دوره ابتلا و امتحان

به عجب دوره ای خورده ایم. اوج شگفتی هاست. دوره زلزله همه چیز. دوره شک. دوره استغنای الهی.

".... در شهر بخارا،.... چنگیزخان  در مسجد جامع راند و در پیش مقصوره بایستاد و پسر او تولی پیاده شده و بر بالای منبر برآمد. چنگیزخان پرسید که «سرای سلطان است ؟» گفتند: «خانه یزدان است.» او نیز از اسب فرو آمد و بردو سه پایه منبر برآمد و فرمود که صحرا از علف خالی است؛ اسبان را شکم پر کنند. انبارها که در شهر بود گشاده کردند و غله می کشیدند و صنادیق مصاحف به میان صحن مسجد می آوردند و مصاحف را در دست و پای می انداخت و صندوق ها را آخور اسبان می ساخت و کاسات نبیذ پیاپی کرده و مغنیات شهری را حاضر آورده تا سماع و رقص می کردند ...

... در این حالت، امیرامام جلال الدین علی بن الحسن الرندی، که مقدم و مقتدای سادات ماوراءالنهر بود و در زهد و ورع مشارالیه، روی به امام رکن الدین امام زاده، که از افاضل علمای عالم بود، طیب الله مرقدهما، آورد و گفت: «مولانا، چه حالت است، اینکه می بینم، به بیداری است یا رب یا به خواب؟! » مولانا امام زاده گفت: «خاموش باش، باد  استغنای (بی نیازی) خداوند است که می وزد. سامان سخن گفتن نیست!»."

در عصر تکنولوژی های محیرالعقول که آدم فکر میکنه جا برای هیچ مساله لاینحلی باقی نمیذارند ، دولت‌های ابرقدرت قدرقدرت که انگار همه امور دنیا و حتی فضا رو در دست خودشون دارند، روزگار مدعیان بزرگ دینداری و بی دینی که بر قدرت فلسفه ها و منطقشون میکوبند و پیروانشون رو به همه طرف میکشونند، یه ویروس ریز ناچیز نادیده که معلوم نیست از کجا و چجوری اومده، همه رو به هم پیچیده! همه متحیر شده اند. سیستم‌های عظیم و عریض و طویل، همه از کار افتاده. همه دور خودشون می‌گردند. فقط منتظرند تا دوره ویروس تموم بشه و بره. تا یه دوره و زمان دیگه، یکی دیگه بیاد و باز ناتوانی فرزند آدم رو به رخش بکشه!

دقت کنید. مثل قیامت میمونه. اما خیلی خیلی کوچکتر. به عکس بالا نگاه کنید. همه ازهم فاصله گرفته اند: "یوم یفر المرء من اخیه و صاحبته و بنیه." همه چیز تعطیل شده. مسجد، کلیسا، معبد .... حرم امام رضا، حرم امیرالمومنین، حرم اباعبدالله... حتی مسجدالحرام!
 فقط یه جا مونده و یکی.
دل صاف بنده مومن (که خانه اوست) و خود خود خودش. یگانه و تنها. مقتدر قاهر و قادر مطلق!
دستمون از همه جا و همه کس کوتاه شده و فقط به یکسو بلنده. انگار دست بازکرده و به خودش میخونه. انگار همه هم به او اشاره می‌کنند که " علیه توکلت و الیه انیب"

1717