۲ نفر
۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۰
روزگاری که همه از مرشد ترابی می‌ترسیدند

داوود فتحعلی‌بیگی از روزهایی می‌گوید که کسی و حتی او که استادِ دانشگاه بود جرات نمی‌کرد جلوی زنده‌یاد مرشد ولی‌الله ترابی نقالی کند، تا این که ضبط صوتی خرید، هر آن‌چه را در کارگاه مرشد می‌گذشت ضبط و در خانه پیاده و تمرین کرد و توانست نقلی جلوی مرشد بخواند و آرام‌آرام یخ دیگر حاضران در کارگاه هم باز شد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، داوود فتحعلی‌بیگی، چهره شناخته‌شده و پیشکسوت نمایش ایرانی که این روزها در حال آماده‌سازی کتاب «نقل و نقالی از نگارش تا اجرا» برای انتشار است از خاطره‌ای مربوط به ۲۰ سال پیش و روزهای حضور در کارگاه نقالی زنده‌یاد مرشد ولی‌الله ترابی می‌گوید. 

فتحعلی‌بیگی که کتاب «نقل و نقالی از نگارش تا اجرا» را متنی مکتوب، مدون و منسجم از آن‌چه تا پیش از این به صورت سینه‌به‌سینه در زمینه نقالی حفظ و منتقل شده است می‌داند، توضیح می‌دهد: «تقریبا ۲۰ سال پیش، هنگامی که دانشکده هنرومعماری دانشگاه آزاد اسلامی در میدان امام‌حسین(ع) قرار داشت و نصرالله قادری، مدیرگروه نمایشِ آن بود و من در آن‌جا تدریس می‌کردم، از ایشان درخواست کردم که به دانشجویانم نقالی بیاموزم و گفتم برای انجام این کار می‌خواهم از زنده‌یاد مرشد ترابی دعوت کنم تا در کارگاه‌هایمان حضور داشته باشد. خاطرم هست آن‌زمان حسین سلیمی که هم‌اکنون به‌عنوان رئیس دانشگاه علامه طباطبایی فعالیت می‌کند، ریاست اداره‌کل هنرهای نمایشی را بر عهده داشت. من به او مراجعه کردم و گفتم متاسفانه دانشگاه نمی‌تواند طبق قوانینش به مرشد ترابی دستمزد بدهد و او با انجمن هنرهای نمایشی هماهنگ کرد که دستمزد مرشد از این طریق پرداخت شود.»

آقای نمایش ایرانی ادامه می‌دهد: «زنده‌یاد مرشد ترابی هفته‌ای یک جلسه به اداره تئاتر می‌آمد و همان ساعتی که قرار بود کلاس‌ها در دانشگاه برگزار شود در اداره تئاتر برگزارش می‌کردیم. مرشد به روش سینه‌به‌سینه قُدما آموزش می‌داد و به همین سبب نقلی را می‌گفت و از ما می‌خواست آن را تکرار کنیم اما حتی من که معلم کلاس بودم این جرات را به خود نمی‌دانم که پس از نقالی ایشان، آن‌چه را او روایت کرده است تکرار کنم. به همین جهت و برای این که بتوانیم کاری از پیش ببریم، پیش‌قدم شدم، ضبط صوتی خبرنگاری تهیه کردم و آن‌چه را در کلاس می‌گذشت ضبط و در خانه پیاده و تمرین کردم و این‌طور شد که توانستم در جلسه بعد نقالی کنم. همین اتفاق باعث شد دانشجویان نیز آرام‌آرام این جرات را پیاده کنند که در برابر مرشد ترابی به نقالی بپردازند و یخ‌شان باز شود. ما همان یک دوره کارگاه را با مرشد ترابی داشتیم و از آن به بعد من همین رویه را در کلاس‌های مختلف به صورت آزمون‌وخطا پیگیری کردم تا متوجه شدم روش سینه‌به‌سینه در دوران ما نمی‌تواند پاسخگوی نیاز دانشجو باشد چرا که در قدیم شاگرد هر روز به استاد مراجعه می‌کرد و از او درس می‌گرفت اما امروزه که کلاس‌ها هفته‌ای یک جلسه برگزار می‌شود به‌سختی می‌توان از این روش جواب گرفت و به همین دلیل این روش را آنالیز کردم و نخست راجع به جزئیات یک قصه و عناصر تشکیل‌دهنده آن یعنی شخصیت‌ها و حوادث گفتم. بعد دانشجویان را وادار کردم یک قصه را، مثلا یکی از حکایت‌های سعدی را از زبان اول شخص، سوم شخص، تک‌تک اشخاص قصه و... روایت کنند تا اندکی تجربه قصه گفتن به دست آورند و سپس به این پرداختم که چگونه باید از مکان رخ‌دادن قصه در پیشبرد داستان استفاده کرد، کجا باید از نظم بهره گرفت و کجا از نثر و... این‌ها چیزهایی بود که من به مرور زمان و در اثر مطالعه و مشاهده به دست آوردم و ماحصل سال‌ها تجربه، مشاهده، گفتن و شنیدن تبدیل به کتاب «نقل و نقالی از نگارش تا اجرا» شد. کتابی که اگرچه نمی‌توانم کامل‌ترین کتاب بنامش ولی تا این جای کار می‌تواند راهگشا باشد.»

متن کامل این گفت‌وگو را در چه شد که «آقای نمایش ایرانی» خودآموز بازیگری نوشت  بخوانید. 

۵۸۲۵۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1540368

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 10 =