وی می گوید انقلاب مشروطه نقطه عطف نقش مردم در پایان دادن به نظام سلطه سنتی شاه بر مردم بود.تعدیل و سپس حذف این باور القاء شده که شاه سایه خدا بر روی زمین است اگر چه به کندی وبه سختی در کشور حکم شد اما بالاخره تلاش ها و مطالبه گری مردم به نتیجه دلخواه در آن مقطع زمانی رسید.
یقینا تا پیش از انقلاب مشروطه و تدوین قانون اساسی مردم به معنی عام آن در نظام سلطنتی حاکم نقش و جایگاه تعریف شده ای نداشتند اما همین مردم عوام که از حداقل حقوق اساسی و سیاسی آن دوران بهره مند نبودند توانستند با اتحاد و همدلی تحت تعالیم اندیشمندان آن زمان به اولین خاستگاه جمهوریت که همانا داشتن قانون اساسی است دست یابند.دی ماه1285قانون اساسی مشروطه با 51ماده حول محورموضوعاتی مانند طرز کار مجلسین تنظیم شد و به جهت کاکردی که در این قانون لحاظ شده بود ابتدا به آن عنوان نظامنامه داده بودند.در متن اولیه قانون مشروطه هیچ اشاره ای به حقوق ملت نشده بود که همین نقصان سبب تدوین متمم قانون اساسی در14مهرماه 1286شد.
متمم قانون اساسی به تقلی از قانون اساسی بلژیک و فرانسه تنظیم و به مرور زمان توسط مجلس موسسان برخی از مواد آن اصلاح می شد.107اصل در قالاب متمم قانون اساسی به 51ماده قانون اساسی اولیه در قالب حقوق مردم/تفکیک و تفسیر وظایف قوا/محدودیت شاه/عدلیه و مالیه انشاء و وارد حیات قانونگذاری ایران شد.
فصل و بحث حقوق ملت در متمم قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گرچه ممکن است در ظاهر عبارات و کلمات تفاوت هایی داشته باشند اما بن مایه و جوهره هر دو قانون شبیه به هم بلکه در قانون اساسی فعلی ملت از حقوق و امتیازات بیشتری بهره مند هستندبه گونه ای که در تئوری و نظریات سیاسی اساس و بنیان رژیم سیاسی نظام در اختیار مردم است.
این دو قانون اساسی در قرن بیستم حاصل دو انقلاب و دگرگونی سیاسی است که در ایران رخ داده و هریک به نوعی سبب تحولات عظیمی در ساختار سیاسی /اجتماعی کشور شدند.
اگر انقلاب مشروطه را حاصل تلاش روشنفکران و طرفداران نظام لیبرال سوسیایست و ایدئولوژی های حاکم بر جوامع اروپایی بدانیم انقلاب اسلامی ناشی از اندیشه های رهبری مذهبی با شخصیتی کاریزماتیک است که روشنفکران دینی مانند شریعتی نیز در تحقق آرمان های انقلاب اسلامی نزد دانشجویان و جوانان نقش به سزایی داشتند اما نقطه اشتراک هر دو انقلاب حضور و مطالبه گری مردم در بطن جامعه بوده .
به عبارتی در آن دوران مردم به معنای واقعی کلمه در بطن اتفاقات سیاسی جامعه حضور موثر داشته اند اما آنچه قابل تحلیل و بررسی است نقش مردم در فاصله ی پیروزی انقلاب تا پایان دفاع مقدس یا با کمی اغماض پایان دوران حاکمیت دولت سازندگی است. در فاصله زمانی سال59تا76ملت ایران علاوه بر حضور در صحنه انتخابات که سرآمد آن حماسه ی دوم خرداد76به عنوان نماد عینی این حضور در تاریخ سیاسی ایران ماندگارشد به مرورزمان از بطن اتفاقات سیاسی جامعه دور و به حواشی رانده شده یا سوق یافتند.به عبارتی نقش و جایگاه مردم در دوران انقلاب و دفاع مقدس انچنان پررنگ بوده که کشور در سختترین شرایط حیات خویش با کمترین چالش و مشکلات داخلی رو به رو بود.با وجود درگیر بودن کشور با جنگ و انواع تحریم های سیاسی /اقتصادی و...کمتر شاهد نارضایتی های اخیر بوده ایم.
با مقایسه قانون اساسی پیش و پس از انقلاب این نتیجه بدیهی استخراج میشود که در هر دو مقطع زمانی حقوق سیاسی و اساسی ملت جایگاه مشخصی داشته و لذا از منظر تئوری تغییری در اندیشه سیاسی حاکمیت در باره مردم رخ نداده تا سبب انفعال ملت در عرصه های سیاسی گردد بلکه در بسیاری موارد مصادیق ازادی های سیاسی در مقررات متعددی دیده میشود که هرگز با انفعال نسبی ملت در این دوران قابل توجیه نیست. خاصه در شرایط امروز جامعه که به قدر کافی ابزار و وسیله ی مناسب جهت رساندن صدای منتقدین به صاحبان قدرت به طرق مختلف وجود دارد اما به جز عده ای که در قالب اپوزیسون خودنمایی را بر همدردی با ملت ترجیح میدهند کمتر سیاستمدار یا اقتصاددان یا...دیده میشود که پای کار ملت باشد و لااقل در دفاع ازحقوق ملت طرح و ایده ای برای برون رفت جامعه از مشکلات معیشتی و...ارائه و تا عملیاتی شدن نظریات ارائه شده از پا ننشیند و تئوری ها و نظریات را از چهاردیواری کلاس های دانشگاه خارج به زبان مردم کوچه و بازار درد ملت را واگو کرده در فراخوانی مسالمت آمیز همیت ملت را به تلاش برای حل مشکلات بطلبد.
این مردم همانی هستند که عباس دوران ها و حاج همت هایش با اراده ای راسخ بر دشمن تا دندان مسلح فائق آمدند و علی رغم تحدیدها و تهدید ها امثال روشن ها دانش هسته ای را گسترش دادند.آیا چنین ملتی توان و ظرفیت کاهش فشارهای اقتصادی و حضور موثر در عرصه های سیاست داخلی موطن خویش ندارد؟آیا سهم ملت ایران از سیاست این نظام فقط حضور در انتخابات است؟اگر در دوران پیش از انقلاب شخصیت کاریزماتیک امام خمینی سبب شجاعت و دلگرمی مردم به بیرون راندن شاه از کشور شد امروز اندیشه های به جا مانده از آن حرکت پرشور وشعور تحت نظارت رهبری آزاده میتواند راهگشا باشد با این وصف ضروری است ملت ایران در توقعات و اندیشه های سیاسی خویش بازنگری اساسی کرده با چرخشی قهرمانانه به دولتمردان بفهمانند که بنا بر قول پیر جماران آنان هستند که ولی نعمت خطاب قرار گرفته اند و...
1717
نظر شما