۴ نفر
۲۳ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۹
یک مرد و هزار ایده؛ ناگفته‌هایی از زندگی شیخ‌ علی اسلامی

مجله خیمه ناگفته‌هایی از زندگی و فعالیت‌های حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج‌شیخ‌علی اسلامی منتشر کرده است.

درست در همان روزهایی که ایران، سردار پرافتخار و بدون مرز خود، شهید حاج قاسم سلیمانی را از دست داد، شخصیتی دیگر نیز به آسمان‌ها عروج کرد که به حق می‌توان او را ناشر بدون مرز اهل بیت(ع) دانست؛ مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اسلامی، شخصیتی متواضع و بی‌ادعا بود که دامنه خدماتش، نه تنها ایران، بلکه جهان را در بر می‌گرفت. با حجت‌الاسلام والمسلمین میثم اسلامی، فرزند او، به گفت‌وگو نشستیم و درباره زندگی و زمانه پدر، سؤال کردیم. در ادامه، حاصل این گفت‌وگوی مجله خیمه را بخوانید.

متأسفانه شخصیتی را از دست دادیم که لااقل در اطراف خودم کسی را نمی‌بینم که بتواند جایگزین ایشان شود، شخصیتی که تمام همّ و غم خود را به ترویج فرهنگ اهل بیت(ع) اختصاص داده بود، صحبت درباره زندگی و فعالیت‌های مرحوم حاج شیخ علی اسلامی قرائتی، ساعت‌‌ها و بلکه روزها زمان لازم دارد اما اختصاراً در این مجال می‌توان نکاتی را عرض کرد. بعضی افراد فعالیت‌های گسترده با عمق کم انجام می‌دهند، بعضی هم فعالیت‌های کم اما با عمق زیاد؛ اما فعالیت‌های مرحوم اسلامی، هم گسترده و هم عمیق بود. ایشان در تیرماه 1320 در تهران متولد شد. پدر ایشان، مرحوم حاج شیخ عباسعلی آقای اسلامی، شخصیتی برجسته در تهران و مؤسس جامعه تعلیمات اسلامی بودند و در سراسر زندگی بابرکت خود، دغدغه ترویج معارف اهل بیت(ع) را داشتند. مادربزرگ ما، زنی آشنا با قرآن و حدیث و فرزند نجاری بودند که برخی از درهای حرم حضرت علی ابن موسی‌الرضا(ع) را ساخته بود. پدر ما در چنین خانواده‌ای متولد شد و رشد کرد. بعد از اینکه تحصیلات دوران دبیرستان ایشان به پایان رسید، مدتی را در حوزه‌های قم و مشهد سپری کرد اما سرانجام در سال 1343 به همراه پدر بزرگوارشان، عازم نجف اشرف شد و تحصیل علوم دینی را به طور متمرکز در آن شهر پیگیری کرد.

بازگشت شاگرد شهید صدر
پدر ما، در درس آیت‌الله‌العظمی خوئی و آیت‌الله شهید صدر شرکت می‌کرد و به همراه شخصیت‌هایی همچون مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی و آیت‌الله مدرسی یزدی از خواص شاگردان شهید صدر بودند، اما تصمیم رژیم بعث عراق مبنی‌بر اخراج علمای ایرانی از نجف، منجر شد که ایشان به همراه تعداد بسیاری از علما به کشور بازگردند. خیلی از آقایانی که برگشتند، سراغ کار معمولِ آخوندی که همان منبر و محراب است، رفتند، اما ایشان از دورانی که نجف بود، بواسطه ایده‌های نویی که شهید صدر داشتند، انگیزه کار‌های فرهنگی پیدا کرده بود.

پدر ما یک سفر هم با امام موسی صدر به جنوب لبنان رفته بود و ایده‌های بسیاری را از ایشان فراگرفته بود. این تجربیات به انضمام تعالیمی که حاج شیخ علی آقای اسلامی از پدر خلاق و پرکارشان آموخته بود، باعث شد که پس از بازگشت از نجف، علاوه بر پیگیری درس و بحث، تمرکز خود را به نشر معارف نورانی اهل بیت(ع) با روش‌هایی نوین اختصاص دهند. اولین اقدام ایشان، تأسیس کتابخانه بزرگ اسلامی بود که محل استقرار پدرشان، مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی هم شد. در همین کتابخانه و با مدیریت ایشان، کتاب‌هایی از شهید مطهری، شهید صدر و... به زبان‌های مختلف ترجمه و توزیع شد. ایشان همچنین از علامه امینی اجازه گرفتند که الغدیر را به زبان فارسی ترجمه کنند، لذا 11 جلد از الغدیر، در 22 جلد با مدیریت ایشان ترجمه و منتشر شد. ایشان بعد از کتابخانه، به منظور احیای غدیر، انتشارات غدیر را تأسیس کردند (گرچه این انتشارات الان، عملاً فعالیتی ندارد)، همچنین انتشارات دیگری را به نام «روزبه» تأسیس کردند تا با استفاده از عِرق ملی ایرانیان، برای ترویج معارف اهل بیت(ع) تلاش کنند چون روزبه، نام فارسی جناب سلمان فارسی بود. این تقریباً خلاصه‌ای بود از فعالیت‌هایی که قبل از انقلاب داشتند.

بنیاد بعثت و واحد مسجد و مدرسه
بعد از انقلاب، شرایط بسیار تغییر کرد و محدودیت‌ها و گرفتاری‌هایی که برای ایشان بود، مرتفع شد. لذا حاج آقا گروهی از دوستان خود را جمع کرد و مؤسسه‌ای را به نام بنیاد بعثت، بنیان نهاد. این مؤسسه منشأ خدماتی گسترده و عمیق در کشور شد.

یکی از کارهایی که در بنیاد انجام شد و خانواده‌ها از آن استقبال کردند، راه‌اندازی واحدی به نام «مسجد و مدرسه» بود، این واحد از میان نوجوانان عضوگیری می‌کرد و به تناسب شرایطی که آن عضو داشت (مثلاً سن، شرایط اخلاقی، شرایط زندگی و ...) کتاب مناسب با آن عضو، تهیه و ارسال می‌شد. این یکی از مهم‌ترین ایده‌های حاج آقا برای هدف‌دادن به مطالعات نوجوانان بود. حاج آقا می‌گفت: «مردم دوست دارند کتاب بخوانند اما گاهی نمی‌دانند چه بخوانند! ما می‌توانیم کتاب‌های مفید را به آن‌ها معرفی کنیم»، فکر می‌کنم این واحد در دهه 60، بیش از پنج هزار عضو داشت.

ایشان همچنین اردوهایی به نام «رشد» برای نوجوانان، در مشهد و شمال کشور و هر جایی که امکان داشت، تدارک می‌دیدند. در خلال این اردوها که عمدتاً دانش‌آموزان دبیرستانی در آن شرکت می‌کردند، مباحث تربیتی و اخلاقی با آنان در میان گذاشته می‌شد.

حاج آقا از همان ابتدا فعالیت انتشاراتی را هم در بنیاد بعثت، جدی گرفت آن هم نه فقط در سطح داخل کشور بلکه دید ایشان، نگاه بین‌المللی بود. آنچه خدمت شما عرض می‌کنم غلو نیست، آماری که عرض می‌کنم برای حدود 15 سال قبل است که در بنیاد بعثت، بیش از هزار عنوان کتاب به 18 زبان زنده دنیا، با مدیریت حاج آقا ترجمه شد. یکی از اعتقادات حاج آقا این بود که حق چاپ و اینها، وجاهت شرعی ندارد لذا فایل کتاب‌هایی را که در بنیاد، تألیف و ترجمه می‌شد، برای هر کسی که در دنیا متقاضی بود، می‌فرستاد و آن شخص اجازه داشت آن کتاب را چاپ و توزیع کند.

ستاد جنگ در بنیاد
در اوایل دفاع مقدس، یکی از دوستان حاج آقا از لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) به ایشان گلایه کرد که بچه‌ها در جبهه دچار کمبود امکانات مثل پتو، مواد غذایی و ... هستند، حاج آقا به سرعت خیران را جمع کرد و به آن‌ها عتاب کرد که چرا نسبت به تأمین‌کنندگان امنیت کشور بی‌تفاوت هستید؟ اولین کاروان کمک‌های مردمی در سال 1359 با همت حاج شیخ علی آقای اسلامی به جبهه ارسال شد. مدتی بعد هم حاج آقا، ستاد جنگ و نوسازی را ذیل بنیاد بعثت راه‌اندازی کردند، بعد از این بود که ستاد جمع‌آوری کمک‌های مردمی به جبهه، در همه ادارات و سازمان‌های دولتی ایجاد شد.

یکی دیگر از اقدامات ماندگار حاج آقا، راه‌اندازی مرکز تحقیقات اسلامی در قم بود. خیلی از متون شیعه مغفول مانده بود و حتی داشت نابود می‌شد، حاج آقا با تأسیس این مرکز به احیای میراث مکتوب شیعه اهتمام ورزید، حتی خیلی از نسخه‌های خطی را با زحمت، از خارج کشور تهیه می‌کرد. یکی از کتاب‌هایی که در این مرکز به چاپ رسید، کتاب تفسیر اهل بیت(ع) بود. در این مرکز، احادیثی که مرتبط با تفسیر آیات قرآن بود، شناسایی شد و منابع آن مورد بررسی قرار گرفت، سپس احادیثی که قطعی و موثق بود در قالب کتابی با عنوان تفسیر اهل بیت(ع) منتشر شد. یکی دیگر از اقدامات حاج آقا در این مرکز، اهتمام به جمع‌آوری و انتشار تفاسیر شیعی بود، مثل تفسیر «نفحات‌الرحمن»، تفسیر«عیاشی» و تفسیرهای متعددی دیگری که در دست انتشار داشتند. امیدواریم که ادامه‌دهندگان راه حاج آقا بتوانند کتاب‌هایی را که حاج آقا مد نظر داشت، به چاپ برسانند.

حاج آقا ورق به ورق، آثار را بررسی و نظر علمی خود را اعمال می‌کردند، بعضی‌ها اینگونه در ذهنشان هست که ایشان، کار علمی را کنار گذاشته و کلاً به کارهای فرهنگی و اجرایی مشغول بودند، در حالی که تا پایان حیات خود، مطالعه و تحقیق و بررسی علمی را کنار نگذاشتند.

نشر کتب عربی
یکی از نظرات ایشان این بود که انتشار کتاب به زبان عربی در ایران توجیهی ندارد، چون اولاً کیفیتی که عرب‌زبان انتظار دارد، در ایران تولید نمی‌شود، ثانیاً بازار کتاب کشورهای عربی، ایران نیست. برای همین در بیروت که همچون مصر محل نشر کتب عربی است، دفتری برای چاپ کتب مرتبط با فرهنگ اهل بیت(ع) تأسیس کردند. کتاب‌ها در ایران، آماده و تدوین می‌شد و در بیروت، چاپ و توزیع می‌شد. یکی از اقدامات حاج آقا که در لبنان مورد استقبال واقع شد، ترجمه عربی تفسیر نمونه بود که با نام «الامثل»، در بنیاد بعثت و زیر نظر حاج آقا انجام شد. البته بعداً آیت‌الله مکارم شیرازی فرمودند که این کتاب باید در مجموعه خود ما تولید شود و نباید خارج از مجموعه ما باشد، لذا حاج آقا کلاً کار ترجمه عربی تفسیر نمونه را به دفتر ایشان واگذاری کردند.

تاسیس مجمع خیرین
ایده حاج آقا این نبود که صفر تا صد کاری را خودشان انجام دهند، بنایشان بر این بود که همه افراد را پای کار بیاورند، برای همین هیچ‌وقت کاری را به خودشان وابسته نمی‌کردند و کار را جمعی جلو می‌بردند. خاطرم هست که در اوایل انقلاب، افراد زیادی به حاج آقا مراجعه می‌کردند و درخواست کمک مالی داشتند، حاج آقا در دورانی که خیریه‌ها به گستردگیِ امروز شکل نگرفته بودند، مجمع خیرین را تأسیس کردند، مرکزی را هم تدارک دیدند که بخش‌های مختلفی مثل مواد غذایی، پوشاک و ... در آن وجود داشت.

افرادی که کم‌بضاعت بودند و نیاز آن‌ها توسط مجمع خیرین تأیید می‌شد، از مجمع، بُن می‌گرفتند و برای تهیه کالاهای مورد نیاز خود، به مرکز مراجعه می‌کردند. به شکلی بود که هم عزت نفس افراد حفظ می‌شد و هم کالاهایی که واقعاً احتیاج داشتند، با انتخاب خودشان، در اختیارشان قرار می‌گرفت. فعالیت این مرکز تا اوایل دهه 70 ادامه داشت، اما از آن به بعد، شرایط اقتصادی کشور به گونه‌ای پیش رفت که با تصمیم‌گیری‌های دولت وقت، بازار تقریباً تعطیل شد. خاطرم هست که دولت اعلام کرد به دلیل تأمین خسارات جنگ قادر به تأمین بودجه بسیاری از سازمان‌ها نیستیم، خودشان فعالیت کنند و درآمد خودشان را به دست بیاورند. خیلی از افراد خیّری که کنار حاج آقا بودند و هزینه فعالیت‌ها را تأمین می‌کردند، گفتند حاج آقا ما دیگر توان نداریم، چون رونق بازار از بین رفته بود و بعضاً در هزینه‌های زندگی خود نیز دچار مشکل شده بودند.

مدرسه را گرفتند
یکی دیگر از اقدامات حاج آقا، تأسیس مدرسه بود. تجربه موفق جامعه تعلیمات اسلامی پیش روی حاج آقا بود، همانطور که می‌دانید مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی، پدر حاج آقا توانسته بودند پیش از انقلاب، 200 مدرسه را در قالب مدارس جامعه تعلیمات اسلامی در سطح کشور راه‌اندازی کنند، خدماتی که در این مدارس به دانش‌آموزان ارائه می‌شد، در هیچ مدرسه دیگری ارائه نمی‌شد. پدر ما با عنایت به این تجربه، به مدرسه‌سازی در مناطق محروم اقدام کرد، برای مثال ایشان به تأسیس یک مجتمع آموزشی در شهرک واوان تهران، که از مناطق اقماری تهران محسوب می‎‌شود، اقدام کرد. این مجتمع آموزشی شامل یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه (در مقطع دبستان و راهنمایی) بود. بعد از یک یا دو سال فعالیت، معدل کل دبستان پسرانه بعثت در شهرک واوان که امکانات خارق‌العاده‌ای هم نداشت،  19.82 شد و رتبه نخست مدارس کشور را کسب کرد.

افرادی هم که در این مدرسه ثبت نام می‌کردند، از تخفیف 10 تا 100 درصدی بهره‌مند می‌شدند. این نکته را هم سربسته بگویم که متأسفانه بعداً مدرسه را به نحوی از دست حاج آقا گرفتند.

بنیاد غدیر
یکی دیگر از فعالیت‌های حاج آقا، تأسیس جمعیت احیای بقاع متبرکه بود. خیلی از مقابر امامزادگان در سطح دنیا هست که باید احیا می‌شد و مغفول مانده بود. حاج آقا با شیوه خود که همه افراد را پای کار می‌آورد، عده‌ای از علما و خیرین را دعوت کردند که به این امور رسیدگی شود. یکی از بقاعی که احیا شد، مرقد حضرت سکینه بنت علی ابن طالب(ع) در سوریه است. افرادی که در دو دهه اخیر به دمشق رفته‌اند، حتماً بنای آن را دیده‌اند. البته در جنایات اخیر داعش، مرقد ایشان تخریب شد و بازسازی آن دوباره شروع شده است. یک بقعه دیگر، مرقد زید ابن علی ابن الحسین(ع) در افغانستان بود که احیا شد.

یکی از اقدامات ماندگار حاج آقا، تأسیس مجمع جهانی اهل بیت(ع) بود. ایشان عضو هیئت مؤسس این مجمع بودند و من یادم هست تمام مقدمات لازم برای تأسیس مجمع توسط حاج آقا پیگیری شد. اساسنامه آن نیز با دقت و تلاش ایشان، در کنار شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله تسخیری و آیت‌الله شرعی نوشته شد. ایده شکل‌گیری بنیاد بین‌المللی غدیر نیز توسط ایشان مطرح شد. معتقد بودند باید یک کار بین‌المللی، قوی و اختصاصی برای غدیر انجام شود. حاج آقا ایده را با جمعی از علما مطرح و پیگیری کرد اما معتقد بود فردی باید کار آن را به دست بگیرد که وجهه ملی داشته باشد و بتواند امکانات مؤسسات و سازمان‌ها را پای کار بیاورد. در این راستا 10 جلسه با مرحوم آیت‌الله خزعلی برگزار کردند که سه جلسه را خودم همراه حاج آقا حضور داشتم. حاج آقا، آیت‌الله خزعلی را متقاعد کرد که ایشان تشریف بیاورند و محور کار را به عهده بگیرند. مرحوم آیت‌الله خزعلی هم سرانجام پذیرفت و ستاد غدیر تشکیل شد. در همان سال اول، مجمع بزرگی از نمایندگان سپاه، ارتش، بسیج، نهادهای فرهنگی و ... در ستاد، برای تبلیغ غدیر شروع شدند. بعد از مدتی این ستاد، با پیشنهاد حاج آقا، به بنیاد بین‌المللی ارتقا پیدا کرد و ایشان هم به عضویت هیئت امنای آن درآمدند. خاطرم هست که جلسه تأسیس بنیاد، با حضور مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.

نهضت ترجمه
یکی دیگر از مراکزی که حاج آقا تأسیس کرد، مؤسسه علامه عسکری بود. مرحوم پدر ما به همراه آیت‌الله جاودان، از خواص ملازمان علامه عسکری بودند. حاج آقا دیدند که سن علامه بالا رفته است و اگر به رحمت خدا بروند، این همه خدماتی که انجام داده‌اند، ممکن است به خوبی برای مردم معرفی نشود و حتی از بین برود. چون سازماندهی خوبی برای آثار ایشان وجود نداشت. تعدادی از کسانی که به علامه عسکری علاقه‌مند بودند با مشورت حاج آقا، مؤسسه‌ای برای علامه عسکری تشکیل دادند که کارهای ایشان بماند و به مردم معرفی شود. ایشان مجموعه‌ای نیز به نام «نهضت ترجمه» به وجود آوردند که البته اکنون عده‌ای متأسفانه این طرح را به نام خودشان ادامه می‌دهند.

حاج آقا معتقد بود که باید حرکتی جهادی برای معرفی متون شیعه به دنیا انجام شود، لذا ایشان سایت نهضت ترجمه را در حد مقدوراتی که داشتند، راه‌اندازی کردند. هر متن خوبی را که لازم بود، به زبان‌های مختلف ترجمه می‌کردند و اصل فایل را در سایت قرار می‌دادند، به این ترتیب مخاطبان از سراسر دنیا می‌توانستند آن کتاب‌ها را چاپ و توزیع کنند و حتی از آن پول دربیاورند.

موزه هنرهای اسلامی
نهضت مسجد سازی از دیگر فعالیت‌های حاج آقا بود به گونه‌ای که 100 مسجد برای شیعیانی که در مناطق سنّی‌نشین به مسجد دسترسی نداشتند، به همت ایشان ساخته شد. یکی از کارهایی که به نظرم شاه‌بیت فعالیت‌های تبلیغی حاج آقا محسوب می‌شود، تأسیس موزه هنرهای اسلامی است. موزه هنرهای اسلامی در ایده کلی 16 بخش داشت که 14 بخش آن، اختصاصاً برای 14 معصوم بود. هر آنچه  اثر نفیس که لازم بود در این زمینه تولید شود، حاج آقا تولید می‌کردند. ایشان همچنین ایده‌هایی در مورد مسابقات بین‌المللی هنرهای اسلامی داشتند که امیدواریم ادامه پیدا کنند.

گروه ضربت
حاج آقا در روش تربیتی خود تحکمی نداشتند. ایشان 5 پسر و 4 دختر دارند. اینطور نبود که بخواهند محدودیتی ایجاد و نظر خود را تحمیل کنند. ایشان سعی می‌کردند مسیر را به گونه‌ای ترسیم کنند که ما فرزندان ایشان، خودمان انتخاب صحیح داشته باشیم. مشی سیاسی حاج آقا نیز همواره در جهت تقویت انقلاب اسلامی بود. ایشان در مبارزات انقلابی حضور فعال داشتند و پس از انقلاب نیز مشی انقلابی خود را ادامه دادند. در اوایل انقلاب، هشت گروه ضربت به همت حاج آقا در سطح شهر تهران ایجاد شد که هرجا منافقان یا سلطنت‌طلبان می‌خواستند شلوغ کنند یکی از این گروه‌های ضربت به آنجا اعزام می‌شد و غائله را می‌خواباندند. نگاه ایشان همیشه این بود که ولی فقیه چه می‌گوید و امر ولی فقیه را بر خود واجب می‌دانستند. نگاهشان هم به ولایت، نگاه سیاسی نبود بلکه نگاه اعتقادی بود. یعنی همان نگاه امام راحل(ره) که ولایت فقیه را مثل ولایت رسول‌الله(ص) می‌دانستند.

وفات، تشییع، تدفین و مراسم ارتحال حاج آقا، همه با ایام شهادت سردار رشید اسلام، حاج قاسم سلیمانی مصادف شد که این هم نکاتی دارد. حاج آقا، به شدت به این سردار بزرگ ارادت داشتند. حاج خانم، مادر ما، می‌فرمود که هروقت حاج آقا، تصویر سردار سلیمانی را در تلویزیون می‌دیدند، برای سلامتی ایشان صدقه کنار می‌گذاشتند. یکی از دوستان تعبیر جالبی کرد؛ گفت حاج قاسم، نمادی از فعالیت‌های سخت‌افزاری جهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی بود و مرحوم حاج شیخ علی اسلامی، نمادی از فعالیت‌های نرم‌افزاری. هر دو، به سمت یک هدف تلاش می‌کردند و ایام عروجشان نیز با هم مقارن شد. 

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1364341

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =