روز بیست‌و ششم: هنوز به روزی‌رسانی او بدگُمانی!

تضادهای سوء ظن به رزق و ایمان به جاودانگی در بیان حاج آقامجتبی تهرانی و آقا موسی صدر

اللّٰهُمَّ أَعْطِنِی السَّعَةَ فِی الرِّزْقِ ، وَالْأَمْنَ فِی الْوَطَنِ ، وَقُرَّةَ الْعَیْنِ فِی الْأَهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ ، وَالْمَُقامَ فِی نِعَمِکَ عِنْدِی ، وَالصِّحَّةَ فِی الْجِسْمِ ، وَالْقُوَّةَ فِی الْبَدَنِ ، وَالسَّلامَةَ فِی الدِّینِ ، وَاسْتَعْمِلْنِی بِطاعَتِکَ وَطاعَةِ رَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنِی ، وَاجْعَلْنِی مِنْ أَوْفَرِ عِبادِکَ عِنْدَکَ نَصِیباً فِی کُلِّ خَیْرٍ أَنْزَلْتَهُ وَتُنْزِلُهُ فِی شَهْرِ رَمَضانَ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَنْتَ مُنْزِلُهُ فِی کُلِّ سَنَةٍ مِنْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها ، وَعافِیَةٍ تُلْبِسُها ، وَبَلِیَّةٍ تَدْفَعُها ، وَحَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها ، وَسَیِّئاتٍ تَتَجاوَزُ عَنْها؛ ( بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی)

خدایا از تو می‌خواهم که به من عطا کنی: گشایش در روزی، امنیت در وطن، نور چشم در خانواده و مال و اولاد و پایداری در نعمت‌هایی که نزد من است و تندرستی در جسم و توانمندی در بدن و سلامت در دین و مرا به طاعتت و طاعت رسولت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد، به کار گمار، همیشه و تا هنگامی‌که عمرم داده‌ای و مرا از پر نصیب‌ترین بندگانت در نزد خود قرار ده، پر نصیب‌تر در هر خیری که فرو فرستادی و در ماه رمضان در شب قدر نازل می‌کنی و نازل کننده آنی در هر سال، از رحمتی که می‌گستری و عافیتی که می‌پوشانی و بلایی که دفع می‌کنی و خوبی‌هایی که می‌پذیری و بدی‌هایی که از آن درمی‌گذری؛

پرونده خبرآنلاین در روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان را با دو روایت رمضانی از بیان امام موسی صدر و آیت الله مجتبی تهرانی سپری می کنیم.

  بخل و سوءظن به رزق و روزی دهنده/ درس های ماه رمضان آیت الله آقا مجتبی تهرانی

ارزش دعا به ارزش آن بُعد وجودی انسان بستگی دارد که دعا به آن مربوط می ‏شود. در انسان بُعدی ارزش‎مندتر از بُعد اعتقادی و ایمان نیست؛ سپس قلب و تعلّقات قلبیه است و بعد هم ملکات نفسانی است که انسان در دعا فضائل را تقاضا می‎کند و از آن طرف از ربّش کمک می‎خواهد که رذائل را از خودش دور کند.

اثر متقابل ابعاد روح بر یکدیگر
یک‏وقت تصوّر نشود که ابعاد گوناگون روح انسان با هم بیگانه هستند. اینکه تصوّر شود بُعد اعتقادی و عقلی از بُعد تعلّقات قلبی یا بُعد امور نفسانی بیگانه‎اند، این از اشتباهات است. ابعاد وجودی روح انسان، هر کدام بر روی دیگری اثر می‎گذارد. اثرگذاری هم به دو نحو است؛ هم ممکن است نقش سازندگی داشته باشد و هم ممکن است نقش تخریبی داشته باشد.

مثال می‎زنم. ارزش‎مندترین بُعد روح انسان، ایمان است. ایمان هم دارای شدّت و ضعف است. به تناسب شدّت و ضعف ایمان، تعلّقات قلبی انسان هم بالا و پایین می‎رود. انسان هر چه از نظر ایمانی قوی باشد، تعلّقات دنیوی‎اش ضعیف می‎شود؛ هرچه بُعد ایمانی‎اش قوی شود، تعلّقات قلبی‎اش نسبت به امور مادی تضعیف می‎شود. حتّی به جایی می‎رسد که دیگر اصلاً تعلّقی به امور مادی ندارد. آن جمله علی(علیه‎السلام) را به یاد بیاورید که فرمود: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّه». این به همین دلیل است. از سوی دیگر، هر چه تعلّقات قلبی به امور مادّی بالا رود، ایمان تضعیف می‎شود.

حالا من این در اینجا رابطه دو بُعد اعتقادی و قلبی را مطرح کردم؛ امّا اگر بخواهید، می ‏توانید یک جدول درست کنید و اثر هر کدام از این ابعاد را بر دو بُعد دیگر بررسی کنید. هر چه بُعد ایمانی‎ قوی شود، رذائل اخلاقی از بین می‎رود و فضائل می‎آید. از آن طرف، هر چه ـ‏ نعوذ‏بالله ‏ـ رذائل اخلاقی قوی شود، بُعد ایمانی را تضعیف می‎کند. این اثر متقابل ابعاد گوناگون روح بر روی یکدیگر را می ‏رساند. پس این ابعاد از هم بیگانه نیستند. این بُعد روی آن بُعد اثر دارد، آن بُعد روی این بُعد اثر دارد. انسان هر چه تعلّقات قلبی‎اش نسبت به امور مادی تضعیف شود، فضایل نفسانی ‏اش تقویت می‎شود و رذیله‎اش کم می‎شود.

رابطه ایمان و تعلّق قلبی در کلام امیرالمؤمنین
عرض کردم که ارزش دعا با ارزش آن بُعد وجودی انسان که می‎خواهد در مورد آن دعا کند، ارتباط دارد؛ چه وقتی که می‎خواهد برای خودش دعا کند و چه وقتی که می‎خواهد برای غیر دعا کند. حضرت علی(علیه‎السلام) در روایتی فرمودند: «مؤمن حقیقی آن کسی است که دینش ـ‏ یعنی آن بُعد اعتقادی و ایمانی‎اش ‏ـ را به سبب دنیا حفظ می‎کند»؛ یعنی دنیا را فدای دینش می‎کند. «و فاجر آن کسی است که دنیایش را به سبب دینش حفظ می‎کند»؛ به تعبیر دیگر، دین برای فاجر نقش ابزاری دارد. اگر بخواهیم خیلی احترام بگذاریم، باید بگوییم چنین کسی اگر دین داشته باشد، دنیا برای او اصل است و دین فرع است.

آن تقابلی که عرض کرده بودم، در این روایت به شکل زیبایی ظاهر است. یعنی مؤمن حقیقی کسی است که بُعد ایمانی و اعتقادی‎ روحش، موجب می‎شود که هر چیزی را از امور مادّی، فدای آن بُعد کند؛ برعکسِ فاجر، که حتّی ممکن است بخواهد با ابزار دین، دنیا را به دست بیاورد. «دنیا» هم که می‎گوییم، کلّی است؛ منظورمان صِرفِ پول و اسکناس نیست! بلکه مراد از دنیا، دل‏بستگی به امور مادی است که سرآمد آن حبّ مال و حبّ جاه است. در روایت می‏فرماید که سرآمد تمام بدی‎ها «حبّ دنیا» است: «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ».

ایمان و بخل با هم جمع نمی‎شوند
در روایتی پیغمبر اکرم‎(ص) فرمود: «شُحّ و ایمان هرگز با هم در قلب هیچ بنده ‏ای جمع نمی‏ شوند.» شُحّ، همان بُخل است. بخل از رذائل نفسانی است که شاید از یک‎سو به جهات اعتقادی بر‎گردد. بخل یعنی آنجایی که سزاوار است انسان از امور دنیایی برای دینش مایه بگذارد، این کار را نکند. لذا در امور مالی می‎گویند بخل عبارت از آن است که انسان آن‎طور که سزاوارِ مصرف است، مصرف نکند.

وقتی در مباحث اخلاقی راجع به بخل بحث می‎کنند، می‎گویند بُخل از ثمرات حبّ به دنیا است. یعنی شخص آن‎قدر پول را دوست دارد که حتّی حاضر نیست آن را مصرف کند! گاهی حاضر است جانش را بدهد، امّا حاضر نیست پولش را بدهد! ضدّ بخل، سخا است. سخاوت یعنی آنجایی که سزاوار است انسان از امور مادی خرج کند، این کار را انجام دهد. سخاوت از ثمرات زهد است، و زهد به معنای عدم تعلّق قلب به دنیا است.

در این روایت تعبیر به «عبد» شد؛ حضرت فرمود: «لَا یَجْتَمِعُ الشُّحُّ وَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِ عَبْدٍ أَبَداً». یعنی نمی‎شود در دل عبد، هم تعلّق دنیا باشد و هم ایمان داشته باشد. به تعبیر ساده، کسی که پولش به جانش بسته است، چنین تعلّقی با ایمان و بُعد اعتقادی و دل‎بستگی به خدا نمی‎سازد. در اینجا حضرت تعبیر به «عبد» می‎فرماید، امّا در روایت قبل علی(علیه‎السلام) سخن از «مؤمن» به میان آورده و فرمود: «المُؤمِنُ مَن وَقَی دِینَهُ بِدُنیَاهُ».

امّا چرا پیغمبر می‎فرماید «عبد»؟ این تعبیرات، همه حساب‏ شده و دقیق است. در مقابل عبد چیست؟در مقابل عبد، «ربّ» است؛ مملوک و مالک، عبد و ربّ، این‏ها از امور اضافی و نسبی هستند. پیغمبر اکرم در این روایت فرمود دل‎بستگی به خدا با دل‎بستگی به دنیا سر ناسازگاری دارد؛ «لَا یَجْتَمِعُ الشُّحُّ وَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِ عَبْدٍ أَبَداً». عبد یعنی آن کسی که خدا را به عنوان ربّ خود پذیرفته است. اگر عبد هستی، عبد بودنت با این تعلّق قلبی‏ات به دنیا سازگار نیست.

سوء ظن به رزق و ایمان با هم جمع نمی‎شوند
روایت دیگری از پیغمبر اکرم‎(ص) است که فرمودند: «خَصْلَتَانِ لَا تَجْتَمِعَانِ فِی مُؤْمِنٍ؛ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الظَّنِّ بِالرِّزْقِ». آنجا «عبد» بود، اینجا «مؤمن» است. می‏ فرماید دو خصلت است که در هیچ مؤمنی جمع نمی ‏شود؛ بخل و سوء ظن به رزق با ایمان قابل جمع نیست. سوء ظن به رزق، یعنی بدگمانی به رازقیّت الهی. رازقیت، از شاخه‎های ربوبیّت حق است. یکی از شؤون ربّ که پرورش ‏دهنده عبد است، این است که روزی ‏رسانِ او است.

کثرت و جاودانگی برای پیامبر در سوره کوثر به چه مفهوم است؟/ تفسیرهای ماه رمضان امام موسی صدر

شرح و تفسیر سوره کوثر

«إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ
ما کوثر را به تو عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن که بدخواه تو خود ابتر است.»

این سوره مبارک کوتاه ترین سوره قرآن است، اما مضمون آن کثرت و امتداد و جاودانگی است. این سوره زمانی نازل شد که برخی مشرکان و دشمنان رسول خدا(ص) را پس از فوت دو فرزندش، قاسم و طاهر، شماتت و سرزنش کردند. منشا این شماتت این است که عرب در نظامی قبیله ای زندگی می کرد، بنابراین در نگاه آنها رسالت محمد رسالتی است که با حضور خود او یا با حضور پسرانش باقی می ماند. این مساله پیامبر را اندوهگین کرد و وقتی خبر پخش شد، ایشان نسبت به روحیه اصحابش نگران شد که آنها به آینده رسالت ناامید شوند.

کوثر بر وزن «فَوعَل» از ریشه «کثر» است و آن هر چیز فراوان و بسیار زیاد است. این کثرت و فراوانی برای پیامبر شامل یاد او و اثرش تا فرزندان امتش و نهاد های او و تاثیرش در تاریخ است. اما تناسب آیه این جاست که معنای کوثر را با مفهوم ابتر مناسب می سازد. در حدیث آمده است که رسول خدا(ص) تاکید می کردند که حسن و حسین پسران او از صلب علی(ع) هستند. حضرت ایشان را فرزندان خود می نامید. در حدیث شریف آمده است که پیامبر فرمود: من پدر این امت هستم. از آنجا که فرزندان نتیجه تربیت و بقای آدمی است، کثرت امت محمد، بقای رسول خدا و نفی مفهوم ابتر است. همچنین میزان تاثیر ایشان بر انسان ها، بر تمدن ها و فرهنگ ها بسیار است که این هم معنای دیگری برای کوثر است.

کوثر همچنین به معنای آن نهر معروف است، نهر رحمتی که در روز قیامت میان تشنگان تقسیم می شود. همان گونه که رسول خدا(ص) با کوثر رسالتش زندگی آنان را در دنیا سیراب کرد.
بنابراین مفهوم کوثر مفهوم گسترده ای است که هم شامل رسالت جامع و فراگیر است و هم فرزندان فراوان در همه جای زمین (سادات که از نوادگان رسول هستند) و هم شامل رحمت و نیک نامی و تاثیر است، همچنین تمدن هایی که به واسطه دعوت پیامبر ایجاد شده اند.

بنابراین ای رسول خدا! حال که خدا کوثر را به تو عطا کرده پاسخشان را مده و اندوهگین مباش و برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. قربانی کردن به اطعام فقرا و بینوایان و شکرانه خدای رب العالمین می انجامد. پس در برابر این نعمت الهی، وظیفه توست که پیوندت را با خدا محکم کنی و بر توست که پیوندخود را با بندگان رنجدیده خدا محکم کنی. چرا که بهترین مردم مهربانترین آنها با عیال الله، همان انسان ها است. این سوره مبارک برای دلداری دادن به پیامبر و تربیت امت و کشف حقیقت است.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1390158

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 14 =