روزنامه جام جم نوشت:

مجید سرسنگی دکترای تئاترش را از انگلستان گرفته است و به جز استادی دانشگاه، ترجمه، نویسندگی و پژوهش در عرصه نمایش، مدیری باسابقه در نهادهای هنری است.

مدیریت آموزشی در گروه تئاتر دانشگاه تهران، ریاست کانون تئاتر دانشگاهی و تجربی، دبیری جشنواره‌های مختلف و همچنین سردبیری نشریات هنری، بخشی از کارنامه اداری و فرهنگی اوست. او که مدت‌ها در نهاد ریاست جمهوری فعال بوده، تجربه قائم‌مقامی سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران را هم دارد و از چندی پیش به عنوان مدیر خانه هنرمندان ایران برگزیده شده است. تجربیات مختلف اداری و فرهنگی سرسنگی باعث شد تا با او درباره مدیریت هنری و زوایای مختلف آن به گفت‌‌وگو بنشینیم.

دانش‌آموختگان رشته‌های مدیریت فرهنگی و هنری ‌ـ که در ایران برخلاف دیگر کشورها رشته نوپایی است ـ کمتر جذب حوزه‌های مدیریتی می‌شوند و از سوی دیگر تحصیلکردگان هنر هم چندان تخصص و تمایلی برای اداره نهادهای هنری ندارند .دلیل این امر را در چه می‌بینید؟
مدیریت فرهنگی، بحثی جدی در دنیاست که رشته دانشگاهی آن هم بسیار مهم و باارزش است. اتفاقا در دوره چهار ساله‌ای که در انگلستان تحصیل می‌کردم، به دلیل این که دانشجویان دکترا می‌توانستند به صورت دانشجوی آزاد از واحدهای رشته‌های دیگر استفاده کنند، من به دلیل دغدغه‌ها و علایقی که داشتم حدود دو ترم در بعضی کلاس‌های رشته مدیریت هنری هم شرکت کردم.

آنجا بود که متوجه شدم مباحثی که آنان مطرح می‌کنند، بسیار مبنایی و در عین حال کاربردی است، به طوری که دانش‌آموختگان این رشته پس از پایان دوره تحصیل، به یک مدیر آماده و آگاه تبدیل می‌شدند. اما در ایران همان‌طور که شما اشاره کردید این رشته نوپاست و چون بین رشته‌ای است تربیت متخصص در آن سخت است.

درباره اشکالات حاصل از این بین رشته‌ای بودن توضیح دهید.
دانشجویان این رشته با همه هنرها به طور سطحی آشنا می‌شوند و به عمق نمی‌رسند. به اعتقاد من و آن طور که در عمل به نظر می‌رسد، مدیریت تئاتر با مدیریت موسیقی و یا مدیریت سینما با مدیریت تجسمی و... متفاوت است. لذا ما آنچه تربیت می‌کنیم مدیری است که ذره‌ای از همه این رشته‌ها را می‌آموزد، اما عمیقا با تفاوت‌های مدیریت در هر یک از اینها آشنا نمی‌شود. به همین سبب در عمل مدیران ما بیشتر مدیرانی تجربی هستند.

آیا با واحدهای آموزشی در نظر گرفته شده برای این رشته در ایران می‌توان به تربیت مدیران خبره امیدوار بود؟
واحدهای آموزشی این رشته پراکنده است و چیزی به آنها آموزش داده نمی‌شود تا بتوانند مدیریت و مسئولیت یک مجموعه یا گروه فرهنگی ـ هنری را بر عهده بگیرند. همین‌طور که گفتم مدیران ما بیشتر تجربی کار را یاد می‌گیرند تا علمی.

آسیب چنین شرایط ضعیف آموزشی و تربیتی در مدیریت هنری چیست؟
مهم‌ترین آسیب آن، فقر مدیر برای مجموعه‌ها و مراکز فرهنگی و هنری کشور است. مشکل اصلی خیلی از طرح‌های ما این است که آدمی شایسته برای مدیریت آن نداریم. برای مثال این که تئاتر شهر یک سال و نیم بدون مدیر بود ، دقیقا نشان‌دهنده همین فقر ما ‌‌بوده است.

در پرسش اول، این بحث را هم مطرح کرده بودم وقتی ما مدیران فرهنگی تربیت نکرده‌ایم، چرا خود هنرمندان به میدان نمی‌آیند و اداره نهادها و مجموعه‌های هنری را بر عهده نمی‌گیرند. البته شاید هم به آنان خیلی این سمت‌ها پیشنهاد نمی‌شود. واقعا چرا باید یک مجموعه فرهنگی زیر نظر کسی اداره شود که هیچ سابقه هنری ندارد؟

بی‌شک خیلی بهتر است مدیر یک مجموعه هنری تحصیلکرده و صاحب تجربه در آن رشته باشد‌. وجود و استفاده از چنین مدیری مطلوب‌ترین شکل ممکن است. البته نباید دچار این اشتباه هم شویم که صرف هنرمند بودن در هر رشته‌ای به معنای مدیر خوب بودن در آن حوزه هم هست. هر هنرمندی لزوما مدیر خوبی نیست و مدیر خوب هنری هم الزاما هنرمند نیست. اما اگر این دو ویژگی و شناخت کنار هم باشد ، مدیر ایده‌آل ساخته می‌شود.

به نظر می‌رسد ‌دولتمردان ما هم خیلی تمایلی به سپردن سمت‌های مدیریتی به هنرمندان ندارند. با این نظر موافق هستید؟
ببینید، تصمیم‌گیران اساسا به این فکر می‌کنند که یک فرد چقدر توانایی مدیریتی دارد، به عبارت دیگر توانایی مدیریتی برای تصمیم‌گیران مهم‌تر از تخصص هنری است. البته اینجا باز به بحث قبلی برمی‌گردیم که در دانشگاه‌ها، مدیر متخصص تربیت نمی‌شو‌د. یعنی مدیرانی که بر حوزه هنری زیر نظرشان تخصص و بر شرایط اجتماعی و فرهنگی هم آشنا باشند، نداریم.

شما علاوه بر این‌که سال‌ها در حوزه‌های مختلف مدیر بودید، مدت‌هاست پژوهش و ترجمه هم می‌کنید و اغلب کارهای علمی شما در حوزه تئاتر شرق بوده است. می‌خواهم بدانم که چقدر گرایشات و علایق پژوهشی‌تان در کار مدیریتی شما اثر گذاشته و اساسا این دو به هم ربط پیدا کرده یا نه؟
بی‌ربط نبوده است. اولا هر محققی یک علاقه‌ای دارد و باید در همان زمینه هم کار عمقی کند. من از ابتدا به نمایش‌های شرقی و آیینی علاقه داشتم و لذا در همین زمینه دست به پژوهش و تدریس زدم، اما نکته این است که این تمرکز تحقیقاتی به مدیریت من در جامعه ایران کمک کرده، چرا که تمرکز بر نمایش‌های شرقی مرا متوجه کرد که جامعه ایرانی نه فقط الان بلکه از نظر تاریخی جامعه‌ای دیندار بوده است، لذا کار کردن روی نمایش‌های آیینی به من کمک کرد ارزش‌های حاکم بر جامعه خود را بهتر بشناسم، چیزی که شناختش برای کار هنری و مدیریت هنری در ایران و جامعه ایرانی به اعتقاد من لازم است.

58301

کد خبر 158760

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین