در بخشی از این یادداشت میخوانیم: با شعله ور شدن جنگ تحمیلی، ارتش ایران، برای برقراری کنترل، اداره، هدایت جنگ تا سرکوب متجاوز و پیروزی نهایی، استراتژی عملیاتی خود را که شامل ۳ مرحله کلی بود انتخاب و اقدام به اجرای آن نمود:
مرحله اول : متوقف کردن هرچه سریعتر پیشروی دشمن در همه محورها
این مرحله حدود ۷ تا۱۰روز اولیه جنگ پایان یافت و دشمن را وادار به اتخاذ حالت پدافندی کرد. بر همین اساس در پایان ششمین روز جنگ، صدام حسین با اظهار اینکه ارتش عراق به اهداف نظامی خود دست یافته است، آمادگی آن کشور را برای ترک مخاصمه، مشروط به پذیرش شرایط دولت عراق از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد.
با توجه به اینکه در طول شش روز اول جنگ، ارتش عراق موفق به تامین هیچ یک از اهداف با ارزش تاکتیکی خود نگردید و کماکان در پشت دروازههای خرمشهر و سوسنگرد و دامنههای تپههای اللهاکبر درجا میزد، این اظهارات صدام حسین نشان میداد که حکومت عراق از همان روز ششم مهر ۵۹ یعنی پایان هفته اول جنگ از کسب پیروزی ناامید شده و در همین راستا تصمیم گرفته بود از طریق جنگ سیاسی و چانهزنی در سر میز مذاکره و حرف زدن از موضع قدرت و با استفاده از گروکشی مناطق اشغال شده به خواستههای توسعه طلبانه خود در ایران دست یابد.
بدیهی است که نشستن پشت میز مذاکره با چنین حریفی، نتیجهای جز گردن نهادن به خواستههای او از موضع ضعف نداشت و به همین دلیل مقامات جمهوری اسلامی ایران اعلام داشتند تا زمانی که یک سرباز عراقی درخاک ایران اسلامی است، مذاکرهای انجام نخواهد گرفت و به این ترتیب در جبهههای جنگ رزم آزمایی دلیر مردان ارتش ایران با نیروهای متجاوز عراق ادامه داشت.
مرحله دوم : پدافند در مقابل دشمن و اقدام به بازسازی نیروهای خودی برای کسب آمادگی حمله متقابل
در این مرحله از خط مشی عملیاتی ارتش ایران که تقریباً یک ماه پس از شروع جنگ آغاز گردید، نیروهای ارتش به منظور بازسازی و کسب آمادگی لازم برای حمله متقابل در مقابل نیروهای عراقی به وضعیت پدافندی درآمدند. در این مرحله نیروهای ارتش به ویژه نیروی زمینی که دچار مشکلات زیادتری نسبت به سایر نیروها بود و نیروی اصلی و مادر را هم در تعیین سر نوشت جنگ تشکیل میداد به سرعت در بازسازی نیروی انسانی و تجهیزاتی خود اقدام نمود. لغو خدمت یک ساله پرسنل وظیفه و احضار نیروهای ذخیره در حدود ۱۳۰هزار نفر، تغییر در انتصابات، بهبود سیستم فرماندهی و برقراری انضباط از جمله این اقدامات بود و امام راحل (ره) هم بی دریغ ارتش را حمایت مینمودند، هرچند که همان زمان فشار روی ارتش در داخل وجود داشت.
این مرحله تا اوایل سال ۱۳۶۰طول کشید، ارتش علاوه بر تلاش در بازسازی و افزایش توان و آمادگی رزمی خود، طی دستورالعملی به قرارگاههای عملیاتی شمال غرب و غرب و جنوب فرمان داد متناسب با تواناییهای موجود خود، در هر فرصت مناسب به خطوط و مواضع پدافندی دشمن تک نمایند. این اقدام به منظورهای زیر انجام گرفت:
الف- دستیابی به نقاط حساس زمین و بهبود وضع پدافندی خودی؛
ب- زنده نگه داشتن روحیه آفندی در نیروهای خودی؛
ج- نشان دادن روحیه سازش ناپذیری و عدم پذیرش اشغال سرزمینها توسط دشمن؛
د- آموزش دادن نیروهای خودی و کسب تجارب عملیاتی آفندی به منظور آمادگی برای اجرای حملات متقابل وسیع؛
ه- فرسوده کردن دشمن از نظر روحی و روانی و اینکه در مواضع پدافندی خود جا خوش نکند؛
و- وارد کردن تلفات و خسارات و ضایعات به دشمن به منظور کاهش توان رزمی او، که این مرحله حدوداً یک سال طول کشید.
نیروی زمینی ارتش ایران با دارا بودن وضعیت کلی پدافندی ،۲۵عملیات محدود آفندی را در رده های گروهان، گردان و تیپ علیه مواضع مقدم پدافندی دشمن با موفقیت به اجرا در آورد که از میان آنها میتوان به آفند محدود تیپ یک لشکر ۸۱ زرهی در میمک (۵۹/۱۰/۲۹)، آفند محدود لشکر۱۶زرهی در کرخه کور(۵۹/۱۰/۱۵)، آفند محدود تیپ۲ لشکر ۲۱پیاده در غرب کرخه (۲۵/۱/۶۰)، آفند محدود تیپ ۳ لشکر ۹۲زرهی در منطقه الله اکبر (۶۰/۲/۳۱) و عملیات آفندی لشکر۷۷پیاده علیه مواضع دشمن در شمال آبادان (۶۰/۳/۳۱) اشاره نمود، که منجر به وارد آمدن تلفات و خسارات زیاد به دشمن، آزادی بخشی از مناطق اشغالی و بهبود مواضع پدافندی خود گردید.
در این مرحله، نیروی دریایی ارتش ایران، با اجرای چندین عملیات از جمله عملیات مروارید در ۱۳۵۹/۹/۶ اسکلههای البکر و الامیه را ساقط و هسته اصلی نیروی دریایی رژیم بعث صدام و دو سوم یگانهای عملیاتی دشمن را نابود و باقی مانده نیروی دریای عراق را محبوس نمود و سیادت دریایی ایران در خلیج فارس و دریای عمان تا پایان جنگ تحمیلی برقرار گردید.
نیروی هوایی ارتش ایران هم ضمن پاسداری از آسمان کشور و حمایت از نیروهای زمینی و دریایی ارتش، با پروازهای برون مرزی، اهداف استراتژیکی تعیین شده را در داخل خاک عراق و سامانه آماد و پشتیبانی دشمن مورد هجوم هوایی خود قرار میدادند و کاروانهای نفتی را در خلیج فارس پشتیبانی میکردند.
مرحله سوم: آفندهای بزرگ علیه نیروهای متجاوز و آزادسازی مناطق اشغالی در سطح وسیع
این مرحله در پایان سال اول جنگ و با اجرای عملیات ثامنالائمه(ع) و شکست حصر آبادان در ۶۰/۷/۵ آغاز شد. لشکر ۷۷پیاده خراسان با یک طرحریزی دقیق و حساب شده با کمک سایر یگانهای نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران مستقر در منطقه جنوب و پشتیبانی یگانهای توپخانه و هوانیروز، نیروی هوایی، آرایش نیروهای عراق در شرق کارون را با موفقیت کامل در هم شکست.
در این عملیات نیروهای بسیج و سپاه پاسداران با ایثارگریها و دلاوریهای چشمگیر خود لشکر ۷۷را یاری کردند. در واقع پس از عزل بنی صدر، این امکان برای سپاه پاسداران به وجود آمد که به نحو فعالتری در جبهههای جنگ تحمیلی به ویژه جبهه جنوب شرکت کند، که عملیات دارخوین در۶۰/۳/۳۱ سر آغاز آن به شمار میرود. در پایان سال اول جنگ با تدبیر شورای عالی دفاع کشور، مشارکت فعال ارتش و سپاه در جبههها اعلام گردید و به دنبال آن سپاه پاسداران آمادگی خود را برای به پای کار آوردن نیروهای بیشتری از بسیج مردمی که شبیه گردانهای سبک ۲۰۰ الی۳۰۰ نفری با تجهیزات سبک سازمان یافته بودند و همچنین امکانات جهاد سازندگی برای امکان انجام پشتیبانیهای منهدسی رزمی در سطوح وسیع، اعلام داشت.
۲۴۱۲۴۱
نظر شما