۰ نفر
۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۷:۴۴

حجت الله جودکی

لیبی تا قبل از مواجه شدن با خیزش مردمی اخیر کشور پهناوری بود با ثروت انبوهی که حاصل نفت سبک و مرغوب این کشور بود و در اختیار سرهنگ قذافی قرار داشت. جناب سرهنگ در لیبی نظام ایدئولوژیک و آرمان گرائی بر سر کار آورده بود و ادعا می­کرد همه چیز در اختیار مردم است، مردم همه کاره هستند و او هم پست و مقامی ندارد، فقط رهبر این کشور است. مردم لیبی هم تا اندازه زیادی از ثروت نفت برخوردار بودند و تعداد فقرای این کشور اندک بود، اگر چه گاهی در طرابلس پایتخت این کشور زنی به همراه فرزند خردسالش دیده می­شد که در زیر شعار معروف قذافی - مردم شریکند و مزد بگیر نیستند - نشسته و به گدائی مشغول است! 

جناب سرهنگ از سپتامبر سال 1969 تا کنون برای رسیدن به آرمانش، ثروت و مردم لیبی را به مثابه آزمایشگاهی می­پنداشت. او سال­ها در کشورهای افریقائی با این ثروت انبوه حکومت­ها را جابجا می­کرد، جنگ به راه می­انداخت، به جنبش­های آزادی بخش کمک می­کرد، در بسیاری از کارهای تروریستی در جهان ایفای نقش می­نمود. در داخل لیبی به همراه مردم زندان­های این کشور را خراب کرد و اعلان نمود، هر فرد بدون مسکنی اگر منزلی را خالی دید می­تواند آنرا تصاحب کرده و در آن بنشیند. به همین دلیل این ایده­های نسبتا فریبنده تا مدت مدیدی برخی از روشنفکران کشورهای دیگر را هم به خود مشغول نمود. اما در زیر پوست این کشور جریان دیگری جاری بود که با این شعارها در تضاد کامل قرار داشت. وقتی زندان­های مخوف جناب سرهنگ پس از خیزش اخیر و تصرف برخی شهرها لو رفت و زندانیان آن آزاد شدند، کم کم تصویر واقعی ایشان و نظامش هویدا گردید. 

جناب سرهنگ با این ثروت افسانه­ای حتی شعور این را نداشت که دانش و فرهنگ را برای مردمش به ارمغان بیاورد و آنها را از اسارت جهل و نادانی برهاند. او به جای اینها زرادخانه­ای برپا نمود تا به کمک آن و نیروهای مزدور آفریقائی­، منویاتش را بر جهان دیکته نماید. اکنون که بر اساس قیام مردم لیبی وی باید صحنه را ترک کند، این کشور دو ویژگی مهم دارد، اول نفت، دوم انبار بزرگی از اسلحه. قطعا غرب با بودن این دو در دست جناب سرهنگ مخالف است. از سوئی در لیبی نهادهای مدنی اساسا شکل نگرفته و ساختار قبیله­ای بر آن حاکم است. سطح سواد و دانش مردم که همگی مسلمان هستند، پایین است و از اینرو اسلام موجود با ساختار قبیله­ای می­تواند ارمغانی همچون القاعده داشته باشد. پس نیروهای انقلابی موجود در این کشور هم از نظر غرب برای بدست گرفتن سرنوشت این کشور و در پی آن نفت و انبار اسلحه موجود، صالح نیستند. به همین دلیل غرب بازی فعلی را با حضور قذافی و انقلابیون تا آن زمان ادامه می­دهد که زرادخانه از بین برود و انقلابیون به دلیل کمک­های فعلی غرب خود را وامدار ایشان بدانند و برای جبران زرادخانه فعلی و ساختن مجدد کشور و زیر ساخت­های اقتصادی آن، دست خود را پیش ایشان دراز کنند. از اینرو لیبی اکنون به مثابه غنیمت برای غرب و غرامت برای ملت این کشور است. واقعا مسئولیت وضعیت اسفبار فعلی بر عهده کیست؟ 

این یک واقعیت مسلم است که استبداد - از هر نوع آن، سکولار، دینی و ضد امپریالیستی - جاده صاف کن استعمار است. زیرا نخستین ویژگی استبداد ممانعت از رشد ملت است و ملتی که رشید نشود، قادر به اداره کردن خود نخواهد بود و همواره نیاز به قیم دارد. در نظام استبدادی قدرت تصمیم گیری در دست یک نفر و یا حداکثر یک گروه است. وظیفه ملت اطاعت محض از ایشان است و در صورت نافرمانی باید در انتظار مجازات باشد که کمترین آن زندان و شکنجه است. در نظام­های دموکراتیک روابط اجتماعی حساب و کتاب دیگری دارد.

سال­ها پیش - قبل از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه آقای اردوغان - یکی از نویسندگان ترک طرفدار ایران به زندان افتاد، پس از اینکه از زندان آزاد شد، در پاسخ به این سئوال که شرایط زندان چگونه بود، گفت: من در یک اتاق 6 متری بودم، خانواده­ام کتاب­های مورد نیازم را برایم آوردند. میز و صندلی کوچکی همراه با دستگاه تایپ داشتم و بیشتر وقتم را به نگارش مقالات برای روزنامه­ها سپری می­کردم! در نظام­های استبدادی زندانی از هیچ حقوقی برخوردار نیست و همواره باید در اضطراب باشد، البته در این نظام­ها همه اندیشمندان و روشنفکران در اضطراب هستند و در زندان بزرگی به نام کشور خودشان زندگی می­کنند، زیرا به رسانه­های آزاد دسترسی ندارند، آنچه می­نویسند در زیر تیغ سانسور مثله می­شود، شمارگان کتاب در این کشورها حداقلی است و کتاب­هائی بیشتر چاپ می­شوند که به نوعی منافع حاکمیت را تقویت می­کنند. 

با همه این رنج­ها راه گریزی نیست، زیرا فطرت آدمی آزادی طلب است و خداوند همه را آزاد آفریده و از آنها خواسته تا بنده دیگری نباشند. یکی از رموز عبادت خداوند در اسلام این است که شخص را از قید بندگی دیگران آزاد می­کند. طبیعی است که همه این رنج و مشقت­ها زود گذر است و اراده خداوند بر این قرار دارد که مستضعفان را بر بکشد و آنان را وارثان زمین گرداند.

تصاویر تلویزیونی از کشورهائی مثل لیبی، سوریه، یمن، کره شمالی و.. نشان می­دهد که تصویر رهبران این کشورها همواره جزئی از زندگی مردم شده و مردم هر روز با دیدن این تصاویر از خواب بر می­خیزند و با آن به خواب می­روند. آنان آموخته­اند که هر گونه اهانت به این تصاویر مستوجب عواقب دردناکی است. اما اکنون که با بیداری و خواست مردم، اراده خداوند در حال تحقق است، می­بینیم که چگونه این تصاویر به زیر کشیده می­شوند، گوئی انسان صدای شکسته شدن بت­ها را می­شنود! فاعتبروا یا اولی الابصار

کد خبر 145569

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =