اگر به کنایههای نااومی کلاین هم در کتاب مورد اشاره توجه داشته باشیم، ترامپ را میتوان آمیزهای از نژادپرستی، ماتریالیسم و نظامیگری دانست.
نااومی کلاین نویسنده کتاب «نهگفتن کافی نیست»
درست است که قانون «مهربان نباشید، درنده باشید» را میشد بهعنوان یک اصل در زندگی و سیاست آمریکاییِ پیش از رئیسجمهوری ترامپ هم مشاهده کرد، اما آمریکای پس از او، با نسل پیشین آمریکاییها تفاوت دارد؛ مثلا در سالهای پس از ترامپ، ادعای قالبشده به نسل پیش یعنی اینکه سرمایهداری میخواهد بهترین دنیای ممکن را به وجود آورد، کاملا از نظر غایب است. به تعبیر کلاین، این (حکومت ترامپی)، یکسیستم است که چند برنده بزرگ انگشتشمار و گلههایی از بازندگان را تولید میکند، پس بهتر است به هر جان کندنی که شده در تیم برندگان قرار بگیرید. این گفتمانی است که شوهای تلویزیونی مانند اپرنتیس که مورد تائید و حمایت ترامپ هستند، بهطور مرتب تبلیغ و ترویج میکنند و به اینترتیب مردم آمریکا ( و البته مردم جهان) را به گروههای بازنده و برنده تقسیم میکنند. همینگفتمان را میشود در کتابهایی هم که ترامپ درباره معاملات ملکی نوشته، مشاهده کرد. شعار محوریاش هم این بوده که «شما هم میتوانید دونالد ترامپ باشید!» البته شاید مثل ترامپ بودن خیلی سخت باشد چون آدم باید انسانیت خود را فروخته و قواعد کاپیتالیستی و سرمایهداری را بر خود حاکم کند.
نااومی کلاین همچنین شرایط پیش از ریاستجمهوری ترامپ را اینگونه ترسیم میکند که پیش از سرخوردگی ناشی از انتخاب ترامپ، انسانهای معمولی داشتند به پا میخاستند تا با نابرابریهای ناشی از سرمایهداری آمریکایی مبارزه کنند و کمکم هم داشتند موفق میشدند. کلاین میگوید «پیشاپیش، پیش از ترامپ، فرهنگی داشتهایم که هم با انسانها و هم با سیارهمان بیشتر به مثابه زباله برخورد میکرده است.» پس میبینیم که آمریکا با ترامپ یا بیترامپ، همان آمریکاست؛ استعمارگر و کاپیتالیست. ولی ترامپ، مولفههایی دارد که باعث تقسیمبندی بررسیها به قبل و بعد از او میشود. گذشته اینشخصیت و جریان که نااومی کلاین در پی بررسیاش بوده، پر است از مسائل اقتصادی، پولی و ثروتاندوزی سرسامآور.
کتاب «نهگفتن کافی نیست» نااومی کلاین که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد
یکی از حرفهای مهم نااومی کلاین در بحث شناخت جریان ترامپیسم، در مقدمه کتاب «نه گفتن کافی نیست» آمده که موید دو سخنرانی آلن بدیو در دانشگاههای آمریکاست که به آنها پرداختیم. کلاین میگوید ترامپ تبلور اینباور است که پول و قدرت، اجازه تحمیل اراده فرد یا جریان را بر دیگران صادر میکند؛ «چه اینحق با چنگاندازی علنی به اندام زنان بیان شود چه با چنگاندازی به منابع محدود سیارهای که در نقطه اوج گرمایش اسفبار خود است.» کلاین، ترامپ را محصول فرهنگ کسب و کاری میداند که از «دیسراپتر»ها بت میسازد؛ همآنانی که با نادیده گرفتن وقیحانه قوانین و استانداردهای نظارتی ثروت میاندوزند. اما اینپژوهشگر آمریکایی معتقد است ترامپ بیش از همه مظهر ایدئولوژی بازار آزاد است؛ همان پروژه ایدئولوژیکی که هنوز هم ادامه دارد و هم احزاب میانهرو هم محافظهکاران قبولش دارند. و این یعنی همان حرف آلن بدیو که در آمریکا چه هیلاری کلینتون سر کار باشد چه ترامپ، تفاوت زیادی نمیکند چون اصل سیاستهای کاپیتالیستی از جایی دیگر آب میخورند نه از افرادی مثل ترامپ یا کلینتون که در هرصورت در خدمت آرمان کاپیتالیستی آمریکا هستند.
کلاین در جایی از کتاب که مربوط به دیدگاه حاکمیتی و سلطهجویانه ترامپ و اطرافیانش نسبت به دیگر انسانهاست، میگوید اطراف او را مردانی احاطه کردهاند که متهم به ضرب و شتم، آزار و اذیت یا سوءاستفاده جنسی از زنان بودهاند و اضافه میکند که خود ترامپ هم دست کمی از این افراد ندارد.اما اگر نگاه عمومی خود را کمی خصوصیتر کنیم و به خود شخصیت ترامپ بپردازیم، نگاه ضدزن ترامپ را در نوشتهها و تاملات نااومی کلاین، پررنگ و مهم خواهیم یافت. ترامپ همانطور که همه میدانند نگاهی ابزاری به زن دارد و مطابق با همان کنایههایی که نااومی کلاین، چندبار در کتابش آورده، اندام تناسلی و جنسی زنان را بهطور کامل در خدمت امراض و اغراض خود و افرادی مثل خودش میخواهد. با اینحال بد نیست به اینواقعیت توجه کنیم که یکی از سیاستهای تبلیغاتی او در جذب آرا برای ریاستجمهوری آمریکا، مربوط به زنان سفیدپوست بود که ترامپ با تزریق هراس و وحشت، سعی کرد به آنها ایندروغ را القا کند که در هرحالی در خیابانهای آمریکا در آستانه تهدیداتی هستند که از طرف سیاهپوستان یا مهاجران آمریکای لاتین به سمتشان روانه میشود. از طرف دیگر هم ترامپ در صنعت هرزهنگاری و سوءاستفاده از زنان (چه سفیدپوست باشند چه سیاهپوست) سهامدار است و اینرفتار دوگانه را میتوان با نظریهای کلاین در فرازهای دیگر کتابش درباره دروغگوییهای ترامپ دارد و به آن خواهیم پرداخت، تطابق داد. به هرحال کلاین در جایی از کتاب که مربوط به دیدگاه حاکمیتی و سلطهجویانه ترامپ و اطرافیانش نسبت به دیگر انسانهاست، میگوید اطراف او را مردانی احاطه کردهاند که متهم به ضرب و شتم، آزار و اذیت یا سوءاستفاده جنسی از زنان بودهاند و اضافه میکند که خود ترامپ هم دست کمی از این افراد ندارد. او ضمن اینکه از افرادی مثل استیو بنن، اندرو پازدر، بیل ارایلی یا راجر آیلز نام میبرد، از این عبارت استفاده میکند: «اینفهرست بدون نام بردن از خودت ترامپ ناقص است.» (صفحه ۱۳۹) و جالب است همه زنانی که از این افراد شکایت کردهاند، پس از مدتی اظهار پشیمانی کرده و شکایتشان را پس گرفتهاند. کمی پیشتر اینسوال را مطرح کردیم که چرا ترامپ با وجود همه اتهامات و رسواییها، از چرخه قدرت کاپیتالیستی کنار گذاشته نمیشود. شاید حالا در اینفراز از مطلب جایش باشد که پاسخ کاملتری به سوال مطروحه بدهیم. اینپاسخ هم دربرگیرنده اینتوضیح است که برند ترامپ و روحیه خودرئیسپنداریاش باعث میشود که به قول کلاین، «اتهامات هرچه که باشد، به دیواری از انکار و حاشای مردان قدرتمندی بر میخورد که مردان قدرتمند دیگر را ضمانت میکنند، و به دنیا پیام میفرستند که نباید حرف زنها را باور کرد.» (همانصفحه) اینتوضیح کلاین، مخاطب اینجملات را به یاد گروههای مافیایی آمریکایی میاندازد که هر اتفاقی میافتاد، در برابر قانون و نیروی پلیس، پشت یکدیگر را خالی نمیکردند.
همانطور که اشاره کردیم، دلخوریهای نژادی و جنسی یکی از اهرمهای تاثیرگذار بهرهبرداری سیاسی ترامپ در رئیسجمهورشدنش بودند که البته به قول نااومی کلاین، مقولههای تازهای در آمریکا نیستند. پس توجه داریم که دلخوریهای نژادی و جنسی، پدیدههایی نیستند که تنها چندسال پیش از قدرتگرفتن ترامپ در آمریکا متولد شده باشند. اینمسائل وجود داشتهاند. اما موجسواری مثل ترامپ و گروهش از آنها اکثر بهرهبرداری را کردهاند.
۲۴۱۲۴۱
نظر شما