۲ نفر
۱۶ فروردین ۱۳۹۰ - ۰۷:۰۹

جام جم نوشت:

وجود بازیگرانی مثل پرویز پرستویی، رضا کیانیان، مرحوم خسرو شکیبایی، مهدی‌ هاشمی، فاطمه معتمدآریا، حمید فرخ‌نژاد و بازیگران نسل جوان‌تر مثل شهاب حسینی، بهرام رادان، حامد بهداد، نگار جواهریان، ترانه علیدوستی و... گواه صادقی است بر این‌که سینمای ایران هیچ زمانی به اندازه مقطع کنونی صاحب بازیگران خوب و حرفه‌ای نبوده، اما این حرفه هم مشکلات خودش را دارد.

موانع پیش روی بازیگران
مشکلات بازیگری در سینمای ایران تا حدودی منحصر به فرد است، چرا که جنس بحران سینمای ایران از جنس بحران سینمایی چون ‌هالیوود نیست. در سینمای کشور ما دو مشکل نرم‌افزاری و سخت‌افزاری حیات تمام مشاغل سینمایی را تهدید می‌کنند.

مشکل فیلمنامه و کمبود سینماها، به نوبه‌ خود هم باعث ایجاد مشکلات فراوانی در سینمای ایران می‌شوند و هم تأثیر مستقیمی ‌بر بازیگری دارند. به‌طور معمول در سینماهایی که از ضعف فیلمنامه رنج می‌برند، اولین چیزی که قربانی می‌شود شبکه‌ روابط متنوع در فیلمنامه است، چرا که فیلمنامه‌نویسان در شرایط سینمای بحرانی که حیات و ممات صنعت سینما به گیشه وابسته می‌شود و گیشه هم انتظارات قشری و سطحی دارد، سعی می‌کنند نسخه‌های آزموده ‌شده در فیلمنامه‌نویسی را تکرار کنند و این خود باعث محدودیت در قصه‌ شبکه‌ روابط و طبیعتا بازیگرانی می‌شود که قرار است در این شبکه‌ روابط نقش بازی کنند.

در این صورت بیشتر قصه‌ها حول بن‌مایه‌های تکراری می‌چرخد و تهیه‌کنندگان ترجیح می‌دهند در این قصه‌ها و شبکه‌های روابط از چهره‌های آشنا و امتحان پس‌داده استفاده کنند. این‌چنین می‌شود که بسیاری از بازیگران در سینمای بدنه‌ای ایران پیوسته برای تماشاگر تکرار می‌شوند و شبکه‌ تبلیغاتی سینما و مطبوعات به‌ناگزیر از آنها ستاره می‌سازد؛ ستاره‌هایی که جای بازیگران کارآزموده و کاربلد را تنگ می‌کنند و تماشاگر را به دیدن خودشان عادت می‌دهند.

بحران میانسالی بازیگران
اگر نگاهی به سینمای‌ هالیوود بیندازیم می‌بینیم که هنوز برای بازیگران میانسالی چون آل پاچینو، داستین‌ هافمن، رابرت دنیرو، جودی فاستر و حتی بازیگران پیرتر نقش هست، اما در سینمای ایران بنا به دلایلی که ذکر شد برای بازیگرانی که سنین جوانی را پشت سر گذاشته و به پختگی رسیده‌اند، دیگر نقشی نیست یا اگر هم هست آنقدر حاشیه‌ای و کم‌اهمیت است که امکان درخشش آنها در آن نقش بسیار محدود است. اکثر واگذاری نقش‌ها به این افراد از سر ارادت یا احترام است و از کوله‌بار تجربه‌ای که این‌گونه بازیگران در طول سالیان اندوخته‌اند عملا هیچ بهره‌‌ای برده نمی‌شود.

دستمزد بازیگران و حاشیه‌های آن
یکی از مسائل چالش‌برانگیزی که بویژه در سال‌های اخیر در ارتباط با حرفه بازیگری مطرح بوده میزان و تعیین دستمزدهای آنهاست. از یک‌سو عموم مردم بر این گمانند که بازیگران از حقوق و دستمزد بالا و حتی نجومی‌ برخوردارند و از سوی دیگر بسیاری از بازیگران از پایین بودن میزان دستمزد خود گله می‌کنند، اما آنچه در این سال‌ها به محل مناقشه و چالش در صنف بازیگری منجر شده نابسامانی و نبود قوانین و مقرارت معین و منسجم برای تعیین دستمزد بازیگران است.

داود رشیدی، رئیس انجمن بازیگران سینمای ایران در چگونگی تعیین سقف دستمزد برای بازیگران می‌گوید: «ابتدا باید ببینیم چطور می‌توان سقف دستمزد را تعیین کرد. به نظر می‌رسد یک گروه کارشناس از بازیگران باید شورایی تشکیل دهند تا با در نظر گرفتن توان بازیگران و کارشناسی کار آنان در مورد رقم‌های دستمزد اعمال نظر کنند.»

او ادامه می‌دهد: «مهم‌تر از تصویب طرحی در این زمینه اجرایی کردن آن در عمل است، اما آمادگی انجمن بازیگران را برای ارائه طرح‌ها و راهکارهایی در این زمینه و مقابله با حضور بازیگران با پشتوانه مالی در سینما اعلام می‌کنم.»

رضا کیانیان، بازیگر توانای سینمای ایران نیز در این باره می‌گوید: «دستمزد بازیگر را در واقع دو چیز تعیین می‌کند؛ یکی پولی است که مردم بابت تماشای او در یک فیلم می‌پردازند و با دیدن عکس و اسمش در تبلیغات فیلم به سینما می‌روند. دوم این است که بازیگر چقدر اعتبار هنری دارد. این اعتبار هنری هم البته به شکلی باز به همان موضوع دستمزد و گیشه برمی‌گردد.»

ظهور نابازیگران
در شغل بازیگری نیز مثل هر حرفه و فن دیگری همواره شاهد ظهور مشاغل یا مدعیان کاذبی هستیم که از بدون تجربه و طی‌کردن فرآیند طبیعی این حرفه و به دلیل برخی دلایل و رانت و میانبرهای غیرحرفه‌ای وارد این حوزه شده و ره صدساله را یک شبه طی کرده‌اند. هرچند بسیاری از آنها بازیگران بادکنکی هستند که به سرعت تهی شده و به فراموشی سپرده می‌شوند.

جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت و قدیمی‌ سینمای ایران با انتقاد از این وضعیت می‌گوید: «این روزها ما با یک معضل عجیب در بازیگری مواجه شده‌ایم، مثلا کارگردانان عده‌ای پیرمرد و پیرزن که هیچ اطلاعی راجع به عرصه بازیگری ندارند را وارد این عرصه می‌کنند که اکثرشان هم کار کمدی انجام می‌دهند و طرف فقط بلد است یک دیالوگ را بگوید و آن را در هر کاری هم تکرار می‌کند و دستمزدهای آنچنانی می‌گیرد.»

مشایخی همچنین تاکید می‌کند: «اگر بازیگری چهره زیبا داشته باشد به خودی خود برای او نقطه ضعف محسوب نمی‌شود، بلکه نباید صرفا روی چهره تکیه کند.»

آموزشگاه‌های بازیگری
حمید سمندریان، کارگردان تئاتر و استاد باسابقه بازیگری ـ که مدیر یکی از آموزشگاه‌های آزاد سینمایی است ـ در توضیح نقش کلاس‌های بازیگری در موفقیت یا عدم موفقیت یک فرد می‌گوید: «این کلاس‌ها، کارگاه ساخت و پرورش بازیگر نیست. نمی‌توان بدون کوچک‌ترین شناخت و علاقه واقعی به هنر بازیگری به این کلاس‌ها آمد و موفق شد. علاوه بر آن پشتکار و سختکوشی لازمه موفقیت در این امر است که هرکسی از پس آن بر نمی‌آید.»

به گفته وی، بعضی از آموزشگاه‌های سینمایی صلاحیت تدریس و عرضه خدمات مناسب در این رشته سینمایی را ندارند، اما به دلایل نامعلوم مجوز تاسیس این کارگاه‌ها را دریافت می‌کنند و با خیل بی‌شماری از این متقاضیان روبه‌رو می‌شوند که با انواع و اقسام ترفندها آنها را جذب آموزشگاه‌ها می‌کنند و در نهایت هم چیزی عاید هنرجوی علاقه‌مند

رسول صدرعاملی، کارگردانی که ترانه علیدوستی را برای بازی در فیلم «من ترانه 15 سال دارم» از یکی از آموزشگاه‌های سینمایی انتخاب کرده نیز معتقد است: «در بخش خصوصی بجز چند آموزشگاه بازیگری که واقعا کاربلد هستند، بقیه صرفا به دلیل انبوه متقاضیان برای ورود به حرفه بازیگری تاسیس شده‌اند و متاسفانه در اغلب آنها هم شاهد بوده‌ایم که با تکیه بر اسم یک هنرپیشه معروف در تبلیغات، جوانان علاقه‌مند را جذب کلاس‌هایشان کرده‌اند و متاسفانه در بسیاری موارد بازده هم نداشته است.»

محمود عزیزی، بازیگر و استاد دانشکده هنرهای زیبا نیز در این باره می‌گوید: «در هیچ کجای دنیا که بگردید این تعداد از آموزشگاه‌های آزاد را نمی‌بینید و هیچ‌کس در هیچ گوشه دنیا نیز نمی‌تواند بگوید بعد از دو الی سه ماه می‌توان بازیگر شد. در نهایت آیا به تعداد این آموزشگاه‌های آزاد که در هر ترم حداقل 40 الی 50 نفر را جذب می‌کند ما خروجی بازیگر حرفه‌ای هم داریم؟‌»

پایان بازیگری
بازیگری از آن دست مشاغلی است که به واسطه سویه هنری‌اش، بازنشستگی و پایان ندارد مگر این‌که با پایانی ارادی از سوی بازیگر مواجه شود. خستگی، دلزدگی، پیری و ناتوانی یا عدم پیشنهاد و فرصت‌های کاری و البته مرگ دلایلی هستند که پایان بازیگری را برای یک هنرپیشه رقم می‌زنند.

اما این به‌معنای پایان بازیگری از لحاظ سازمانی و معیار تاریخی و زمانی است وگرنه بازیگری در حقیقت ماهوی خود از جمله مشاغلی است که عدم خلاقیت و نوآوری و تکرار کردن خود در آن به‌پایان حرفه‌ای و هنری این شغل منتهی شده و به‌تدریج به حذف بازیگر از عالم بازیگری منجر می‌شود. بازیگران بزرگ آنهایی هستند که با توانایی و هنر خویش به خاطره‌ای در ذهن مخاطب بدل شده و هیچ وقت به پایان نمی‌رسند.

54201

کد خبر 140874

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین