۰ نفر
۲۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۸

سحر عصرآزاد

«پرسه در مه» ساخته بهرام توکلی یک فیلم تجربی و فرم‌گرا است که ویژگی مهم آن به تصویر درآوردن دغدغه درونی و ذهنی قهرمان بر پرده سینما و درگیر کردن مخاطب با آن است. 

توکلی بعد از اثر فرم‌گرای «پابرهنه در بهشت» این فیلم را به عنوان دومین تجربه در کارنامه خود ثبت کرد که بهترین زمان برای نمایش آن فصل مرده اکران یعنی بعد از پایان جشنواره بیست و نهم فجر تا آغاز اکران نوروزی تشخیص داده شد. 

در این مقطع که سومین فیلم توکلی یعنی «اینجا بدون من» در جشنواره به نمایش درآمده، شاید بهتر بتوان درباره این فیلمساز و نگاهش اظهار نظر کرد، چرا که با دو فیلم اول بهرام توکلی فیلمساز جوانی علاقه‌مند به تجربه‌های فرمی بخصوص در شیوه‌های تصویرسازی و کارگردانی و البته روایت، به نظر می‌آمد احتمالاً این دغدغه را به هر نحوی در فیلم‌هایش وارد می‌کند. 

اما «اینجا بدون من» با اقتباس از نمایشنامه «باغ وحش شیشه‌ای» تنسی ویلیامز که فیلمی ساده و روان بدون ساختارشکنی در فرم و روایت است، این نکته را به اثبات رساند که علائق و دغدغه‌های این فیلمساز بیش از هر چیز تابع نیاز قصه، درام و فیلم هستند. 

وقتی در «اینجا ...» قصه بر محور روابط انسانی با چینشی خاص حرکت می‌کند و نیازی به ساختارشکنی و تجربه‌های فرمی برای روایت و بیان بهتر آن نیست، کارگردان هم اصراری ندارد این وجه را بالاجبار به فیلم الحاق کند تا تبدیل به ویژگی سبکی فیلمسازی‌اش شود. 

اما ... «پرسه در مه» روایتگر قصه‌ای متعارف و معمولی است که پیش‌زمینه‌ای ایجاد نمی کند. زوجی جوان و هنرمند درگیر بحران‌هائی می‌شوند که بر زندگی اجتماعی، حرفه‌ای و عاطفی آنها تأثیر می‌گذارد. 

مشخص نبودن جنس بحران این امکان را ایجاد کرده تا مسائل رنگ و بوئی تازه و در عین حال درونی پیدا کنند. به این مفهوم که هرچند امین به عنوان یک موسیقیدان و رویا به عنوان یک بازیگر تئاتر بر بستری امروزی به تصویر درمی‌آیند، ولی جنس مسائل آنها به نوعی خاص است که به کمک فرم روائی انتخابی می‌آید. 

فیلم با روایت امین از زندگی گذشته‌اش آغاز می‌شود، آن هم در شرایطی که روی تخت بیمارستان به کما رفته و نگاهی برزخی و بینابینی به خود و گذشته‌اش دارد. از خلال این روایت که به تَبَع شرایط امین تداوم زمانی در آن رعایت نشده، نقاط برجسته منحنی زندگی او به تصویر درمی‌آیند. به این ترتیب قهرمان با روایتی متقاطع از زندگی خود، چه بسا نقطه شروع رابطه و جرقه آشنائی با رویا را در مقطعی از روایت ذهنی خود جای داده که تصویری تمام و کمال از رابطه فرو پاشیده‌شان ترسیم کرده است. 

این تداخل زمانی هر چند متناسب با موقعیت راوی است، اما تمهیدی است که یک امتیاز ویژه به فیلمنامه داده آن هم قرینه‌پردازی دو سویه زندگی امین و رویا در شرایطی که تصویر فروپاشیده به تصویر بهم‌پیوسته ارجحیت یافته است. 

این تقدم و تأخر کمک کرده تا در اولین نگاه ابعاد فروپاشی‌این رابطه عمق بیشتری پیدا کند و در مرحله بعد وقتی به چگونگی آشنائی امین و رویا می‌رسیم، شکل معمول آغاز رابطه آنها همان تأثیر قابل انتظار را بر مخاطب نداشته باشد. چرا که مخاطب با نگاهی از عمق فروپاشی به این رابطه نگاه می‌کند و حتی گامی فراتر با نگاهی تیره از لابلای لحظه‌های مرگ و زندگی امین. 

با رسیدن به چنین تحلیلی است که می‌توان نتیجه گرفت فرم روائی متقاطع اهمیتی فراتر از یک کار صرفاً تجربی پیدا کرده چرا که به یک مفهوم جدید یا شکل سوم منجر شده است. این همان نکته‌ای است که معمولاً در کارکرد فرم‌های روائی مدرن فراموش می‌شود و معمولاً نامتعارف بودن جوابگوی چرائی استفاده از این فرم است. 

به موازات روایت امین از گذشته و حال - با تکیه بر این نکته که قهرمان اصلی او است - روایت رویا از گذشته هم مکمل آن می‌شود. روایتی که گاه روایت ذهنی امین را می‌شکند، با آن تلاقی می‌کند و گاه آن را به عقب برمی‌گرداند تا تصحیحش کند. 

به این ترتیب موقعیت‌هائی وجود دارد که به جهت اهمیت آنها در رابطه بحرانی این زوج در هر دو روایت به تصویر درآمده و تکمیل شدن آنها با یکدیگر، قطعه‌ای از پازل این زندگی را کامل می‌کند. 

در واقع بحران امین به شدت درونی و خاص با همه پیچ و خم‌هائی است که ذهن یک روشنفکر به بن‌بست رسیده می‌تواند داشته باشد و به همین دلیل هم حاکمیت روایت ذهنی او می‌تواند بخشی از این نیاز را جوابگو باشد، اما نکته مهم رفتن به سمت و سوی دنیائی است که نشانه‌های بروز بیرونی آن محدود و اندک است. 

این همان موقعیت چالش‌برانگیزی است که می‌تواند برای یک کارگردان در به تصویر کشیدن دنیایی که روی کاغذ شکل گرفته، اهمیت پیدا کند. از آنجا که توکلی در هر دو جایگاه نویسنده و کارگردان قرار گرفته، این یک تن واحد بودن کمک کرده تا در موقعیت نویسنده نگاهی به نیازهای تصویری فیلمنامه و در موقعیت کارگردان نگاهی به نیازهای روائی و درونی فیلم داشته باشد. 

مکمل شدن این دو وجه «پرسه در مه» را تبدیل به فیلمی کرده که هر چند مسئله و مشکل قهرمان آن در یک کلام نمی‌گنجد اما قرار گرفتن تصویر در خدمت روایت کمک کرده همین ناگفتنی به تصویر دربیاید و در نهایت این تصویر باشد که مخاطب را درگیر موقعیت و مسئله قهرمان می‌کند نه آنچه به فیلم سنجاق شده است.

54

کد خبر 136850

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین