنی و فهمیدن این نکته که انتخاب او از سر ناچاری بوده است یا از روی سیاست، زود است. صفار تازه چند ساعتی است که ساختمان بهارستان را ترک کرده است.
نظر شما