بخشی از مصاحبه را می خوانید:
بهعنوان یک نماینده مجلس که تجربه سه دوره حضور در انتخابات را داشتید، چه ارزیابی از آنچه در این انتخابات گذشت دارید؟ این انتخابات را چطور تحلیل میکنید؟
در مجموع اتفاق خوبی نیفتاد. چه نگرش و روش شورای نگهبان در بررسی صلاحیتهای نامزدها را در نظر بگیریم و چه میزان مشارکت مردم، این واقعاً اتفاق مورد انتظار در این شرایط سخت کشور نبود. اما مهم این است که قبول کنیم باید آسیبشناسی و نقاط ضعف را برطرف کنیم که دوباره این اتفاق رخ ندهد. این اتفاقی که رخ داد و اینکه مشارکت پایین بود و بعد از انقلاب با چنین مشارکتی روبهرو نبودیم، علتهای مختلفی دارد. اینکه این اتفاق را گردن ویروس کرونا بیندازیم یا بهدلیل ضعف مجلس و دولت بدانیم، اینها دلایل قابل قبولی نیست آنچنان که برخی رسانههای اصولگرا چنین تحلیلهایی ارائه کردهاند.
هر کدام از اینها جواب خودش را دارد. بحث ویروس کرونا اگر تأثیری هم داشته بسیار کم بوده و قابل اعتنا نیست. اگر بگویند ضعف عملکرد دولت بوده که ماجرا برعکس است. یعنی اگر مردم دولتی را ضعیف بدانند و به فرایند انتخابات هم امید داشته باشند اتفاقاً انگیزه بیشتری پیدا میکنند که از طریق رأی دادن بیایند مجلس قویتری تشکیل دهند تا دولت را به حرکت وادارد. این امر سبب مشارکت بیشتر میشود. مسأله ضعف مجلس هم یک دروغ بزرگ است، به این دلیل که در واقع دستهای مجلس دهم بسته بود. شما ببینید در طول این چهار سال، مجلس کجا میتوانست درباره یک مسأله مهم کشور تصمیم بگیرد. ما مثلاً بعد از قضیه تصمیم شورای سران سه قوه درباره بنزین میخواستیم در مجلس تصمیمی بگیریم یا بعد خواستیم به خاطر حوادث آبان ماه وزیر کشور را استیضاح کنیم، که به خاطر فشارهای خارج از مجلس میسر نشد. در خیلی موارد دیگر همین اتفاق افتاد. در واقع اول دست مجلس را بستند و بعد شروع کردند به تحقیر مجلس و تلقین کردند که این مجلس ناتوان است. این یک دروغ بزرگ است. دروغ دیگرشان این بوده که میگویند این مجلس، مجلس اصلاحطلبان است در حالی که این مجلس، مجلس اصولگرایان است و اکثریت اصولگرا دارد. اساساً با روش شورای نگهبان هیچوقت این اتفاق در جمهوری اسلامی نمیافتد که یک مجلس با اکثریت اصلاحطلب روی کار بیاید. مجلس ششم البته یک استثنا بود. بنابراین اینکه میگویند مجلس ضعیف بوده اولاً این مجلس ضعیف نبوده و ثانیاً اگر هم ضعفی بوده عوامل خارج از مجلس باعث آن شدهاند و تبلیغات گسترده در طول چهار سال گذشته علیه این مجلس، نهاد مجلس را در چشم مردم ضعیف جلوه داده است.
الان با این وضعیتی که شما میگویید باید چه کرد و تکلیف چیست؟ به هر حال بخشی از جامعه هم در انتخابات شرکت نکردند، باید به نظر شما برای این قسمت از جامعه چه کرد؟
باید علل این اتفاق را بررسی کنیم که در آینده دیگر تکرار نشود. مثلاً اتفاقات آبان ماه به نظر من در کم بودن مشارکت انتخاباتی تأثیر داشته است. البته هیچوقت درصد مشارکت انتخاباتی در هیچ کشوری صددرصد نمیشود. اما در کشور ما مشارکت بالای 60 درصد طبیعی بوده. مثلاً در دوره قبل مشارکت 62 درصد بود یا سال 88 مشارکت بالای 80 درصد داشتیم ولی این عدد 42 درصد عدد پایینی است.
مخصوصاً باید توجه داشته باشیم که مشارکت در کلانشهرها به طور قابل توجه پایین بوده است. مشارکت در شهر تهران 18 درصد بوده که نگرانکننده است. در واقع مردم یک پیامی دادند به مجموعه نهادها و مسئولان که باید این پیام را دریافت کنند و ببینند چه نقایصی در کارشان وجود دارد، آن را برطرف کنند.
دلیل دیگر، حادثه هواپیما و رفتار غیردلسوزانه در حادثه جانباختگان کرمان بود. یک دلیل دیگر هم به نظر من این بود که برخی مسئولان ما بابت تشییع باشکوه پیکر سردار سلیمانی دچار توهم شدند و فکر کردند این جمعیت انبوه به معنی تأیید سیاستهای داخلی و خارجی آنهاست؛ در حالی که چنین چیزی نبود و مسأله، شکسته شدن غرور ملی بود و مردم از این بابت ناراحت بودند که یک فرمانده ارشد آنها را امریکا در خاک کشور همسایه ترور کرده و دیدیم که موافق و مخالف نظام، همه وارد شدند.
عامل دیگر در کاهش مشارکت مردم، روش بحث برانگیز شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدها بود. در این دوره یک رویه در شورای نگهبان برجستهتر بود و آن رد صلاحیت بابت اظهارنظر بود. در گذشته هم از این کارها میکردند اما در این دوره خیلی شدید بود، یعنی آشکارا میگفتند شما باید این را میگفتید و آن را نمیگفتید. این رویه کاملاً مخالف آزادی بیان بود. این هم یک پدیده نامبارکی بود که متأسفانه این بار شدت پیدا کرده بود.
دلیل دیگر، ناعادلانه بودن رقابت بود که بهدنبال رفتار شورای نگهبان ایجاد شد. یک طرف از چند ماه پیش با خیال آسوده مشغول برنامهریزی بود و طرف دیگر تا دو روز مانده به انتخابات هنوز نمیدانست که چه نامزدهایی از آن تأیید صلاحیت شدهاند و فهرست خود را چگونه ببندد. این اصلاً یک رقابت عادلانه نیست. مثل یک مسابقه دو سرعت است که افراد سریع را با دست نگه دارند برای اینکه ضعیفها جلو بیفتند. و این اتفاقی که افتاد به ضرر کشور بود. البته من خودم به این اتفاقی که رخ داد خوشبین هستم. به خاطر اینکه وقتی که کار دست دوستان به قول خودشان انقلابی میافتد و اداره کشور را به دست میگیرند باعث میشود که خودشان به برجام برگردند، خودشان مشکل اف ای تی اف را حل کنند، خودشان سیاست خارجی را اصلاح کنند، رابطه با عربستان را برقرار کنند، حتی رابطه خوب با اروپا را در پیش خواهند گرفت.
اینها در دل خودشان میدانند که کشور نمیتواند رابطه خود با دنیا را قطع کند ولی میخواهند این اتفاق یعنی بهبود روابط به وسیله خودشان رخ دهد نه به وسیله رقیبشان یا دولت آقای روحانی. من معتقدم با روی کار آمدن یک چنین مجلس یکدستی که بعد از آن هم احتمالاً یک دولت یکدست همراه به وجود خواهد آمد بسیاری از این مشکلات که عامل آن هم بیشتر خودشان بودهاند رفع خواهد شد. لذا این اتفاق را مبارک میدانم. چون مشکل دوستان ما این است که چرا قدرت در دست ما نیست؟ و وقتی که قدرت را به دست بگیرند و ببینند با روشهایی مثل برهم زدن برجام و کارشکنی در مورد FATF نمیتوان کشور را اداره کرد خودشان مشکلات را حل میکنند. در واقع مشکل، جنگ قدرت است.
یعنی شما معتقد هستید ترکیب جدیدی که در مجلس شکل گرفته است، به رفع مشکلات فعلی در کشور خواهد انجامید؟ اما این مجلس قرار است یک سال و نیم با دولت روحانی کار کند که در واقع رقیب آنان محسوب میشود....
در این یک سال و اندی اگر مجلس جدید بخواهد اقدام احساسی در مورد دولت انجام دهد رهبری مانع میشود. اینکه مجلس و دولت یکدست شوند و به قول خودشان انقلابی باشند به نفع کشور است چون مسئول اداره کشور خواهند بود و به این نقطه میرسند که با این سیاستها نمیشود کشور را اداره کرد. دنبال احیای برجام، حل مشکل اف ای تی اف و اصلاح سیاست خارجی خواهند رفت.
ما مجلس نهم را داشتیم. حتی قبل از آن مجالس هشتم و هفتم هم تقریباً یکدست بودهاند. حتی با دولت وقت هم یکدست بودند اما این اتفاقاتی که شما پیشبینی میکنید، رخ نداده بود. اگر هم به تعامل با دنیا میرسیدند، زمان و انرژی و هزینه زیادی میبرد. آیا فکر میکنید این تصمیم اگر بخواهد در دوره جدید مجلس گرفته شود، سریعتر اتفاق میافتد؟
امروز شرایط متفاوت است. ما هیچگاه این مقدار تحت فشار نبودهایم. در اواخر دولت احمدینژاد مجلس با دولت درافتاده بود و با هم متحد نبودند. خود احمدینژاد هم آدم خاصی بود و قابل پیشبینی نبود. این گروه سیاسی نیاز به کیسه بوکسی دارند بهنام دولت آقای روحانی که بتوانند حمله کنند. شما هم دیدید وقتی که صحبت از استعفای آقای روحانی میشد اینها خیلی نگران میشدند چون دیگر کیسه بوکس آنان از بین میرفت. ولی الان که وارد قدرت شدند و مخصوصاً اگر دولت را هم به دست بگیرند با تجربهای که سران آنها پیدا کردهاند میفهمند که راه نجات کشور اصلاح سیاست خارجی، زنده کردن برجام و حل مشکل اف ای تی اف و در صورت لزوم برقراری رابطه با امریکا است.
آقای دکتر، اگر شما این اعتقاد را داشتید چرا از این جریان در انتخابات حمایت نکردید؟
برای اینکه این جریان مضرات دیگری دارد که در مجموع به ضرر کشور است. مثلاً اکثر آنها اصلاً اعتقادی به آزادی بیان و حقوق شهروندی ندارند. مثلاً اگر یک نفر منتقد در زندان کشته شود پیگیری نمیکنند. از طرفی انتخابات باید آزاد و رقابتی باشد. اگر بود، اینها رأی نمیآوردند اما حالا که این افراد رأی آوردهاند و تا بیرون بودند دائم تخریب می کردند، ورودشان به مجلس و مخصوصاً اگر دولت آینده را هم به دست بگیرند باعث میشود معتدل شوند. وقتی خود را مواجه با اداره کشور ببینند از رفتار تند و افراطی خود دست برمیدارند.
کسانی که نتوانستند در این انتخابات در میدان رقابت حضور داشته باشند، مانند اصلاحطلبان و معتدلین و شخص شما، در ادامه راه باید چه برنامهای داشته باشند؟
باید به آگاهیبخشی خود ادامه دهند. مردم را آگاه کنند، شیطنتهایی را که در پشت پرده از سوی برخی نهادها انجام میشود به مردم توضیح دهند، دنبال تشکیل احزاب قوی باشند. مهمتر از همه اینکه بهدنبال حل مشکل نظارت استصوابی باشند. یادم است که رهبر انقلاب در آستانه مجلس چهارم که بحث نظارت استصوابی پیش آمده بود، گفتند که بله این یک موضوع قابل بحث است. حالا فعلاً در آستانه انتخابات هستیم، اما بعد از برگزاری انتخابات در این مورد بحث کنید. البته هیچوقت در این مورد بحث نشد و نظارت استصوابی بهعنوان یک امر مسلّم تلقی شد. من راجع به خودم نمیخواهم صحبت کنم ولی فردی مانند آقای جعفرزاده نماینده رشت، جانباز 70 درصد قطع نخاعی است که خودش هم نمیداند به چه دلیل رد صلاحیت شده است. احتمالاً به خاطر نطقی است که گفت تا کی فتنه فتنه میکنید. یا آقای رحیمی نماینده تهران. این بنده خدا از 15 سالگی به جبهه رفته است. اسیر شده، یک پای خود را از دست داده، آدم معتدلی هم هست. یک جمله حرف تندی که بگوییم نظام آسیب ببیند هم نزده است. چرا چنین فردی را رد میکنند؟ این مشکلات باید حل شود. باید با مقام رهبری صحبت شود. ممکن است که دستوراتی از سوی ایشان صادر شود. بالاخره باید تلاش کرد.
17302
در مجموع اتفاق خوبی نیفتاد. چه نگرش و روش شورای نگهبان در بررسی صلاحیتهای نامزدها را در نظر بگیریم و چه میزان مشارکت مردم، این واقعاً اتفاق مورد انتظار در این شرایط سخت کشور نبود. اما مهم این است که قبول کنیم باید آسیبشناسی و نقاط ضعف را برطرف کنیم که دوباره این اتفاق رخ ندهد. این اتفاقی که رخ داد و اینکه مشارکت پایین بود و بعد از انقلاب با چنین مشارکتی روبهرو نبودیم، علتهای مختلفی دارد. اینکه این اتفاق را گردن ویروس کرونا بیندازیم یا بهدلیل ضعف مجلس و دولت بدانیم، اینها دلایل قابل قبولی نیست آنچنان که برخی رسانههای اصولگرا چنین تحلیلهایی ارائه کردهاند.
هر کدام از اینها جواب خودش را دارد. بحث ویروس کرونا اگر تأثیری هم داشته بسیار کم بوده و قابل اعتنا نیست. اگر بگویند ضعف عملکرد دولت بوده که ماجرا برعکس است. یعنی اگر مردم دولتی را ضعیف بدانند و به فرایند انتخابات هم امید داشته باشند اتفاقاً انگیزه بیشتری پیدا میکنند که از طریق رأی دادن بیایند مجلس قویتری تشکیل دهند تا دولت را به حرکت وادارد. این امر سبب مشارکت بیشتر میشود. مسأله ضعف مجلس هم یک دروغ بزرگ است، به این دلیل که در واقع دستهای مجلس دهم بسته بود. شما ببینید در طول این چهار سال، مجلس کجا میتوانست درباره یک مسأله مهم کشور تصمیم بگیرد. ما مثلاً بعد از قضیه تصمیم شورای سران سه قوه درباره بنزین میخواستیم در مجلس تصمیمی بگیریم یا بعد خواستیم به خاطر حوادث آبان ماه وزیر کشور را استیضاح کنیم، که به خاطر فشارهای خارج از مجلس میسر نشد. در خیلی موارد دیگر همین اتفاق افتاد. در واقع اول دست مجلس را بستند و بعد شروع کردند به تحقیر مجلس و تلقین کردند که این مجلس ناتوان است. این یک دروغ بزرگ است. دروغ دیگرشان این بوده که میگویند این مجلس، مجلس اصلاحطلبان است در حالی که این مجلس، مجلس اصولگرایان است و اکثریت اصولگرا دارد. اساساً با روش شورای نگهبان هیچوقت این اتفاق در جمهوری اسلامی نمیافتد که یک مجلس با اکثریت اصلاحطلب روی کار بیاید. مجلس ششم البته یک استثنا بود. بنابراین اینکه میگویند مجلس ضعیف بوده اولاً این مجلس ضعیف نبوده و ثانیاً اگر هم ضعفی بوده عوامل خارج از مجلس باعث آن شدهاند و تبلیغات گسترده در طول چهار سال گذشته علیه این مجلس، نهاد مجلس را در چشم مردم ضعیف جلوه داده است.
الان با این وضعیتی که شما میگویید باید چه کرد و تکلیف چیست؟ به هر حال بخشی از جامعه هم در انتخابات شرکت نکردند، باید به نظر شما برای این قسمت از جامعه چه کرد؟
باید علل این اتفاق را بررسی کنیم که در آینده دیگر تکرار نشود. مثلاً اتفاقات آبان ماه به نظر من در کم بودن مشارکت انتخاباتی تأثیر داشته است. البته هیچوقت درصد مشارکت انتخاباتی در هیچ کشوری صددرصد نمیشود. اما در کشور ما مشارکت بالای 60 درصد طبیعی بوده. مثلاً در دوره قبل مشارکت 62 درصد بود یا سال 88 مشارکت بالای 80 درصد داشتیم ولی این عدد 42 درصد عدد پایینی است.
مخصوصاً باید توجه داشته باشیم که مشارکت در کلانشهرها به طور قابل توجه پایین بوده است. مشارکت در شهر تهران 18 درصد بوده که نگرانکننده است. در واقع مردم یک پیامی دادند به مجموعه نهادها و مسئولان که باید این پیام را دریافت کنند و ببینند چه نقایصی در کارشان وجود دارد، آن را برطرف کنند.
دلیل دیگر، حادثه هواپیما و رفتار غیردلسوزانه در حادثه جانباختگان کرمان بود. یک دلیل دیگر هم به نظر من این بود که برخی مسئولان ما بابت تشییع باشکوه پیکر سردار سلیمانی دچار توهم شدند و فکر کردند این جمعیت انبوه به معنی تأیید سیاستهای داخلی و خارجی آنهاست؛ در حالی که چنین چیزی نبود و مسأله، شکسته شدن غرور ملی بود و مردم از این بابت ناراحت بودند که یک فرمانده ارشد آنها را امریکا در خاک کشور همسایه ترور کرده و دیدیم که موافق و مخالف نظام، همه وارد شدند.
عامل دیگر در کاهش مشارکت مردم، روش بحث برانگیز شورای نگهبان در بررسی صلاحیت نامزدها بود. در این دوره یک رویه در شورای نگهبان برجستهتر بود و آن رد صلاحیت بابت اظهارنظر بود. در گذشته هم از این کارها میکردند اما در این دوره خیلی شدید بود، یعنی آشکارا میگفتند شما باید این را میگفتید و آن را نمیگفتید. این رویه کاملاً مخالف آزادی بیان بود. این هم یک پدیده نامبارکی بود که متأسفانه این بار شدت پیدا کرده بود.
دلیل دیگر، ناعادلانه بودن رقابت بود که بهدنبال رفتار شورای نگهبان ایجاد شد. یک طرف از چند ماه پیش با خیال آسوده مشغول برنامهریزی بود و طرف دیگر تا دو روز مانده به انتخابات هنوز نمیدانست که چه نامزدهایی از آن تأیید صلاحیت شدهاند و فهرست خود را چگونه ببندد. این اصلاً یک رقابت عادلانه نیست. مثل یک مسابقه دو سرعت است که افراد سریع را با دست نگه دارند برای اینکه ضعیفها جلو بیفتند. و این اتفاقی که افتاد به ضرر کشور بود. البته من خودم به این اتفاقی که رخ داد خوشبین هستم. به خاطر اینکه وقتی که کار دست دوستان به قول خودشان انقلابی میافتد و اداره کشور را به دست میگیرند باعث میشود که خودشان به برجام برگردند، خودشان مشکل اف ای تی اف را حل کنند، خودشان سیاست خارجی را اصلاح کنند، رابطه با عربستان را برقرار کنند، حتی رابطه خوب با اروپا را در پیش خواهند گرفت.
اینها در دل خودشان میدانند که کشور نمیتواند رابطه خود با دنیا را قطع کند ولی میخواهند این اتفاق یعنی بهبود روابط به وسیله خودشان رخ دهد نه به وسیله رقیبشان یا دولت آقای روحانی. من معتقدم با روی کار آمدن یک چنین مجلس یکدستی که بعد از آن هم احتمالاً یک دولت یکدست همراه به وجود خواهد آمد بسیاری از این مشکلات که عامل آن هم بیشتر خودشان بودهاند رفع خواهد شد. لذا این اتفاق را مبارک میدانم. چون مشکل دوستان ما این است که چرا قدرت در دست ما نیست؟ و وقتی که قدرت را به دست بگیرند و ببینند با روشهایی مثل برهم زدن برجام و کارشکنی در مورد FATF نمیتوان کشور را اداره کرد خودشان مشکلات را حل میکنند. در واقع مشکل، جنگ قدرت است.
یعنی شما معتقد هستید ترکیب جدیدی که در مجلس شکل گرفته است، به رفع مشکلات فعلی در کشور خواهد انجامید؟ اما این مجلس قرار است یک سال و نیم با دولت روحانی کار کند که در واقع رقیب آنان محسوب میشود....
در این یک سال و اندی اگر مجلس جدید بخواهد اقدام احساسی در مورد دولت انجام دهد رهبری مانع میشود. اینکه مجلس و دولت یکدست شوند و به قول خودشان انقلابی باشند به نفع کشور است چون مسئول اداره کشور خواهند بود و به این نقطه میرسند که با این سیاستها نمیشود کشور را اداره کرد. دنبال احیای برجام، حل مشکل اف ای تی اف و اصلاح سیاست خارجی خواهند رفت.
ما مجلس نهم را داشتیم. حتی قبل از آن مجالس هشتم و هفتم هم تقریباً یکدست بودهاند. حتی با دولت وقت هم یکدست بودند اما این اتفاقاتی که شما پیشبینی میکنید، رخ نداده بود. اگر هم به تعامل با دنیا میرسیدند، زمان و انرژی و هزینه زیادی میبرد. آیا فکر میکنید این تصمیم اگر بخواهد در دوره جدید مجلس گرفته شود، سریعتر اتفاق میافتد؟
امروز شرایط متفاوت است. ما هیچگاه این مقدار تحت فشار نبودهایم. در اواخر دولت احمدینژاد مجلس با دولت درافتاده بود و با هم متحد نبودند. خود احمدینژاد هم آدم خاصی بود و قابل پیشبینی نبود. این گروه سیاسی نیاز به کیسه بوکسی دارند بهنام دولت آقای روحانی که بتوانند حمله کنند. شما هم دیدید وقتی که صحبت از استعفای آقای روحانی میشد اینها خیلی نگران میشدند چون دیگر کیسه بوکس آنان از بین میرفت. ولی الان که وارد قدرت شدند و مخصوصاً اگر دولت را هم به دست بگیرند با تجربهای که سران آنها پیدا کردهاند میفهمند که راه نجات کشور اصلاح سیاست خارجی، زنده کردن برجام و حل مشکل اف ای تی اف و در صورت لزوم برقراری رابطه با امریکا است.
آقای دکتر، اگر شما این اعتقاد را داشتید چرا از این جریان در انتخابات حمایت نکردید؟
برای اینکه این جریان مضرات دیگری دارد که در مجموع به ضرر کشور است. مثلاً اکثر آنها اصلاً اعتقادی به آزادی بیان و حقوق شهروندی ندارند. مثلاً اگر یک نفر منتقد در زندان کشته شود پیگیری نمیکنند. از طرفی انتخابات باید آزاد و رقابتی باشد. اگر بود، اینها رأی نمیآوردند اما حالا که این افراد رأی آوردهاند و تا بیرون بودند دائم تخریب می کردند، ورودشان به مجلس و مخصوصاً اگر دولت آینده را هم به دست بگیرند باعث میشود معتدل شوند. وقتی خود را مواجه با اداره کشور ببینند از رفتار تند و افراطی خود دست برمیدارند.
کسانی که نتوانستند در این انتخابات در میدان رقابت حضور داشته باشند، مانند اصلاحطلبان و معتدلین و شخص شما، در ادامه راه باید چه برنامهای داشته باشند؟
باید به آگاهیبخشی خود ادامه دهند. مردم را آگاه کنند، شیطنتهایی را که در پشت پرده از سوی برخی نهادها انجام میشود به مردم توضیح دهند، دنبال تشکیل احزاب قوی باشند. مهمتر از همه اینکه بهدنبال حل مشکل نظارت استصوابی باشند. یادم است که رهبر انقلاب در آستانه مجلس چهارم که بحث نظارت استصوابی پیش آمده بود، گفتند که بله این یک موضوع قابل بحث است. حالا فعلاً در آستانه انتخابات هستیم، اما بعد از برگزاری انتخابات در این مورد بحث کنید. البته هیچوقت در این مورد بحث نشد و نظارت استصوابی بهعنوان یک امر مسلّم تلقی شد. من راجع به خودم نمیخواهم صحبت کنم ولی فردی مانند آقای جعفرزاده نماینده رشت، جانباز 70 درصد قطع نخاعی است که خودش هم نمیداند به چه دلیل رد صلاحیت شده است. احتمالاً به خاطر نطقی است که گفت تا کی فتنه فتنه میکنید. یا آقای رحیمی نماینده تهران. این بنده خدا از 15 سالگی به جبهه رفته است. اسیر شده، یک پای خود را از دست داده، آدم معتدلی هم هست. یک جمله حرف تندی که بگوییم نظام آسیب ببیند هم نزده است. چرا چنین فردی را رد میکنند؟ این مشکلات باید حل شود. باید با مقام رهبری صحبت شود. ممکن است که دستوراتی از سوی ایشان صادر شود. بالاخره باید تلاش کرد.
17302
نظر شما