درِ دفتر ایشان به روی دانشجو باز است و با گرفتن وقت قبلی، ملاقات حتمیست. علاوه بر کارهای انجمن، نقدی اگر داریم بدون لکنت میگوییم چرا که گوششان شنواست. با در نظر گرفتن بسیاری از مسائل و توجه به زوایای دیگر، به ما یاد میدهند که دقیقتر نگاه کنیم و ساختارها را ببینیم و آنجایی هم که باید، قدم بر میدارند.
استادانی هم هستند در این دانشکده که حتی راه دفتر انجمن علمی را هم نمیدانند و با اینکه زمانی مسئولیت مشاوره و پشتیبانی انجمن را داشتند یکبار هم پای صحبت دانشجو ننشستهاند. اگر به برنامهای دعوت شوند نمیآیند و گویی همهچیز در دانشگاه وجود دارد الا دانشجو.
استادانی که مسئول استخر دانشگاه را بیشتر از دانشجوی خود میشناسند و امکان ندارد حتی اگر کاری بسیار ضروری باشد برای دقایقی از زمان ناهارشان بزنند؛ این را به تجربه عرض میکنم.
کسانی که درجه علمی بالایی در روزنامهنگاری دارند ولی حتی یک گزارش مطبوعاتی تولیدی ازشان در دست نیست و یا حداقل چند سال جستجوی ما دانشجویان در این مورد به نتیجهای نرسیده است.
حال این استادان که در دانشکده علوم ارتباطات قلندری میکنند و بیشتر به کارمند اداری میمانند تا استاد روزنامهنگاری، برای صندلی ریاست دندان تیز کردهاند و میخواهند پرچم بیرنگشان را در آنجا هم بکارند، از دانشجویانی که ظاهرا مشکل نمره دارند هم خواستهاند که کار را به رسانهها بکشانند، آن هم چه رسانههایی! با چه اتهامهایی!
کسانی که باید، دکتر فرقانی را میشناسند و نیازی به زیادهگویی من نیست. اما وای به حال آینده دانشکده علوم ارتباطات اگر آنهایی که گفتم رئیس شوند؛ چه استادانی میآیند و وضعیت آموزشی را بدتر میکنند، چه کلاسهایی که بیش از حال میمیرد و چه گروههایی سکان بهدست میگیرند. بیچاره ارتباطات ایران! آن از وزارتش، آن از وضع رسانههایش و این هم از دانشکدهاش...
فرقانی شدن زحمت میخواهد، خاک تحریریه خوردن میخواهد، کسب اعتباری چنین، ساده نیست. شبکههای مجازی پر شده است از اسم ایشان. چرا؟ چرا هیچگاه اسمی از آنان دیگر برده نمیشود؟ گیرم که دوره ریاست دکتر فرقانی امسال تمام شد و شدند رئیس، آیا روزی کسی پیدا میشود که برای این رئیسان جدید بنویسد؟
*دبیر انجمن علمی-دانشجویی روزنامهنگاری
47237
نظر شما