اپیزود اول:
اسفند سال 87 همایشی در مرکز رایزن تهران گروهی از فعالان سیاسی را گردهم آورده بود تا بزرگان سیاسی برای آنان خط مش روزهای اینده را تعیین کنند. سخنرانان چنان رنگارنگ بودند که حاضران هم گیج شده بودند. از برادر رئیس جمهور سابق تا معاون وزیربازرگانی دولت جنگ و اصلاحات همگی بودند. اما یکی از شاخص ترین سخنرانان بهزاد نبوی، وزیر صنایع سنگین دولت جنگ و چهره شاخص سیاسی دهه 70 و 80 بود. او کلامی برزبان جاری کرد که همچنان تا ماه ها بعد در ذهن مخاطبان مراسم بود:« شما کاری نداشته باشید که چه می شود. شما باید مثل همان سرباز ژاپنی باشید که حتی پس از جنگ و به دلیل اینکه اطلاعی از شرایط پایان جنگ نداشت در سنگر مانده بود.» وزیر صنایع سنگین دولت جنگ خود در روزگاری که مدیریت وزارت صنایع سنگین را برعهده داشت چنین رفتاری پیش گرفته بود. بهزادنبوی به همکاران خود نیز آموخته بود باید چنین باشند.
اپیزود دوم
چهار سال قبل خانه هنرمندان تهران میزبان مراسمی بود که نه نسبتی با هنر داشت و نه افرادی فرهنگی در ان حضور یافته بودند. خانه هنرمندان کمی بالا از ساختمان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران واقع شده است. گروه بازرگانان و صنعت گران حامی محمدرضابهزادیان به خانه هنرمندان آمده بودند تا کاندیدای مورد وثوق خود برای ریاست اتاق ایران را تعیین کنند. همگی اعضاء افرادی همگن بودند. آنان بازرگان، صنعتگر و افرادی نزدیک به جریان بهزادیان رئیس اسبق اتاق تهران بودند ولی در میان جمع آنان یکی هیچ ربطی به دیگران نداشت. شجاع الدین بازرگانی، دریادار سپاه پاسداران و معاون پارلمانی مسعود میرکاظمی وزیربازرگانی به اتاق آمده بود تا منویات رئیس خود را اجرا کند.
بهزادیان و بازرگانی در کنار «هفت چنار عباس کیارستمی در خانه هنرمندان» قول و قراری گذاشتند که محصولش پایان ریاست علینقی خاموشی در اتاق بود. محمدرضا بهزادیان پس از برگزاری انتخابات به سرعت گفت وگوی با روزنامه شرق صورت داد و گفت:«خاموشی را از اتاق بیرون کردیم.» بهزادیان به مقصود خود رسید. نمایندگان اتاق در هنگام شمارش آراء فریاد می کشیدند و شادی می کردند. همگی چنین پیروزی را به یکدیگر تبریک می گفتند. فردای همان روز بهزادیان هم به جبر از اتاق بیرون رانده شد. خاموشی هم گفت وگوی را کارمندان اتاق صورت داد و اعلام کرد:«حلالم کنید.» او هم رفت. بهزادیان و خاموشی در کنار هم پشت دیوارهای اتاق ماندند. اما دریادار بازرگانی به هیئت رئیسه اتاق ایران راه یافت.
اپیزود سومکسی نمی داند چهار سال در اتاق ایران چه گذشته که معاون سابق وزیر بازرگانی و رئیس دفتر سابق وزیر نفت ناگهان تصمیم گرفت خود ردای ریاست برتن کند. او به اعتبار معاونت وزیر به هیئت رئیسه راه یافته بود. بازرگانی اساسا به همین اعتبار به اتاق راه پیدا کرده بود که اگر معاون وزیر نبود، نه سابقه بازرگانی داشت و نه پیشینه صنعتگری که «حق ورود به اتاق را داشته باشد.» شجاع الدین بازرگانی تا زمانی برای ساکنان اتاق مقبول بود که تصور لابی گری با دولت داشت. او پس از عزل وزیرنفت و بی نوجهی وزیر بازرگانی به نمایند سابقش همچنان محترم بود ولی محبوب و مقبول نبود. چهار سال زمان مناسبی به شمار می رفت تا نمایندگان بخش خصوصی متوجه شوند، مذاکرات در کنار درخت هفت چنار چه گرفتاری برای انان رقم زده است. اما کمی دورتر از نمایندگان واقعی بخش خصوصی، شجاع الدین بازرگانی از وزارت بازرگانی رانده شده بود.
حتی برخی نزدیکان او شایعه می کردند که وزیربازرگانی با او ترش رویی هم کرده است. بازرگانی از وزارت نفت هم مانده بود. وزارت نفت وزیر نداشت و بنابراین رئیس دفتر هم نمی خواست. شجاع الدین در چنین شرایطی احساس کرد شاید اتاق بازرگانی شغلی تمام وقت در دوران بی کاری باشد. او یکبار بازی اتاق را اموخته بود. لابی گری پیشه او بود. از همین روی هم روزگاری معاون پارلمانی وزیر شده بود. او چنین تصور می کرد بازهم سوار بر امواج ا حساسات ساکنان اتاق می شود. چهار سال قبل بازرگانی چسب پیوند گلایه مندی عده ای از خاموشی، بی قراری گروهی برای ریاست براتاق و علاقه مندی دولت برای نفوذ بیشتر در پارلمان بخش خصوصی شده بود. عده ای روایت می کنند بازرگانی اکنون برای افزایش اهمیت حضور، خود را منصوب به مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور می کند. اگر چنین شایعه ای صحت داشته باشد شاید اکنون مشایی در مقامی نباشد که یاری نزدیک و اثرگذار برای اتاق شود.
اپیزود چهارم
روایت بهزاد نبوی برای جوانان همان داستان ناتمام اتاق ایران است. آنهایی که در اتاق حضور دارند و رای خود را اثرگذار می دانند شاید اکنون باید بی توجه گذشته رای دهند. رای انان در سخت ترین روزهای اقتصادایران شاید چندان یاری دهنده بخش خصوصی نباشد ولی حداقل از «اصل استقلال» اتاق صیانت می کند. علینقی خاموشی، محمدنهاوندیان، مجتبی خسروتاج و اسدالله عسگراولادی هرکدام سابقه ای طولانی بخش خصوصی دارند. هرکدام از آنان به عنوان رئیس اتاق انتخاب شوند به طور حتم دنیا را دگرگون نخواهند ساخت.
گرفتارهای بخش خصوصی در ابتدای دهه 90 فراتر از ان است که اتاق بتواند سنگی را از مقابل پایی بردارد. اما تنها نتیجه رای به گزینه های متعلق به بخش خصوصی حفظ اعتبار اتاق است، همان اعتباری که بازرگانی چهار سال قبل با لابی گری بربادش داد و اکنون به افتخار و تکیه برهمان رفتار قصد کرده تا رئیس اتاق شود. علینقی خاموشی اگرچه طی سال های مدیریت خود دشمنان بسیاری برای خود ساخت ولی حداقل از سال ها با حضور خود از اتاق صیانت کرد. اسدالله عسگراولادی حداقل 53 سال سابقه حضور در بخش خصوصی را دارد. محمدنهاوندیان چهار سال برپارلمان بخش خصوصی تکیه زده است و اکنون شاید قدری با گذشته تفاوت کرده باشد. مجتبی خسروتاج نیز یکی از معدود مدیران دولتی به شمار می اید که معتمد بخش خصوصی مانده است. رای دهندگان اتاق ایران شاید اگر قدری همچون «سرباز ژاپنی» فکر کنند، رای به صیانت از اتاق خواهند داد هرچند با مدیری متوسط و نه وابسته به دولت.
/39/39
نظر شما