کاترین اشتون مسوول سیاست خارجی اروپا دیروز اعلام کرده است که طی ماههای آینده باید شاهد تشکیل کشور مستقل فلسطین باشیم. آنچه در حال حاضر برای اتحادیه اروپا مهم است و آنها را وادار به گرفتن چنین تصمیمی کرده است، فضای روانی فشار بر اسراییل است. اسراییل به تمهیداتی که از سوی اروپا برایش در نظر گرفته شده بود، عمل نکرد. تمهیداتی مانند توقف شهرکسازی و نقض حقوقبشر.
از طرف دیگر توافقات به عمل آمده بین کمیته چهارجانبه صلح، اسراییل را موظف میکرد تا براساس نقشه راه از سال 2010 به بعد شهرکسازی را متوقف کند. توافقی که از سوی اسراییل بیجواب ماند. یکی دیگر از دلایلی که اتحادیه اروپا را بر آن داشت تا صحبت از تشکیل دولت مستقل فلسطین به میان بیاورد، درخواست بسیاری از کشورهای امریکای لاتین از اعلام کشور مستقل فلسطین بود. در واقع اتحادیه اروپا میخواهد از دیگران عقب نماند.
اما با بررسی مجموع شرایط مثل فضای خاص کشورهای همسایه فلسطین مانند مصر، اردن و عربستان و شرایط داخلی فلسطین که متحد شدن 2 گروه صاحب قدرت در این کشور را طلب میکند، متوجه میشویم که امکان تشکیل دولت متحد سخت است. موضع امریکا در این رابطه میتواند دوگانه باشد. اوباما در شعارهای انتخاباتی خود از حل مشکلات فلسطین و کاهش دخالت اسراییل در این کشور سخن گفت. بنابراین از لحاظ دیپلماسی خارجی امریکا، این مساله باید در صدر اهمیت باشد.
اما اوباما بعد از 2 سال نهتنها نشان داد بلکه اعلام کرد که متعهد به تامین امنیت اسراییل است. هرچند امریکا خواستار حل مساله فلسطین بویژه شهرکسازیها در اسرع وقت شده است اما در عمل در راستای منافع اسراییل گام برمیدارد. در نتیجهگیری سخنانم باید بگویم که قصد اتحادیه اروپا از طرح این موضوع به قرار زیر است:
1- تامین منافع اعتباری و پرستیژی، مانند برقراری آزادی بیان و حقوقبشر.
2- تامین منافع اقتصادی، بدینترتیب که اتحادیه اروپا بوسیله این موضوع حمایت عمومی جهان عرب را به دست میآورد.
3- اتحادیه اروپا میتواند با حمایت از تشکیل کشور مستقل فلسطین عدم حضور خود در خاورمیانه را جبران کند و با موضعگیریهای موافق با منطقه عقبماندگی سیاسی خود را جبران کند.
نظر شما