به گزارش خبرآنلاین، فریبرز عربنیا که جمعه شب هفتم خرداد مهمان برنامه زنده «هفت» با اجرای فریدون جیرایی بود در بخش اول سخنان خود نقدهای وارد به اظهارات هفته گذشته خود را در این برنامه پاسخ داد.
او در ادامه سخنانش در مورد معیارهای سنجش دستمزد بازیگران گفت: «دستمزد یک بازیگر در سینما تابع این سه عامل است؛ شایستگی و توانایی بازیگر، میزان استقبال تماشاگر از او و قوانین روشن و عملی و کارکردشان در این دو حوزه. قطعاً الان دستمزد بازیگران به این ترتیب تعیین و پرداخت نمیشود. وقتی چنین فرمولی داریم بهتر است سراغ تهیهکنندگانی برویم که میتوانند فیلمهایی با استاندارد بالا بسازند و میدانند برای چه نقشی چه بازیگری مناسب است. قوانین ارشاد و خانه سنیما اگر بخواهد به صورت دستورالعملی باشد به هیچجا نمیرسد.»
او ادامه داد: «عموم صحبتهایی که در مورد سخنان ما در هفته گذشته در طول هفته مطرح شد به دستمزد بازمیگشت و این هشداری برای مسئولان است. این پرسش ایجاد میشود که آیا تقسیم ثروت در جامعه عادلانه صورت میگیرد؟ چون نمیگیرد این قدر حساسیت وجود دارد.»
بازیگر «مختارنامه» گفت: «هنوز هیچکس در مورد «مختارنامه» نقدی درست ننوشته که تحلیل کند و بگوید آیا این سریال بودجه را هدر داده یا به درستی مورد استفاده قرار داده است. به نظر من «مختارنامه» سریالی ارزان است. این مجموعه به نسبت عوایدی که داشته و حداقل آن بالابردن استاندارهای سریالهای تاریخی در تلویزیون است، مجموعه ارزانی است.»
او اظهار داشت: «امیدوارم بعد از «مختارنامه» مواردی که لازم نیست از آنها اسم ببرم به عنوان سریال تاریخی در تلویزیون نبینیم. شاید لازم باشد تهیهکننده این مجموعه درباره آن صحبت کند، اما تصور کنیم بین 10 تا 15 میلیارد تومان هزینه ساخت این مجموعه شده است. اگر این مبلغ را به ارز جهانی تبدیل کنیم، آیا در جایی دیگر میتوانیم مشابه آن را بسازیم؟ وقتی نمیتوانیم یعنی این مجموعه ارزان تمام شده است.»
عربنیا با اشاره به نقدهایی که او را نظرکرده از سوی مسئولان تلویزیون خواندهاند، گفت: «نکته سوم اینکه آیا در حقیقت وقتی راجع به یک بازیگر که با صداقت دستمزدش را اعلام میکند حرف میزنیم و میگوییم جزو نظرکردهها بوده، نباید شرم کنیم. نباید به خاطر داشته باشیم که عربنیا برای اولین بار به تلویزیون آمده؟ من نظر کرده نبوده و نیستم.»
بازیگر «ضیافت» درباره قهرمانپروی در سینمای ایران و خلا آن در شرایط کنوی سینما گفت: «ما چه در سینما در حیطه بازیگری و چه در اجتماع با مسائل تربیتی و نگرههامیتوانیم کودکان را فرزندانی جسور، صاحب حق رای، صاحب حق اعتراض، قدرت نه گفتن، میل به کشف ناشناخته، ترس نداشتن از روبرو شدن با آنچه برایش پیشبینی نشده بار بیاوریم یا کودکانی که بله قربانگو هستند، به شیوه پادگانی در مدارس تعلیم میبینند و بیشتر به آنان باید و نباید گفته میشود و میخواهیم همه مفاهیم را آنچنان که میگوییم بپذیرند و هیچ جدلی هم نکنند.»
او ادامه داد: «ما برای داشتن قهرمان در اجتماع و همچنین در سینما باید از مدرسه، خانواده و نفوذ شدید رسانه در این دو عرصه به شکلی خیلی دقیق شروع کنیم و جستجو کنیم و ببینیم چطور میشود که در دوران بعد از کودکی انسانهایی عافیتطلب و ترسو میشویم. نقش بیبدیل و بسیار مهم مسئولان در این زمینه قابل تشبیه به چاه آب است.»
این بازیگر گفت: «چاه آب در معماری یک شهر و هرجایی که تمدن هست، نقشی بسیار حیاتی دارد که جایگزینی برای آن نیست. در معماری یک شهر میتوان جای همه چیز را عوض کرد به غیر از چاه آب. این چاه بیدریغ باید یکسان به همه آب دهد و اگر اینچنین باشد و مدام از آن برداشت شود آب زلال خواهد شد. یک مدیر باید چنین باشد و باید خودش را مظهر انرژی بداند که همه حق برداشت یکسان از او دارند.»
او ادامه داد: «چنین میشود که مدیری تبدیل به ارزشمندترین مهره اجتماع میشود چون امکان قهرمان شدن را به همه میدهد. به این دلیل وقتی در خانواده متاسفانه نگرههای تربیتی داریم که با مدرسه کاملا متفاوت است و پس از مدرسه هم باز نگرههای متفاوت در جامعه میبینیم؛ اصلیترین عنصر وجودی این شخص تضاد میشود. تضاد به معنای تردیدهای لقکننده شخصیت. چنین فردی نمیتواند قهرمان باشد، زیرا حسابش با خودش مشخص نیست.» عربنیا سخنان خود را چنین ادامه داد: «این فرد نمیداند الگوهای رفتاریاش چیست و معیارهای درست چه مواردی است. یک قهرمان بیش از هرچیز و پیش از هر چیز باید قدرت نه گفتن داشته باشد. وقتی بازیگری داریم که اگر جایی نقش از سوی کارگردان اشتباه تعریف میشود و اگر تهیهکننده ابزار کافی برای ابراز نقش به او نمیدهد، و وقتی از او درخواستهای غیراخلاقی و غیرشرعی و غیرکارشناسی میشود و جلوی هیچکدام از اینها نمیتواند نه بگوید، نه تقصیر خودش است نه کارگردان؛ تقصیر سیستمی است که او را بله قربانگو بار آورده است.»
او در مورد دیگر عامل از بین رفتن قهرمان در سینما گفت: «یکی از بزرگترین مشکلاتی که موجب میشود قهرمانپروری در سینما نداشته باشیم، نفوذ بیش از حد و خفقانآور سیاست در حوزه فرهنگ است. از مدیر ما تا سایرین کسی جرات ورود به عرصههای ناشناخته و تصمیمگیری شخصی ندارد. قهرمان کسی است که تصمیمگیری میکند و پای آن میایستد. آنقدر سیاست حوزه پر نفوذی در فرهنگ شده که همه فرهنگیان مجبورند از مسیرهای دشواری عبور کنند.»
عربنیا سرفصلهایی که مانع از قهرمانسازی میشود، چنین برشمرد: «در حوزه قدرت نحوه استفاده از قدرت را چه در سطح مسئولان، چه در سطح رسانه و مردم و فردی نمیشناسیم، بلافاصله میخواهیم از قدرت به نفع شخصی سوء استفاده کنیم. باید فهم درستی از حوزه قدرت وجود داشته باشد. قدرت به واسطه کسی دیگر مشروعیت پیدا کرده باشد و در جهت خواستههای او باشد. وقتی نیست و در جهت خواستههای من میشود قدرت، قدرت فاسدی میشود.»
او نکات بعدی را اینچنین بیان کرد: «سیاستزدگی و رفتار سیاسی با حوزه فرهنگ. مرعوب بودن یا مجذوب بودن در مقابل مظاهر انرژی؛ مظاهر انرژی مانند قدرت، شهرت و پول. ما یا مرعوب آن هستیم یا مجذوب، رابطه مستقیمی با آن نداریم یا از آن میترسیم یا جذبش میشویم. در تمام این نقل قولهایی که از دوستان راجع به شهرت، پول، قدرت و قوانین میکنند یا شیفتهوار حمایت میبینم یا رد آن. اصلا تحلیل نمیبینم. اینها همه راه به ابتذال میدهد.»
او گفت: «یکی دیگر از مشکلاتی که موجب میشود قهرمان نداشته باشیم، درک نادرست فرم است. یکی از اساسیترین مشکلات ما که اگر بتوانیم آن را حل کنیم راه برای قهرمانپروری باز میکند، این است که فرم، آراستگی ظاهری، قواعد و اجرا را خوب یاد بگیریم. وقتیردر گفتوگو میبینیم یک نفر به موقع صحبت میکند و به موقع گوش میدهد یعنی آراستگی گفت و شنود را بلد است. از وضع ظاهر و لباس پوشیدن، طرز تکلم و رفتار این فرم معنا پیدا میکند. ذات هستی به شکل فرم متجلی میشود.»
او ادامه داد: «ما به شکل حیرتانگیزی به فرم بیاعتناییم. فرم رفتار مدیر با کسی که درخواست پروانه ساخت داده، فرم رفتار یک کارگردان و ادب و احترامش با بازیگر و برعکس. ممکن است اینها خیلی مهم به نظر نیاید، اما اگر دقت کنید در دین، فرهنگ ملی و شعارهای بعد از انقلاب به شدت به این تاکید داشتیم، اما به آن عمل نمیکنیم.»
او یادآور شد نبود قهرمان در سینمای ایران موجب گرایش مخاطبان به قهرمانهای خارجی شده و گفت: «برای بیان برد قهرمان همین کافی است که همچنان و بعد از گذشت سالها از زمان نمایش فیلمهای فردین هروقت کسی جوانمردی کند همه میگویند فردین بازی درآورد. هنوز هم وقتی کسی میخواهد کاری کارستان کند میگویند پاشنههایش را مانند قیصر ورکشید.»
عربنیا با اشاره به نفوذ سیاست در حوزه فرهنگ گفت: «وقتی گفتم حوزه سیاست نفوذ بیش از حد در حوزه فرهنگ دارد، مصادیقی در نظر دارم. برآمدن قهرمان از مردم و تاثیر گرفتن مردم از آن ماجرایی دو سویه است. «هامون» در زمان خودش الزام اجتماع بود. وقتی مسئول سیاسی ما الزامات حضور قهرمان را با نگاه خودشان تحلیل میکنند و میگوید ما چنین قهرمانی میخواهیم به مشکل برمیخوریم.»
او اداه داد: «در حوزه سینمای جنگ نفوذ سیاست از همه بیشتر بوده و همین کار را سختتر میکند. آقای حاتمیکیا «مهاجر» را سالها قبل ساختند. بازیگر ستاره در آن فیلم نمیبینم، به معنایی الگوسازی غربی و قهرمانپروری به سبک غربی در آن وجود ندارد، اما نکتهای در آن کار هست، قهرمانی قهرمانان فیلم را ابراهیم حاتمیکیا در جبهه تجربه کرده و ما نیز آن را باور میکنیم.»
او یادآور شد: «وقتی مسئول ما به کارگردان حکم میکند قهرمان باید چنین باشد و کارگردان میگوید «باشد» مشکل به وجود میآید. قدرت نه گفتن اهمیت زیادی دارد. اینکه امروز اینچنین سیل فیلمهای مبتذل زیاد شده به این دلیل است که بازیگران میگویند باشد.»
عربنیا اظهار داشت: «فریدون زندی بازیکن فوتبال حرفی در برنامه نود زد که بسیار تکاندهنده بود. او میگفت در لیگ آلمان لازم نیست برای اینکه در بازی جانت را برای همبازیهایت بدهی آشنای او باشی. میگفت وقتی آنجا از زمین بیرون میآمدیم حتی سلام و علیکی هم با هم نداریم اما بازی باید دلپذیر از آب در آید و قواعد رعایت شود. این باید سرفصل بحث هفته آینده شود که بگوییم تعامل بین عوامل میتواند روی بازیها تاثیر بگذارد.»
به گفته جیرانی عربنیا هفته آینده نیز در برنامه «هفت» حاضر خواهد شد.
57243
نظر شما