نمایشگاه بیست و چهارم کتاب از نیمه گذشت و با وجود استقبال خوب مردم باز هم نکاتی هست که باید گفت؛ نه البته برای شنیدن و یا توجه ویژه مسئولان بلکه برای بازخوانی گفته ها و شنیده‌هایی که همواره هست و هر سال هم تکرار می‌شود و گویا باید به آنها عادت کنیم.

لطفا به چیزی دست نزنید!
اینکه هر سال در آستانه نمایشگاه کتاب، همه رسانه‌ها شدیدا با «یار مهربان» مهربان می‌شوند و حتی صداوسیما که در طول سال با همتی مضاعف در مجموع حدود 39دقیقه برنامه درباره کتاب تولید می‌کند(حالا با کم و زیاد) ، به طور زنده و مرده از شبکه‌های هشت‌گانه، به نمایشگاه کتاب و البته کتاب می‌پردازد، به هیچ‌وجه به معنای رفع مشکلات و توجه به انتقادات نیست. هر سال عده ای از کارشناسان و نویسندگان و ناشران به موضوعاتی انتقاد می‌کنند و دست آخر هم ابراز امیدواری می‌کنند در دوره های بعدی این مشکلات مرتفع شود و بعد نمایشگاه تمام می‌شود و همه می روند دنبال زندگی خودشان و...سال بعد؛ روز از نو، روزی از نو! دوباره همه از «تراکم فضا، تهویه نامناسب، قطع و وصل شدن دستگاه‌های کارت‌خوان، صف‌های طویل غرفه‌های خارجی، کمبود جا برای استراحت و مطالعه مردم، بی‌نظمی در چینش غرفه‌ها و گرانی غرفه‌ها، سختی ایاب و ذهاب ناشران و محصولاتشان و ...» انتقاد می‌کنند. هر سال بسیاری در طول برگزاری نمایشگاه تورم گلو و سرطان حنجره می گیرند که «این نمایشگاه کتاب نیست، فروشگاه کتاب است» ولی آب از آب تکان نمی‌خورد. هر سال خیلی‌ها نمایشگاه را تحریم می‌کنند، خیلی‌ها تضعیف می‌کنند، خیلی‌ها تهدید می‌کنند که شاید اتفاق خاصی بیافتد، اما...نمایشگاه مثل همیشه و با وجود همه انتقادات و البته کوله باری از تجربه‌های داخلی و خارجی، همان‌طور که همیشه برگزار شده، برگزار می‌شود. البته تلاش‌هایی برای کاهش انتقادها شده و می‌شود اما اصولا بیشتر در بخش سخت‌افزاری است تا نرم‌افزاری. و با همه اینها نمایشگاه کتاب همچنان منحصربه فرد ترین رویداد فرهنگی در کشور است.

مقایسه را فراموش کنید
اصولا در کشور ما یک عده انسان بیکار وجود دارند که دائم در قیاس‌اند. خودروی داخلی را بی‌جهت با خودروی خارجی مقایسه می‌کنند، آلودگی هوای پایتخت را بدون دلیل با آلودگی هوای شهرهای جهان مقایسه می‌کنند، جشنواره‌های وطنی را همین‌طوری با جشنواره‌های خارجی مقایسه می‌کنند و...همین نمایشگاه کتاب تهران را هم با بیش از 2هزار ناشر داخلی و 1700ناشر خارجی همین‌طوری با نمایشگاه فرانکفورت و بولونیا و سایر ممالک مقایسه می‌کنند. معلوم نیست چرا؟ اصلا چه هدفی را از این قیاس دنبال می‌کنند؟!

شاید البته نان این مقایسه‌کردن را می‌خورند ولی آخر چرا؟ نمایشگاه کتاب تهران در تمام عالم امکان بی‌رقیب است، در کجای دنیا در عرض 10 روز برای یک نمایشگاه کتاب گردش مالی معادل 12میلیارد تومان را می‌توان متصور شد؟ اصلا در کجای دنیا، دولت کارت‌های اعتباری خرید به مردم می‌دهد و خودش هم آنها را شارژ می‌کند تا آنها بیایند و کتاب بخرند؟ در کجای دنیا دانشگاه ها به صورت اردویی و اتوبوسی به نمایشگاه کتاب می‌روند و از پول اهدایی وزارت ارشاد به دانشگاه، برای خود و البته دانشگاه‌شان کتاب می‌خرند؟ اصلا نمایشگاه فرانکفورت یا نمایشگاه کتاب آمریکا، در قدوقواره نمایشگاه کتاب تهران هست که آن را با این مقایسه کنند؟

نمایشگاه‌های استانی جواب نداده است
یکی از انتقادات عمده به نمایشگاه کتاب تهران، شلوغی و شلختگی و فشردگی برگزاری است که سهم مردم در این داستان، بدون شک درصد بالایی است. شهربازی هم که بروید، اگر روزانه یک میلیون نفر وارد آن بشوند، هم دستگاه ها جواب نمی‌دهد و هم خود مردم خسته می‌شوند. آنچه باعث شد فکر برپایی نمایشگاه های استانی کتاب در ذهن مدیران وزارت ارشاد جرقه بزند، به نوعی کاهش عطش حضور در نمایشگاه کتاب تهران بود که باز هم تجربه نشان داده، برای رفع این عطش، موفق نبوده است. البته عدم حضور ناشران بزرگ و شناخته‌شده در نمایشگاه‌های استانی، همچنین عدم عرضه تازه‌های نشر در کنار رونمایی بسیاری از آثار تازه‌انتشار یافته همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب، باعث می‌شود خیلی‌ها عطای نمایشگاه‌های استانی را به لقای نمایشگاه تهران ببخشند. ضمن اینکه بسیاری از حاضران در فضای نمایشگاه، اصولا بیش از آنکه خریدار باشند، تماشاگرند. در واقع عده‌ای آمده‌اند «نمایشگاه» و عده‌ای هم «فروشگاه». هر دو گروه هم به سهم خود مستفیذ می‌شوند. با این حال مطمئنا می‌شود برای این ترافیک انتزاعی و یا حبابی فکرهایی کرد، از جمله برگزاری فصلی نمایشگاه و یا مشخص کردن زمان بازدید برای قشرهای مختلف. جدا کردن موضوعی نمایشگاه هم البته تجربه شده و جواب نداده است؛ نمایشگاه کتب دانشگاهی، کتب کودک، کتب درسی، کتب دفاع مقدس و...ضمن اینکه افزایش روزهای برگزاری و یا دائر کردن نمایشگاه‌ دائمی نیز از جمله راهکارهایی بوده که در دست بررسی است.

برای یک مشت دلار بیشتر
ناشران و کتاب‌فروشان، همواره پای ثابت هر نقد منفی به نمایشگاه کتاب هستند، به عبارتی از پیشگامان نهضت غرزدن به نمایشگاه محسوب می‌شوند و این رفتارشان هم زیاد ارتباطی با مدیران فرهنگی کشور و یا دولت‌های مختلف ندارد. آنها همیشه خود را محق می‌دانند و دیگران را بدهکار ضمن اینکه هیچگاه خودشان برای سهولت خرید مخاطبان نمایشگاه، کار خاصی انجام نمی‌دهند و با همان شیوه های سنتی، بیشتر از آنکه فکر تحول در نظام ارتباطی با مخاطب باشند، فکر دخل و صندوق هستند. برای نمونه هیچ تلاشی برای استفاده از امکانات روز در عرصه فناوری‌های نوین در ارتباط با اطلاع‌رسانی و مخاطب‌محوری در بین ناشران نخواهید دید؛ کتاب الکترونیک و سرمایه گذاری بر روی کتاب‌های صوتی و نشر اینترنتی را هم کلا از ذهن تان شیفت دیلیت کنید!

نهایت زحمتی که برخی ناشران به خود می‌دهند؛ اگر بدهند؛ انتشار بروشور تازه‌های نشر است که در بسیاری از اوقات، همان بروشور سال های گذشته را دست مخاطب می‌دهند! ناشران حرفه ای تر که همین کار را هم نمی کنند چون می‌دانند در چرخه خرید سنتی، مخاطب حرفه‌ای حتما به آنها سر می‌زند و مخاطب غیر حرفه‌ای هم آنقدر خرید جدی ندارد، که نیاز به سرمایه‌گذاری جدی باشد. در واقع ناشران با همه انتقادهایی که دارند، خرسندترین میهمانان نمایشگاه کتاب هستند با کمی نوسان. آنها می‌دانند که در این 10 روز شاید به اندازه یکسال کاری، فروش داشته باشند و برای همین با لحاظ کردن سود و منفعت، گلایه‌ها و نقدها و غرهایشان را هم مثل هر سال تکرار می‌کنند!

ادامه دارد...
60

کد خبر 149936

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =